111
مناظره‌های آموزنده

حركت اتم در درون سنگ‏

الهى : آيا اين سنگ را مى‏بينى‏كه در پاى اين ايوان كار گذاشته‏اند ؟ تو آن را جامد و بى‏حركت مى‏پندارى ؛ چون چشم تو حركت آن را نمى‏بيند، و هر كس به تو بگويد كه در اين سنگ حركاتى وجود دارد كه حركات ما كه در اين‏جا جمع هستيم ، در برابر آن ، چون سكون است، گفته‏اش را نمى‏پذيرى و مى‏گويى كه افسانه‏سرايى مى‏كند و خود را هم مردى عاقل به شمار مى‏آورى ، غافل از اين‏كه چون نادان هستى ، نمى‏توانى به حركت درون اين سنگ پى ببرى و شايد روزى برسد كه بر اثر توسعه علم، مردم‏بتوانند حركت درون سنگ را ببينند۱ .

1.آن روز ، امروز است و مجلّه علم (Science) چاپ آمريكا به تاريخ ژوئن ۱۹۷۳ نوشته است كه توانسته‏اند با عكس‏بردارى به وسيله اشعه ليزر ، براى اوّلين بار ، حركت مولكول‏ها را به طور وضوح ببينند و اتم‏هاى هر مولكول را به طور مفروض مشاهده كنند .(م )


مناظره‌های آموزنده
110

حركت خون‏

الهى : آيا تو صداى حركت خون را در بدن خود مى‏شنوى ؟
مادّى : نه! مگر خون در بدن حركت دارد ؟
الهى : آرى . آيا تو بوى حركت خون را در بدن خود استشمام مى‏نمايى ؟
مادّى : خير .
الهى : خون ، هر چند دقيقه يك بار در تمام بدن تو حركت مى‏نمايد و اگر حركت خون به مدّت چند دقيقه در بدن تو متوقف شود ، خواهى مُرد .
مادّى : من نمى‏توانم حركت خون را در بدنم بپذيرم .
الهى : آنچه تو را از پذيرفتن حركت خون در بدن جلوگيرى مى‏كند، جهل (نادانى) است و عيناً همين جهل است كه مانع از پذيرفتن خداى يگانه مى‏گردد .

فعاليت سلولهاى زنده‏

الهى : آيا تو از مخلوقاتى كه خداوند آفريده و آنها را در بدن تو به كار گمارده و تو در نتيجه كار آنها زنده هستى ، اطلاع دارى ؟
مادّى : خير .
الهى : چون تو تنها آنچه را مى‏بينى ، وجودش را باور مى‏كنى، نمى‏توانى از وجود آنها آگاه گردى .
اگر دانشمند شوى ، خواهى دانست كه در وجود تو ، آن‏قدر موجودات زنده هست كه شماره آنها به اندازه شماره ريگ‏هاى بيابان است . آنها در كالبد تو به وجود مى‏آيند و رشد مى‏كنند و داراى اولاد مى‏شوند و بعد از مدّتى ، از كار مى‏افتند ؛ ولى تو نه آنها را مى‏بينى، نه صدايشان را مى‏شنوى، نه مى‏توانى آنها را لمس نمايى و نه بوى آنها را استشمام كنى و نه مى‏دانى كه داراى چه مزه‏اى هستند . آنها به وجود مى‏آيند و رشد مى‏كنند و مى‏ميرند تا تو زنده بمانى ... . تو تصوّر مى‏كنى كه به خاطر روشنفكرى ، وجود آنها را انكار مى‏كنى ، در صورتى‏كه علت انكار آنها نادانى و نفهمى است .
اگر تو خود را مى‏شناختى و مى‏دانستى كه در وجود تو چه مى‏گذرد ، نمى‏گفتى : چون من خدا را نمى‏بينم ، وجودش را نمى‏پذيرم و خداى يگانه ناديده را افسانه مى‏دانم .

  • نام منبع :
    مناظره‌های آموزنده
    سایر پدیدآورندگان :
    غیوری، سید مجتبی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 132686
صفحه از 162
پرینت  ارسال به