401
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2

1

فاطمه سيّاح ۱

فاطمه محجوبى

بانو فاطمه سيّاح ، در نوزدهم فروردين ماه 1281 ، در شهر مسكو ، پايتخت اتحاد جماهير شوروى ، به دنيا آمد . پدرش ميرزا جعفر رضازاده سياح ، در دانشكده السنه شرقيه مسكو سمت استادى زبان و ادبيات فارسى داشت؛ و عمويش ، ميرزا محمّد على معروفى به حاج سياح ، از رجال معروف عهد قاجار بود .
از سوانح زندگى ميرزا جعفر اطلاعات زيادى نداريم ، همين قدر مى دانيم كه او هم مثل برادرش ، ميرزا محمّد على ، در جوانى ، عزم سياحت ، از ايران بيرون رفته و سرانجام به روسيه رحل اقامت افكنده است .
ميرزا جعفر در مقدمه اى كه بر يكى از تأليفات خود ، محاوره فارسى و روسى و فرانسه نوشته ، گفته است:
در بيست وسه سال قبل هواى تحصيل و درك علوم و آگاهى از مجارى حالات ابناء نوع غالب آمد ... و به لزوم همين نيت به سياحت اقدام ... تا ، پس از چندى ، به دارالسلطنه مسكو ، كه سواد اعظم ممالك روسيه است گذار ... و اين جايگاه نيكو را براى اقامت اختيار نمودم . ۲
و چون اين كتاب در تاريخ 1314 ق (1896 م) چاپ شده است ، پس مى توان
حدس زد كه وى ظاهرا در حدود سال هاى 91/1290 ق (1873 م) كشور ايران را ترك كرده و سرانجام ، در كشور روسيه اقامت گزيده است .
ميرزا جعفر در مسكو «پرفسور معلمخانه السنه شرقيه» لازارف ۳ بوده و در آنجا چند كتاب تأليف كرده كه از آن جمله است كتاب محاوره روسى فارسى (چاپ غازان ، سال 1883 م) ، كتاب صرف و نحو فارسى به روسى (چاپ غازان ، سال 1884 م) و بالاخره ، كتاب المحاورة الفارسية و الروسية و الفرانسية (مسكو ، 1896 م) كه قبلاً به آن اشاره كرديم .
بازيل نيكيتين كه وقتى كنسول در رشت و رضائيه بوده ، گفته است:
ميرزا جعفر معلم قرائت فارسى ، كه مردى باهوش و بذله گو بود ، گاهى ما را در منزل خود پذيرايى مى كرد . در اين پذيراييهاى خصوصى و گرم و بى تكلف ، معلمين ما هم حضور داشتند و يك صميميت صادقانه در ميان ما برقرار بود . ۴
از دوران اقامت سيد جمال الدين اسدآبادى در مسكو ، گزارشهايى در دست است كه در برخى از آنها به ميرزا جعفررضا زاده سياح اشاره شده؛ و از آن گزارشها پيداست كه ميرزا جعفر تنها يك معلم ساده در مدرسه لازارف نبوده ، و گاهى در مسائل سياسى نيز دخالت مى كرده ، و ارتباطش با سيد هم از اين راه بوده است .
ميرزا جعفر عمر طولانى يافته و نزديك به نود سال زيسته است . وى بارها از روسيه به ايران آمده ، و به علت ناگوارى اوضاع ايران در عهد قاجار به روسيه بازگشته است؛ تا بعد از انقلاب اكتبر 1917 ، به قول خود او ، «پس از تحمل صدمات روحانى و تصاحب اجبارى دارايى ، كه محصول زحمات پنجاه ساله بوده ، سرانجام از تفضلات الهى زايد بر يك سال است كه به اين پايتخت فيروزبخت ـ تهران ـ وارد شده
است» . ۵
دكتر فاطمه سياح دروه تحصيلات متوسطه را در مسكو به پايان رسانيد ، و وارد دانشكده ادبيات آن شهر شد . و به اخذ درجه ليسانس و بعد دكترى در رشته ادبيات نايل آمد؛ و پس از اتمام دوره دكترى ، چهار سال دانشيار ادبيات در دانشكده هاى مختلف اتحاد جماهير شوروى بود .
