حكم شرعى وضع حديث - صفحه 23

مفترى، اسرائيلى، مخترق و مخترع.

2. اعتبار حديث موضوع

مسلمان از اهل سنّت و شيعه، به اتفاق، تصريح كرده اند كه حديث موضوع از بى اعتبارترين، بدترين، خطرناك ترين و زيانبارترين انواع حديث ضعيف نسبت به دين و متدينان است. ۱

3. حكم شرعى وضع حديث

شيعه و سنى بر حرمت مطلق وضع متعمد بر معصوم (پيامبر صلى الله عليه و آله نزد تمام فرق و نيز ائمه عليهم السلام نزد شيعيان) و از كباير بودن آن ـ چون دروغ و بهتان بر معصوم عليه السلام است ـ اجماع دارند، ۲ بلكه برخى معتقد به كفر واضع هستند؛ همچنان كه از جوينى و ابوبكر بن عربى چنين نقل شده است. ۳

4. قايلان به جواز وضع حديث

با اين وجود، نقل شده كه گروه هايى به جواز شرعى وضع حديث قايل بوده اند و معمولاً گروه هاى ذيل در منابع مختلف قديم و جديد تكرار مى شود:
1 ـ 4. كراميه، ۴
2 ـ 4. برخى از متصوفه بدعتگذار، ۵
3 ـ 4. برخى از زهاد، ۶

1.تدريب الراوى، ج۱، ص۲۷۴؛ علوم الحديث، ص۷۷؛ الرعاية، ص۱۵۲؛ الرواشح، ص۱۹۳؛ مقباس الهداية، ج۱، ص۳۹۹؛ وصول الاخيار، ص۱۱۵، منهج النقد عند المحدثين، ص۳۰۱؛ اصول الحديث، سبحانى، ص۱۰۶.

2.وصول الاخيار، ص۱۱۵؛ مقباس الهداية، ج۱، ص۴۰۶؛ اصول الحديث،خطيب، ص۴۲۸.

3..تدريب الراوى، ج۱، ص۲۸۴؛ فتح البارى، ج۱، ص۲۰۲؛ ج۲، ص۴۹۹؛ مقباس الهداية، ج۱، ص۴۰۶ (پاورقى۱).

4.البداية و النهاية، ج۱۱، ص۲۵؛ الباعث الحثيث، ص۸۵ ؛ الموضوعات، ج۲، ص۵۰ ؛ علوم الحديث، ص۷۹؛ اصول الحديث، خطيب، ص۴۲۷؛ مقباس الهداية، ج۱، ص۴۰۶ (پاورقى۱) و ص۴۱۵ (پاورقى۳)؛ تدريب الراوى، ج۱، ص۲۸۴؛ وصول الاخيار، ص۱۱۵؛ فتح البارى، ج۶ ، ص۳۶۲؛ الرعاية، ص۱۶۲؛ الرواشح ص۱۹۸. كِراميه يا كّراميه ـ كه اولى مشهورتر است ـ مذهبى است منسوب به محمّد بن كرام بن عراق بن حزابة، ابوعبداللّه سِجزى (سجستانى) (م۲۵۵ق) كه گروهى از خراسان و فلسطين پيرو او شدند. او متكلمى بدعتگذار و منسوب به زهد و تقوا بود. از ابن حبان نقل شده كه او بدترين مذاهب و سست ترين احاديث را برگرفت. گفته اند كه او معتقد بود كه خدايش جوهر و مستقر بر عرش است. باز گفته شده كه او بر آن بود كه خدا داراى جسم است و در كتاب خود آورده بود كه خداوند مماس، يعنى چسبيده بر تحت خويش است و عرش جايگاه اوست. ابن كرام در سجستان متولد و پنج سال در مكه بود. پس از آن به نيشابور برگشت و اين بار محمّد بن طاهر او را زندانى كرد. سال ۲۵۱ق، به قدس رفت و همانجا به سال ۲۵۵ق، وفات كرد. باز گفته شده كه كه او از سيستان به گرجستان رانده شد و پيروان او در زمانش از فرومايگان شورمين و افشين بودند. به روزگار ولايت محمّد بن طاهر به نيشابور آمد و اندكى از مردم روستاهاى آن شهر از كشاورزان، از بدعت او پيروى كردند، اما در حال حاضر پيروان او قابل توجه نيستند. در وجه تسميه پدرش به كرام گويند كه او تاكستان (كَرم) داشته است (الاعلام، ج۷، ص۱۲؛ تاريخ مدينة دمشق، ج۵۵ ، ص۱۲۷ به بعد؛ ميزان الاعتدلال، ج۴، ص۲۱؛ لسان الميزان، ج۵ ، ص۳۵۳ ـ ۳۵۶؛ الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۷ به بعد).

5.الرعاية، ص۱۶۲؛ الرواشح، ص۱۹۸؛ مقباس الهداية، ج۱، ۴۱۵؛ تدريب الراوى، ج۱، ص۲۸۴؛ الباعث الحثيث، ص۸۵ ؛ وصول الاخيار، ص۱۱۵؛ علوم الحديث، ص۷۹؛ فتح البارى، ج۶ ، ص۳۶۲.

صفحه از 32