301
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

كاظم ـ را زيارت كردم و نزد وى از وضعيت خود شكوه نمودم. آن حضرت نامه اى نوشت تا من به دست حاكم بسپرم.
نامه چنين بود: «بدان كه زير عرش خداوند سايه اى وجود دارد كه كسى را توان آسايش در زير آن نيست مگر آن كه در حق برادر خود خدمتى بكند يا مشكلى را از او بردارد يا سُرورى در قلب او وارد كند. اين شخص برادر توست. والسلام»
آن شخص مى گويد: من به شهرم بازگشتم، شبانگاه نزد آن حاكم رفته و اجازه ورود خواسته و خود را فرستاده صابر عليه السلام معرفى كردم. پاى برهنه به نزد من آمد و در را گشود، مرا در بغل گرفته و مرتب چشم مرا مى بوسيد و از من درباره ديدارم با آن حضرت پرسش مى كرد.
من نيز سلامتى امام را به او گفته و وى شاد مى گشت.
بعد مرا به درون منزل برد، در صدر مجلس نشاند و پيش رويم نشست. نامه را به دست او دادم، آن را بوسيد و خواند. آن گاه دستور داد تا اموال و البسه آورده و دينارها و لباس ها را تك تك به دست من مى داد و هربار مى گفت: اى برادر، خشنود شدى؟ من نيز مى گفتم: آرى به خدا.
آن گاه دفاتر را خواست و آنچه به نام من بود از آن دفاتر حذف كرد. من خبر برخورد وى را به صابر عليه السلام رساندم.» ۱

دوره دوم

از حاكميت ابوالحسن مادرانى (مادرايى) تشيع در رى گسترش يافت. ۲ حاكميت وى در اين شهر در قرن سوم هجرى روى داده است. رى و طبرستان، دو مركز عمده استقرار علويان در ايران بوده و مقبره «حضرت حمزة بن موسى بن جعفر عليهماالسلام» نشان

1.كتاب قضاء حقوق المؤمنين، در مجله تراثنا، شماره ۳، ص ۱۸۷؛ اعلام الدين، ص ۹۲، عدة الداعى، ص ۱۷۹؛ بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۱۷۶، حديث ۱۶ و ج ۷۴، ص ۲۱۳؛ تشيع در رى، ص ۱۶ و ۱۷.

2.معجم البلدان، ج ۳ ص ۱۲۱.


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
300

12 ـ ابويحيى رازى
13 ـ ابن ابى يحيى رازى
14 ـ يحيى بن ابى العلاء رازى
15 ـ عبداللّه بن احمد رازى
16 ـ قاسم بن محمد رازى
17 ـ حسين بن محمد رازى
18 ـ ابومحمد رازى
19 ـ جعفر بن محمد بن ابى زيد رازى
20 ـ محمد بن ابى زيد رازى
21 ـ احمد بن اسحاق رازى
22 ـ ابواسماعيل صيقل رازى
23 ـ ابوهلال رازى
24 ـ محمد بن حسان رازى ۱
نفوذ تشيع در اواخر قرن دوم هجرى در رى چنان بود كه حاكم شيعه اى چون «على بن يقطين» در دستگاه عباسيان راه يافت و والى آن سامان شد. ولى پوشش تقيه در آن سرزمين چنان گسترده بود كه راوى وقتى به نقل ماجرايى از حاكم آنجا مى پردازد، از ذكر نامش خوددارى مى كند و مى گويد:
«يكى از مردم رى نقل مى كند كه زمانى يكى از منشيان يحيى بن خالد برمكى در رى حاكم شد، من به حكومت بدهى هايى داشتم، ترسم از آن بود كه به پرداخت آنها ملزم شده و نعمتى كه در اختيار دارم از دستم بيرون رود. به من گفته شد: «حاكم به مذاهب شيعه است». اما من ترسيدم نزد او بروم و مطلبى را اظهار كنم چه بسا او بر اين مذهب نباشد. مصمم شدم تا به حج بروم. در آنجا مولايم صابر عليه السلام ـ از القاب امام

1.تاريخ گسترش تشيع در رى، رسول جعفريان، ص ۲۲، به نقل از «مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى».

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 93970
صفحه از 416
پرینت  ارسال به