وى در اواخر سال 1312 به ايران آمد . ابتدا در وزارت فرهنگ مشغول كار شد؛ و بعد ، كرسى درس زبان و ادبيات روسى و همچنين كرسى استادى سنجش ادبيات زبان هاى خارجه در دانشگاه تهران به او محول گرديد؛ و تا دم مرگ با رتبه شش استادى به اين سمت در دانشگاه مشغول اداى وظيفه بود . ۶
دكتر فاطمه سياح ، در طى سال هايى كه در ايران اقامت داشت ، در نهضت بانوان و در جريانات سياسى و اجتماعى كشور فردى برجسته بود . سخنرانيهاى بسيار در موضوعهاى مختلف اجتماعى و ادبى در سازمان پرورش افكار و شوراى زنان و انجمنهاى روابط فرهنگى ايران و شوروى و فرانسه ايراد نمود؛ و مقالات ادبى متعددى ، كه بيشتر مربوط به ادبيات اروپا بود ، در مجله ايران امروز ، كه تحت نظر مطيع الدوله حجازى منتشر مى شد ، و در مجلات پيام نو ، مهر و سخن انتشار داد .
وى ، در جشن هزاره فردوسى كه در مهرماه سال 1313 برپا گرديد ، به عضويت كنگره انتخاب شد؛ و در نشريات انجمن آثار ملى ، مقالات مفصلى درباره فردوسى نوشت .
خانم سياح ، در مدت اقامت خود در كشور شوروى و ايران ، پانزده بار به نقاط
مختلف اروپا سفر كرد؛ و در هر بار ، تحولات و انديشه هاى جديدى را كه در جهان اجتماع و هنر و ادب آن كشورها پديد آمده بود ، با نظر موشكاف و انتقادآميز خود ، مطالعه و در هر جا سخنرانيهايى ايراد نمود ، و از هر گوشه توشه اى از افكار و عقايد نو همراه آورد .
در سال 1315 ، دانشسراى عالى از وى دعوت كرد كه در آنجا به تدريس زبان هاى خارجه اشتغال ورزد؛ و با ورود او به دانشسرا ، تدريس زبان و ادبيات روس آغاز شد . در اين هنگام ، وزارت فرهنگ «كانون بانوان» را تشكيل داد ، و بانو سياح به عضويت هيئت مديره آن كانون درآمد؛ و در سال معروف به رفع حجاب ، از طرف وزارت امور خارجه به سمت عضويت هيئت نمايندگى ايران در هفدهمين دوره اجلاسيه جامعه ملل عازم ژنو شد ، و در پاييز آن سال در كنگره جامعه شركت كرد .
خانم سياح ، پس از بازگشت از اين مأموريت ، همچنان به كارهاى اجتماعى و تدريس در دانشسرا اشتغال داشت؛ تا ، در سال 1317 ، به مقام دانشيارى دانشگاه تهران رسيد و صاحب كرسى «سنجش ادبيات زبان هاى خارجه» گرديد؛ و در سال 1322 ، شوراى عالى فرهنگ استادى كرسى ادبيات روسى دانشگاه تهران را به او سپرد؛ و در همان سال كه حزب زنان ايران تشكيل گرديد ، وى به منشيگرى اين حزب برگزيده شد؛ و نيز در همان اوقات ، به عضويت هيئت مديره «انجمن روابط فرهنگى ايران و شوروى» درآمد و به منشيگرى كميته موسيقى و نمايش و سينماى همان انجمن انتخاب گرديد .
در سال 1323 ، از وزارت دادگسترى اجازه رسيدگى به امور زندان زنان را به نمايندگى «حزب زنان ايران» به دست آورد؛ و هم در اين سال ، كه مجله پيام نو ، ناشر افكار انجمن روابط فرهنگى ايران و شوروى ، منتشر شد ، وى عضويت هيئت نويسندگان آن مجله را داشت؛ و تا پايان عمر ، عضو هيئت مديره انجمن و همكار مجله بود .
خانم سياح ، در همان سال )1323) ، به نمايندگى از «حزب زنان ايران» ۷ ، به تركيه رفت و مطالعاتى در انجمنهاى زنان ترك و ترقيات آن كشور نمود و سخنرانيهايى در محافل آنجا ايراد كرد كه بسيار مورد توجه واقع شد . خانم هاجر تربيت ، كه در اين سفر همراه او بوده ، گويد:
