107
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

كردن او به اعمال خاصّى نيست ؛ بلكه تقدير خداوند در اين باره ، به اين معناست كه خداوند ، براى قدرت و توانايى انسان ، حدّى قائل شده و به اندازه معيّنى به انسان ، قدرت بخشيده است .
قضاى خداوند نيز به اين معناست كه خداوند به اين محدوديت ، حكم كرده و آن را ايجاد نموده است . البتّه به كار بردن اين قدرت محدود نيز مشروط به اذن خداست . بنا بر اين اگر انسان معصيت كند، خداوند ، مغلوب نمى‏شود ؛ چرا كه خود خداوند ، قدرت معصيت را به انسان داده و در هنگام معصيت نيز تكويناً مانع صدور معصيت نشده است ، هر چند تشريعاً و از طريق پيامبرانش به انسان‏ها اعلام كرده است كه به معصيت ، رضايت ندارد .

2 . تمسّك به توحيد اَفعالى‏

دليل ديگر طرفداران جبر از جمله اشعرى بر نظريّه جبر ، توحيد اَفعالى خداوند است كه بر اساس آن ، فاعل همه افعال ، خداست . او در اين باره به اين آيه استدلال كرده است : (وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ؛ و خداوند، شما و كردارتان را آفريده است)۱ و «كردارتان» را همه افعال انسان‏ها دانسته است .

نقد دليل دوم‏

در مورد توحيد اَفعالى بايد گفت كه اگر توحيد اَفعالى ، به معناى انجام شدن همه كارها (از جمله كارهاى اختيارى انسان و گناهان او) به وسيله خدا باشد، اين معنا همان جبر است و سخنى است نادرست .
معناى درست توحيد اَفعالى ، اين است كه قدرت و توانايى انجام دادن همه افعال ، از سوى خداست ؛ يعنى حتّى آن گاه كه انسان كارى اختيارى نيز انجام مى‏دهد ، قدرت آن را از خدا دريافت كرده است . آيه ياد شده هم خطاب به بت‏پرستان است و «كردارتان» ، بت‏ها هستند ، نه افعال انسان‏ها .

1.صافّات : آيه ۹۶ .


حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
106

والاست؟»، به او گفته مى‏شود : اين را از اين رو گفتيم كه خداوند متعال فرموده است : (و خداوند ، شما و كردارتان را آفريده است)۱ . ۲
بنا بر اين ، اشاعره انسان را داراى قدرت حادثى مى‏دانند كه اثرى در ايجاد فعل ندارد، و اين ، همان نظريّه جبرگرايى ميانه است .
دليل اين كه اشاعره ، «كسب» را به انسان نسبت مى‏دهند ، اين است كه فعل و قدرت حادث ، در وجود انسانْ حادث مى‏شود، همان طور كه به چيزى كه حركتْ در آن حلول كرده، متحرّك مى‏گويند . ۳

دلايل نظريّه جبر و نقد آنها

طرفداران نظريّه جبر ، به دو دليل ، تمسّك كرده‏اند كه اجمالاً به طرح و نقد آن دو مى‏پردازيم :

1 . تمسّك به قضا و قدر

مهم‏ترين دليل متكلّمان جبرى‏مذهب، قضا و قدر خداوند است . در عبارات احمد بن حنبل ديديم كه وى اختيار انسان را مُنافى با عموميّت قضا و قدر خداوند مى‏داند. وى معتقد است كه اگر خداوند براى انسان ، كارى مثل خوردن شراب را تقدير كرده باشد ، ولى انسانْ آزاد باشد كه آن را ترك كند و اين كار را انجام ندهد، خداوند ، مغلوب و انسان ، غالبْ فرض مى‏شود .

نقد دليل نخست‏

در پاسخ اين دليل ، بايد گفت كه قضا و قدر در افعال اختيارى انسان ، به معناى مجبور

1.صافّات : آيه ۹۶ .

2.اللمع : ص ۴۰ .

3.ر.ك : اللمع : ص ۳۷ .

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/50919/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/100-.html
تعداد بازدید : 36831
صفحه از 339
پرینت  ارسال به