ستايش نامه علامه مجلسي - صفحه 559

گفتنى اين كه در هر دو نامه ، مرحوم مجلسى ، همه جا «صفهان» (بدون الف) را به جاى «اصفهان» مرقوم فرموده بود و الف ، افزوده ماست .
اينك ، متن دو نامه :

نامه يكم

بنده داعى ، به عرض اقدس مى رساند كه مكرّر عرض كرده ام كه منصب مرافعه و محاكمه بين المتخاصمين ، در زمان غيبت امام ـ عليه الصّلاة و السّلام ـ منصب مجتهد جامع الشّرايط عادل است و چنين كسى در اين زمان ، كم به هم مى رسد .
لهذا ، داعى را شرعاً تجويز اين مناصبْ براى كسى كردن ، مشكل است و اكتفا به عرض اسامى جمعى كه به گمان فقير به زيور فضل و صلاح محلّى باشند ، مى نمايد .
در دار المؤمنين قم ، سيادت و حقّانيّتْ دستگاه ، مير محمّد باقر ، دامادِ مرحمتْ پناه ، مولانا محمّد طاهر ، به صلاح و سداد و ديانت ، معروف است و آخوندِ مرحوم ، اعتقاد و اعتمادِ عظيم به او داشت؛ امّا از مرتبه طالب علمى او ، چندان اطّلاعى ندارم و فضيلتْ پناه ، ملاّ حسن گيلانى مدرّس ، از فضلاست و به خدمت اشرف ، مكرّر رسيده است؛ و سيادت و افادتْ پناه ، آقا ميرزاى مدرّس ، به فضل و صلاح ، موصوف است .
و از جمعى كه در اصفهان حاضرند ، فضيلت و عدالتْ پناه ، آخوند ملاّ محمّد گيلانى كه به شغل امامت جماعت ، قيام مى نمايد و از شاگردان فقير و علاّمى آخوند مولانا محمّد باقر مرحوم است و به نهايتِ فضل و صلاح ، معروف است .
و افادت و افاضتْ پناه ، آخوند ملاّ محمّد هادى ، خلفِ مرحمتْ پناه ، آخوند مولانا محمّدصالح مازندرانى ، از تلامذه داعى و والده مرحوم ، و به مراتب عقليّه و نقليّه ، مربوط و به ديانت و امانت ، موصوف است .
اين جماعت ، به خاطر قاصر داعى رسيد؛ واللّه يعلم حقائق الرّجال

صفحه از 581