در مدت يك ماه و نيم مسافرت و اقامت در تركيه ، به من ثابت شد كه ايران با داشتن دكتر فاطمه سياح به جرئت مى توان ادعا كند كه يكى از بزرگ ترين و دانشمندترين زنان عصر خود را دارد؛ زيرا سخنرانى كه اين فقيد دانشمند در تالار بزرگ دانشكده حقوق و سياست آن كشور ، در جلو متجاوز از هزار نفر مستمع ، به زبان فرانسه فصيح ، راجع به گوته و حافظ ايراد كرد ، مورد تحسين و تمجيد محافل دانشمند تركيه قرار گرفت . همچنين مصاحباتى كه اين بانو در زبان هاى مختلف با استادان ترك و خارجى ، كه در دانشكده ها تدريس مى كردند ، در رشته هاى علوم مختلف ، بخصوص ادبيات ، به عمل آورد ، در قلوب همه آن دانشمندان احساساتى آميخته به تقدير و احترام توليد كرده و باعث افتخار كشور ما گرديد . ۸
در دى ماه 1324 ، نخستين شماره مجله «حزب زنان ايران» را انتشار داد . در سال 1325 ، به رياست هيئت مديره «انجمن معاونت عمومى زنان» شهر تهران و عضويت كميته مركزى «سازمان زنان ايران» و عضويت «جمعيت شير و خورشيد سرخ بانوان ايران» انتخاب شد؛ و هم در «نخستين كنگره نويسندگان ايران» ، كه در تابستان سال 1325 در تهران تشكيل يافته بود ، شكرت نمود؛ و در آن كنگره ، دو خطابه درباره «مقام انتقاد در ادبيات» و «در پيرامون سخنرانى دكتر خانلرى در نثر معاصر فارسى» ايراد كرد . ۹
در تابستان سال 1326 ـ سالى كه در پايان آن شيرازه زندگانيش از هم گسست ـ از طرف شوراى زنان ، به اتفاق بانو صفيه فيروزه ، در كنگره «زن و صلح» كه در پاريس منعقد شده بود ، شركت جست . سخنرانى ها و افكار و عقايد اين بانوى دانشمند در آن كنگره به قدرى مورد توجه قرار گرفت كه بعضى از نمايندگان ، پس ا ز بازگشت به كشورهاى خود ، مقالاتى در پيرامون بيانات نماينده ايران منتشر كردند و او را به عنوان يك فرد مايه افتخار ايران ستودند .
خانم سياح در اين سفر نيز ، چنانكه عادت هميشگى او بود ، در زمينه ادب و هنر و نمايش مطالعاتى كرد و ارمغانهايى به كشور خود آورد .
وى در ماه آخر زندگى خود سه چهار كنفرانس ، درباره تحولات جديد در عالم هنر و نقاشى ، ايراد نمود؛ و گزارش كنگره صلح را به سمع شنوندگان ايرانى رسانيد؛ و روز پنجشنبه 6 اسنفد 1326 ، آخرين سخنرانى خود را به زبان فرانسه ، درباره «تأثير و نفوذ استايوسكى در ادبيات فرانسه» ، در تالار سخنرانى «انجمن روابط فرهنگى ايران و فرانسه» ، ايراد كرد؛ و تسلط وى به زبان فرانسه و وسعت معلومات و احاطه اش به موضوع باعث تحسين و تمجيد شنوندگان با فضل و كمال گرديد .
خانم سياح متجاوز از پانزده سال بود كه به بيمارى مزمن و خطرناك قند گرفتار بود؛ با اين همه آلام جسمانى را با خنده و خوشرويى تحمل مى كرد و پيش كسى نمى ناليد و اظهار درد و رنج نمى كرد؛ و با اينكه در دوران آخر عمر بيماريش شدت يافته و نياز به استراحت داشت ، پيوسته و بى آرام كار مى كرد؛ تا آنكه ، روز پنجشنبه 13 اسنفد ماه 1326 ساعت 9 صبح ، بر اثر سكته قلبى ، چراغ عمرش خاموش گشت؛ و روز جمعه با حضور رئيس دانشگاه و جمع كثيرى از دانشمندان و دانشگاهيان ، در زاويه ابن بابويه به خاك سپرده شد؛ و روز شنبه 15 اسفند ماه ، دانشكده ادبيات ، به پاس خدمات بانوى از دست رفته ، تعطيل گرديد . و در شوراى زنان و كانون بانوان ، مجالس تذكرى برپا شد . و چند نفر از بانوان فاضله درباره خدمات اجتماعى او سخن
