145
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

3 / 2

اهتمام به فرايض‏

۴۶.الأمالى للطوسى : عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، قال : حدّثنا أبو جعفر محمّد بن عليّ ، عن أبيه ، عن جدّه ، عن جعفر بن محمّد ، عن آبائه ، عن عليّ عليهم السلام ، قال :
قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله : السُّنَّةُ سُنَّتانِ : سُنَّةٌ فى فَريضَةٍ ، الأَخذُ بِها هُدىً وتَركُها ضَلالَةٌ ، وسُنَّةٌ فى غَيرِ فَريضَةٍ ، الأَخذُ بِها فَضيلَةٌ ، وتَركُها إلى‏ غَيرِها [غَيرُ ]خَطيئَةٍ .۱

ترجمه‏

۰.حضرت عبد العظيم عليه السلام - به نقل از امام جواد عليه السلام، از پدرانش عليهم السلام - : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود : «سنّت، دو گونه است : سنّت فريضه (واجب) كه عمل به آن، هدايت و ترك آن، گم‏راهى است و سنّت غير فريضه (غير واجب) كه عمل به آن، فضيلت است و ترك آن، گناه نيست» .

شرح‏

مقصود از «سنّت» در اين حديث ، مجموعه برنامه‏ها و دستور العمل‏هايى است كه اسلام براى هدايت انسان به سوى مقصد اعلاى انسانيت و رسيدن به كمالات مادّى و معنوى ارائه كرده است . اين برنامه‏ها به دو بخش تقسيم مى‏شوند :
اوّل . برنامه‏هايى كه رعايت آنها لازم و ترك آنها موجب گم‏راهى است . اين برنامه‏ها شامل انجام دادن واجبات و ترك محرّمات اند و «سنّتِ فريضه» يا «فرايض» ناميده مى‏شوند .

1.الأمالى ، طوسى : ص ۵۸۹ ح ۱۱ . گفتنى است كه اين حديث در الكافى (ج ۱ ص ۷۲) با سند ديگر از امام على عليه السلام نقل شده و در آن به جاى «تركها إلى غيرها خطيئة» «تركها إلى غير خطيئة» آمده و در الخصال (ص ۴۸)، «و تركها غير خطيئة» آمده است .علّامه مجلسى در بحار الأنوار (ج ۲ ص ۲۶) اين حديث را از الأمالى طوسى، همانند نقل الخصال آورده است و ظاهر شروح كافى نيز اضافه غير به خطيئة است . بنا بر اين به نظر مى‏رسد كه متن الخصال، اصح باشد. از اين رو، متن را مطابق آن اصلاح كرديم .


حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
144

پروردگار خود، به عبادت و راز و نياز مى‏پردازند، با خداناشناسانِ ناسپاس، كه شب را به غفلت سپرى مى‏كنند، يكسان‏اند؟
خداوند در ادامه اين پرسش، جهت روشن شدن بهتر پاسخ آن، سؤال ديگرى را كه پاسخش براى همگان، بسيار بديهى و روشن است، عِدل سؤال اوّل، طرح مى‏نمايد و سپس مى‏فرمايد: آيا كسانى كه مى‏دانند، با كسانى كه نمى‏دانند، يكسان اند؟!. تشبيهِ مؤمنِ شب‏زنده‏دار به عالم، و تشبيه كافرِ عاقل به جاهل، اشاره به اين معناست كه مقصود از علم در آيه ياد شده، مطلق علم نيست؛ بلكه اين علم، همان علمى است كه آيه ديگر، آن را از بيم خداى سبحان، جدايى‏ناپذير معرّفى كرده است:
(إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُاْ .۱همانا بيم از خدا، ويژه دانشمندان از بندگان اوست) .
بنا بر اين، از منظر قرآن، علمى ارزش دارد كه تأمين كننده سعادت ابدى و آسايش هميشگى است و برترى آن عالمى بر جاهل، انكارناپذير است كه علمش موجب ترسش از عدل الهى و مجازات اخروى گردد، وگر نه، علمى كه مايه انحراف و در خدمت تجاوز به حقوق ديگران باشد، ارزشى ندارد و معيارى براى سنجش ارزش انسان نيست.
4 . علم، هنگامى در خدمت انسان و جامعه انسانى قرار مى‏گيرد و ارزشمند مى‏گردد كه به عمل تبديل گردد،۲ وگر نه، علم بى عمل، سودى ندارد . بنا بر اين، جمله «ما يُحسِنه» در حديث مورد بحث را مى‏توان به «عمل» نيز تفسير نمود . بر اين اساس، اين حديث را به دو صورت مى‏توان ترجمه كرد: «ارزش هر انسان، به اندازه‏اى است كه نيك مى‏داند» و يا «نيك انجام مى‏دهد ».
5 . علمى كه تأمين كننده سعادت ابدى انسان است، در صورتى كه با عمل همراه شود، بى‏نهايت ارزش دارد . بنا بر اين، ارزش عالمِ با عمل، بى‏نهايت است.

1.فاطر: آيه ۲۸.

2.شايد آيه (وَزَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ) (بقره: آيه ۲۴۷)، اشاره به اين نكته باشد.

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/50919/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/100-.html
تعداد بازدید : 36835
صفحه از 339
پرینت  ارسال به