411
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2

2

فتح اللّه اكبر

پسر حاجى خان امشه اى و برادرزاده اكبر خان بيگلربيگى رشتى بوده است . اكبرخان بواسطه در دست داشتن و اجاره كردن چندين ايالت و خريد ارزان خالصجات گيلان از دولت ، اول ملاك و متمول گيلان شد و پس از مرگش دو دختر از او باقى ماند يكى عيال صادق خان سرادر معتمد (متوفى 1311 خورشيدى) شد و ديگرى در نظر بود كه به فتح اللّه خان داده شود لكن فتح اللّه خان قبول نكرد و بجاى دختر عمو ، زن اكبر خان را به ازدواج خود درآورد . دختر پس از چندى مرد و دارايى او به مادرش رسيد و ان ثروت كذايى افتاد به چنگ فتح اللّه خان وبعد در زمره ملاكين و متمولين طراز يك گيلان درآمد .
در سال 1307 هجرى قمرى پس از فوت عمويش اكبرخان بيگلر بيگى فتح اللّه خان برادرزاده اش تمام كارهاى او را قبضه كرد و عهده دار شد . چون او هم بيگلربيگى رشت گرديد از اين تاريخ فتح اللّه خان نيز معروف شد به بيگلربيگى و ضمنا از سال 1307 تا 1310 ق . با درجه امير تومانى مانند عمويش مدير گمركات خراسان ، گيلان و مازندران هم بود و بعد تمام آنها را از دولت اجاره كرد و در ضمن ، در اين چند سال ، علاوه بر لقب بيگلربيگى ملقب به سالار افخم و سالار اعظم نيز گرديد و بديهى است كه گرفتن درجه امير تومانى ـ القاب و عهده دار شدن گمركات قسمت شمال ايران را به طور امانى و يا مقاطعه و اجاره ، تماما با دادن رشوه به شاه و صدراعظم صورت مى گرفته است . در سال 1320 ق . كه مظفرالدين شاه از راه رشت
عازم اروپا بود (سفر دويم) چون در اين ايام لقب سردارى خيلى معمول و به اصطلاح مد روز شده بود فتح اللّه خان كه قبلاً به القاب بگلربيگى ـ سالار افخم و سالار اعظم نائل شده بود براى گرفتن لقب سردارى دوازده هزار تومان به مظفر الدين شاه پيشكش داد و ملقب به سردار منصور گرديد ، پسر عمويش صادق خان كه ملقب به محتشم الملك بود بوى تأسى كرده او هم همين كار را كرد و پس از دادن دوازه هزار تومان ملقب به سردار متعمد گرديد . كنت گوبينو نويسنده و محقق معروف فرانسوى در 107 سال پيش در كتاب سه سال در آسيا تأليف خود راجع به لقب سردار و سرداران ايران چنين گويد:
لازم است در اينجا بگويم كه در كشور ايران به اقتضاى وقت از يك تا چندين صدر نفر مارشال زندگى مى كنند ولى اين مارشالهاى اروپايى سوابق خدمات نظامى ندارند و نيز فاقد لشكر و سپاه مى باشند و حتى از دولت هم حقوق نمى گيرند . بنابراين رتبه مارشالى در ايران مطلقا اسمى است و هيچ نوع رسميتى ندارد ، جز اينكه به فرمان شاه اين عنوان و لقب به اشخاص داده مى شود و گاهى از اوقات هم اشخاص بدون اينكه فرمان شاه را در دست داشته باشند خود را سردار مى نامند . در شهرهاى بزرگ ايران از قبيل تهران ، مشهد ، تبريز ، شيراز و غيره در هر شهر چندين نفر مارشال وجود دارد ولى گاهى از اوقات ممكن است كه شخص در قصبات و آباديها هم با يك مارشال مصادف شود كه لقب خود را از پدر به ارض برده زيرا در كشور ايران عنوان مارشالى نظرى القاب و عناوين كنت ، بارون و غيره موروثى است . اين مارشالها غالبا از وجوه محلى هستند و هر يك به فراخور خويش آب و خاك دارند و نوكران مسلحى كه البته قشون رسمى نيست اطراف آن را گرفته اند .
بعضى از اين سردارها رؤساى ايلات و عشاير مى باشند كه در اين صورت شمارهئ افراد مسلح آنها زيادتر است و مى گويند كه در ايران رؤساى قبايلى هستند كه مى توانند سى هزار مرد جنگى به ميدان جنگ بفرستند .
سردار منصور در آغاز مشروطيت و سلطنت محمّد على شاه قاجار را از مشروطه خواهان بود و پس از اينكه در باغ شاه دستگير شد ، ابتداء به اعلاء الدول و جلال الدوله به فيروزكوه و سپس به سواد كوه تبعيد گرديد و در آنجا چندين ماه تحت مراقبت اسماعيل خان سواد كوهى امير مؤيد به سر مى برد . مى گويند كه نامبرده چندان فهم و سواد زيادى نداشته و ظريفى منظوما وى را چنين تعريف كرده است:
انا الحق گفت منصور سردار
انا الخر گويد اين سردار منصور

در اولين هيأت دولتى كه پس از فتح تهران و خلع محمّد على شاه در سال 1327 هق . بدون نخست وزير تشكيل يافت سردار منصور براى اولين بار در اين هيأت دولت ، به سمت وزارت پست و تلگراف منصوب گرديد . و در سال 1294 خورشيدى پس از اينكه محمّد ولى خان سپهدار اعظم شد و بعدها سه بار وزير پست و تلگراف ـ دو بار وزير دادگسترى و در سال 1298 خ . در كابينه حسن وثوق الدوله معروف به كابينه قرارداد وزير جنگ بود .
در سال 1299 خ ، چون قرار بود كه كودتا بشود ، او را به دستيارى ميرزا كريم خان رشتى پسر عمويش كه با جاهايى ارتباط كامل داشت . روى كار آوردند و بهتر از او هم كسى نبود كه از جريان اوضاع بى خبر و بى اطلاع باشد . او در اين سال نخست وزير شد و وزارت كشور نيز به عهده خودش بود و پس از ايجاد كودتا به سفارت انگلستان رفته و در آنجا پناهنده شد و پس از تأمين گرفتن و خروج از سفارت ، ديگر داخل كارى نگرديد و در حدود 90 سالگى در تهران درگذشت و درشهر رى دفن شد .


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
410
  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 132178
صفحه از 845
پرینت  ارسال به