گفتند؛ و به مناسبت شب هفتم مرگش ، بانو تربيت و دكتر رضازاده شفق در راديو تهران سخنرانى كردند؛ و روز هفتم ، با حضور عده بيشمارى از استادان و دانشمندان و دانشگاهيان ، مجلسى بر سر آرامگاه او تشكيل گرديد؛ و ابتدا حكيم الدوله دسته گلى بر مزار او نهاد و به بازماندگان تسليت گفت؛ سپس ، چند قطعه شعر ، كه در رثاى او سروده شده بود ، از طرف دانشجويان خوانده شد؛ و حسن صدر ، مدير روزنامه قيام ايران ، سخنانى در مقام و منزلت زن در اسلام ايراد نمود؛ و دكتر سياسى ، رئيس دانشگاه و وزير فرهنگ ، با ايراد سخنانى مجلس را ختم كرد .
بانو سياح به پنج زبان روسى ، فرانسه ، آلمانى ، انگليسى و ايتاليايى مسلط بود و از ادبيات اين زبان ها اطلاعات عميق داشت . وى تنها بانويى بود كه در دانشگاه كرسى استادى داشت ، و در رشته درس ادبيات تطبيقى بى رقيب بود . دكتر سياسى ، رئيس دانشگاه ، در مجلس تذكرى كه روز شنبه 22 اسفند ماه 1326 ، در تالار اجتماعات دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ، ترتيب يافته بود ، در اين باره چنين گفت:
با فوت بانو فاطمه سياح ، دانشگاه تهران يكى از دانشمندترين استادان خود را از دست داد . كرسى درس ايشان عبارت از سنجش ادبيات زبان و ادبيات روسى بود . چون براى تدريس سنجش ادبيات آشنايى به ادبيات چند زبان بيگانه لازم است ، انجام اين كار از عهده هر كسى بر نمى آيد؛ و بدبختانه اين جانب ، تا اين تاريخ ، كسى كه صلاحيت تدريس اين درس را داشته باشد در نظر ندارم؛ بنابراين دانشگاه ناگزير است فعلاً اين درس را تعطيل نمايد . ۱۰
ظاهرا زبان فارسى را خوب نمى دانست و مطالب خود را به زبان روسى مى نوشت و ديگران به فارسى ترجمه مى كردند؛ چنانكه مقاله او را درباره فردوسى ، كه در شماره 10 سال دوّم مجله سخن درج شده ، عبدالعلى هورمزدى به فارسى برگردانده است .
وى بانويى محقق ، جدى و پر كار بود ، و با دانشجويان تا آن حد كار مى كرد كه اطمينان يابد ديگر مشكلى ندارند ، و آنها را تا آن اندازه راهنمايى مى كرد كه بتوانند در زمينه تخصصشان رساله و مقاله بنويسند .
«در اجتماع ما ، كه هرآن ، عقايد و آراء اشخاص براى جلب منفعت تغيير مى كند ، خانم فاطمه سياح داراى هدف و روش ثابتى بود كه پيوسته به طرف آن گام برمى داشت» . ۱۱
خانم سياح ، قبل از مرگ ، كتابخانه خود را كه متجاوز از دو هزار جلد كتاب داشت ، به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران اهدا كرد ، و اين كتاب ها اينك مورد استفاده دانشجويان است .
وزارت فرهنگ ايران ، به پاس خدمات اين بانوى دانشمند ، يكى از دبيرستانهاى دخترانه پايتخت را به نام وى نامگذارى كرد .
مجموعه اى از مقالات و تقريرات صاحب تذكره ، به كوشش محمّد گلين ، در سال 1354 ، زير عنوان نقد و سياحت ، در تهران چاپ شده است .

