97
جغرافياي ري

3. زبان مردمان رى

چون رى از نظر تاريخى وابسته به سرزمين ماد است. زبان مردم رى در گذشته مادى بوده است. اين زبان با فارسى باستان قرابت داشته و زبان شاهان قوم ماد و مردم مغرب و مركز ايران بوده است. امّا زبان رى به عنوان يكى از اجزاى مهم ناحيه ماد هيچ وقت بى تأثير از ديگر زبان هاى ايرانى و همچنين زبان هاى بيگانه نماند. تصرف بخشى از سرزمين ماد از جمله رى توسط آشوريان و حمله اسكندر به ايران موجب گسترش زبان آشورى و فرهنگ و زبان و مظاهر يونان و يونانى گرى در اين سامان گرديد. زبان اوستايى و زبان پارسى باستان ـ زبان رسمى ايران دوره هخامنشيان ـ و زبان پارتى يا پهلوى اشكانى ـ زبان مخصوص قوم پارت
ـ و زبان پهلوى يا پارسى ميانه ـ زبان رسمى ايران دوره ساسانى ـ و زبان هاى عربى و تركى و گويش طبرى ره آورد حكومت هاى علويان وديالمه و برخى ديگر حكومت هاى محلّى مازندران و گيلان، هر كدام در مقاطع تاريخى خاص، موجب گسترش و رسوخ آن زبان ها در رى گشته است. امّا از همه مهمتر رواج زبان «درى» يا پارسى نو در اين ديار است كه به از بين رفتن تدريجى زبان پهلوى انجاميد. زبان فارسى نو (درى)، دنباله پارسى باستان و ميانه است كه از قرن سوم و چهارم هجرى به بعد و پس از تشكيل دربارهاى مشرق در عهد اسلامى به صورت زبان رسمى درآمد. حاكميت حاكمان خراسان بر رى در اين ادوار موجب ترويج زبان درى در رى گشت كه تا هم اكنون ادامه داشته و هم اينك زبان رسمى مردم رى و ايران است. ۱ لازم به ذكر است كه هرچند زبان مادى رى به دلايل سلطه و نفوذ حكام و وزراى دربارهاى مشرق اسلامى و خط مشى فرهنگى آنان دچار استحاله گرديد. امّا در تاريخ زبان ها و لهجه هاى كهن ايرانى، از جايگاه ويژه اى برخوردار است. در كتاب تاريخ مردم ايران مذكور است: در پايان عهد آل بويه در سرزمين جبال كه نيز ولايت فهله نام داشت و زبان مردم آن نواحى به همين سبب فهلوى نيز خوانده مى شد ادبياتى عاميانه نيز در لهجه هاى محلى انعكاس داشت. در رى كه زبان آن تدريجاً به لغت درى نزديك تر از پهلوى مى شد ترانه هايى به لهجه رازى رايج بود. ۲ همچنين در كتاب مزبور آمده است: ولايت جبال و آذربايجان در ايجاد نظم و نثر درى به اندازه خراسان و ماوراءالنهر كه اسباب كار هم در آنجاها بيش تر جمع بود، علاقه نشان نمى داد. در رى هر چند منطقى رازى و غضايرى ظاهراً بيش تر به زبان درى شعر مى سرودند امّا عامه مردم به آن چه بندار رازى و ديگران در لهجه پهلوى رى ـ كه رازى خوانده مى شد ـ نظم مى كردند شوق و علاقه بيشتر نشان مى دادند. ۳
تاريخ ماد نيز، زبان آريزانتيان (يكى از اقوام شش گانه ماد) را لسان مشترك تمام قبايل ماد نوشته است. و علّت آن را سواركار بودن ايشان و يا به ديگر سخن داشتن عرابه هاى اسبى آنان ذكر كرده است. همچنين نوشته است: مكان و مقر هر يك از قبيله هاى عضو اتحاديه مزبور (اتحاديه اقوام ماد) به درستى معلوم نيست. فقط حدس زده مى شود كه آريزانتيان در اقصى نقاط مشرق ماد زندگى مى كردند و محتملاً مغ ها (مغان) نيز در همان حدود مى زيستند (نزديك رغه كه در قرون وسطى رى خوانده مى شد. نزديك تهران كنونى). ۴
پس مى توان نتيجه گرفت اگر اين سخن واقعيت داشته باشد كه محل سكونت آريزانتيان ها رغه بوده است؛ زبان مردم رى، زبان مشترك سرتاسر سرزمين ماد بوده است.

1.ر.ك: ايران باستان، ج ۱، ص ۱۳ و ۲۲۰ ؛ رى باستان، ج ۱، ص ۶۰۳ ـ ۶۱۱؛ دستور زبان فارسى، سيد مصطفى آرنگ، محمدعلى خيّر، ص ۵ ـ ۹.

2.تاريخ مردم ايران، عبدالحسين زرين كوب، ج ۲، ص ۴۹۶.

3.همان مأخذ، ج ۲، ص ۴۹۷.

4.ر.ك: تاريخ ماد، ص ۱۴۶.


جغرافياي ري
96

2. موقعيت اقليمى رى

جهان در گذشته به هفت اقليم تقسيم مى شد. و حتى برخى از كتب جغرافيايى، شهرها را با تقسيم بندى اقليمى ارائه مى نمودند.
حمداللّه مستوفى رى را از اقليم چهارم دانسته و در مورد طالع آن نيز مى نويسد:
طالع عمارت رى را برج عقرب دانسته اند.
وى طول و عرض جغرافيايى رى به مقياس قديم را هم اين چنين نوشته است:
طولش از جزاير خالدات «عو. ك» و عرض از خط استوا «له. ل» است. ۱
ياقوت به نقل از بطلميوس نوشته است:
طول آن 85 درجه و عرضش 37 درجه و 36 دقيقه. ۲
شروانى مى نويسد:
رى از اقليم چهارم و طولش از جزاير خالدات «فوك» است و عرضش از خط استوا «له ها» ۳ .
به نوشته ياقوت رى در بروج دوازده گانه به دومين برج «الثور» تعلق داشت. ۴

1.نزهة القلوب، ص ۵۲ و ۵۳.

2.معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۱۶.

3.حدائق السياحه، ص ۲۵۴.

4.معجم البلدان، ج ۱، ص ۳۳.

  • نام منبع :
    جغرافياي ري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 132854
صفحه از 200
پرینت  ارسال به