1.اين شرح حال از كتاب از صبا تا نيما؛ يحيى آرين نوشته شده است .

2.ميرزا جعفر رضازاده محلاتى ، كتاب المحاوراة الفارسية والروسية والفرانسيد ، مسكو ، ۱۸۹۶ م . ـ ۱۳۱۴ ق ، ج ۱ ، ص ۹ .

3.دانشكده زبان هاى شرقى لازراف به سال ۱۸۱۴ در مسكو تأسيس شد و از سال ۱۹۲۱ نام انستيتوى خاورشناسى مسكو بر خود گرفت .

4.ب . نيكيتين ايرانى كه من شناخته ام ، ترجمه و نگارش فردوسى (مترجم همايون) ، تهران ، ۱۳۲۹ ، ص ۱۴ .

5.پهلوى نامه (منظوم) ، به يادگار چشن هزاره فردوسى و اوضاع اسفناك ايران پس از كودتاى سوم اسفند ۱۲۹۹ . در ۲ جلد ، تهران ۱۳۱۳ .

6.از زندگى زناشويى فاطمه و اينكه در چه سالى ازدواج كرده اطلاع درستى در دست نيست . همين قدر مى دانيم كه وى در زناشويى موفق نبوده و پس از سه سال بدون داشتن هيچ گونه ثمره اى كارش به جدايى كشيده و بنا به گفته جمال زاده ، زن پسر عمى خود حميد سياح بوده است . (نامه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۵۰ او به محمّد گلين ، گردآورنده نقد و سياحت ، تهران ۱۳۵۴) .

7.جلسات اين حزب در خانه بانو صفيّه فيروز تشكيل مى شد ، و اعضاى اصلى آن عبارت بودند از: دكتر فاطمه سياح ، هاجر تربيت ، صديقه دولت آبادى ، عفت الملوك خواجه نورى و بانو جهانگير . اين حزب بعدها به نام «شوراى زمان» ناميده شد .

8.بانو هاجر تربيت «از طرف دبيرخانه شوراى زنان» ، روزنامه اطلاعات ، يكشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۲۶ .

9.نشريه نخستين كنگره نويسندگان ايران ، تهران ، ۱۳۲۶ .

10.خبرهاى دانشگاه ، اسفند ۱۳۲۶ ، ص ۲۳ ـ ۲۴ .

11.از بيانات بانو دكتر خانلرى ، رئيس دبيرستان نوربخش ، در تالا اجتماعات دانشكده ادبيات ، شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۲۶ .


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 131588
صفحه از 845
پرینت  ارسال به