19
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

گفتنى است كه طبق برخى از نسخه‏هاى رجال الطوسى، حضرت عبد العظيم عليه السلام از اصحاب امام عسكرى شمرده شده‏۱ و در كتاب شِرعة التسميةى مير داماد نيز آمده كه ايشان محضر امام عسكرى عليه السلام را نيز درك كرده است؛۲ ليكن روايتى از آن امام، از طريق ايشان به ما نرسيده است .

چهار . عظمتِ علمى‏

براى اثبات عظمت علمى حضرت عبد العظيم عليه السلام، كافى است كه بدانيم امام معصوم، مردم را براى حلّ مشكلات دينى و يافتن پاسخ پرسش‏هاى اعتقادى و عملى‏شان، به ايشان ارجاع داده است .
صاحب بن عَبّاد در رساله‏اى كه در شرح حال حضرت عبد العظيم عليه السلام نوشته، . ۳ در توصيف علمى ايشان آورده : ابو تراب رويانى، روايت كرد كه شنيدم ابو حمّاد رازى مى‏گفت : خدمت امام هادى عليه السلام در سامرّا رسيدم و مسائلى از حلال و حرام از ايشان پرسيدم . امام به پرسش‏هاى من پاسخ داد و هنگامى كه خواستم از ايشان خداحافظى كنم، به من فرمود :
يا أبا حَمّاد! إذا أَشكَلَ عَلَيك شَى‏ءٌ مِن أمرِ دينِك بِناحِيَتِك فَسَل عَنهُ عَبدَ العَظيمِ بنَ عَبدِ اللَّهِ الحَسَنِيّ و أقرِئهُ مِنّيِ السَّلامَ .
اى ابو حمّاد! هنگامى كه چيزى از امور دينى در منطقه‏ات براى تو مشكل شد ، از عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان .۴

اين تعبير، به روشنى نشان مى‏دهد كه حضرت عبد العظيم عليه السلام در عصر خود ، مجتهد توانمندى بوده كه بر اساس اصول و قواعدى كه از اهل بيت عليهم السلام در اختيار داشته، مى‏توانسته ديدگاه‏هاى اسلام ناب را در زمينه‏هاى مختلف اعتقادى و عملى ، استخراج كند و به پرسش‏هاى مردم پاسخ گويد .
بنا بر اين ، ايشان تنها يك محدّث و راوى احاديث اهل بيت عليهم السلام نبوده است؛ بلكه از علماى بزرگ خاندان رسالت بوده كه پس از معصومان ، توان پاسخگويى به مسائل علمى را داشته و توانمندى علمى‏اش مورد تأييد و تصديق امام هادى عليه السلام قرار گرفته است .۵

1.رجال الطوسى : ص ۴۰۱ ش ۵۸۷۵ .

2.شرعة التسمية : ص ۴۵. بايد توجّه داشت كه بر اساس روايتى كه از امام هادى عليه السلام در باره فضيلت زيارت حضرت عبد العظيم عليه السلام آمده ، ايشان در دوران امامت امام هادى عليه السلام از دنيا رفته است. بنا بر اين نمى‏تواند از اصحاب امام عسكرى عليه السلام و در دوران امامت آن حضرت باشد . اين احتمال نيز كه ممكن است لقب عسكرى براى امام هادى عليه السلام هم به كار مى‏رفته باشد، قابل تأمّل است، چنان كه در روايت صدوق در ثواب الأعمال در باره فضيلت زيارت حضرت عبد العظيم عليه السلام ، ايشان با عنوان لقب عسكرى ناميده شده و همين امر، موجب شده كه تصوّر شود حضرت عبد العظيم عليه السلام از اصحاب فرزند ايشان كه معروف به عسكرى است نيز بوده است .

3.اين رساله در سال ۵۱۶ ق، به خط يكى از بنى بابويِه نگارش يافته است (ر . ك : خاتمة مستدرك الوسائل : ج ۴ ص ۴۰۴ ش ۱۷۳) .

4.شناخت‏نامه حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام و شهررى / مجموعه رساله‏هاى خطّى و سنگى: ص ۲۳ (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظيم عليه السلام»، صاحب بن عبّاد) .

5.در اين جا مناسب است به مزاحى از آية اللَّه اراكى، مرتبط با شخصيت علمى حضرت عبد العظيم عليه السلام اشاره كنم : در تاريخ ۴ / ۴ / ۱۳۷۳ ش، همراه آية اللَّه على اكبر مسعودى، توليت وقت آستان حضرت معصومه عليه السلام، با استاد بزرگوارم حضرت آية اللَّه محمّدعلى اراكى رحمه اللَّه عليه ديدارى داشتم. پس از احوالپرسى، آقاى مسعودى مرا به عنوان توليت آستان حضرت عبد العظيم معرّفى كرد . آية اللَّه اراكى فرمود : «مى‏گويند : سه كس، شهيد سه چيز شدند . آن سه، عبارت اند از : حضرت عبد العظيم عليه السلام ، سيّد مرتضى و حاج محسن عراقى!» و در ادامه توضيح دادند كه : «حضرت عبد العظيم عليه السلام با اين كه از كبار محدّثين است ، ولى امام‏زاده بودنش ، محدّث بودن او را شهيد كرده . معمولاً حضرت عبد العظيم را به عنوان يك عالم و محدّث نمى‏شناسند؛ بلكه او را يكى از امام‏زادگان تلقّى مى‏كنند . سيّد مرتضى ، به عكس ، امام‏زاده بودنش شهيد فقاهتش شده . با اين كه او مانند حضرت عبد العظيم عليه السلام چهار واسطه بيشتر تا امام معصوم ندارد ، ولى كسى او را به عنوان امام زاده نمى‏شناسد! و سوم ، حاج محسن عراقى ، با اين كه وى از فقهاى بزرگ بود و از نظر علمى، در حدّى بود كه در جلسه‏اى در نجف كه آقا ضيا عراقى هم حضور داشته، يك نيم‏روز با آخوند خراسانى در رابطه با "جواز اجتماع امر و نهى" بحث مى‏كردند و هيچ يك قدرت مُجاب كردن ديگرى را نداشتند ؛ ولى چون ثروتمند بود ، ثروت، فقاهتش را شهيد كرد . مردم او را به عنوان يك ثروتمند مى‏شناسند و نه يك عالم و فقيه!». ايشان در ادامه افزودند: «شأن نزول اين ماجرا، قسمت اخير آن است» .


حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
18

تولّد حضرت عبد العظيم عليه السلام و پانزدهم شوّال، به عنوان تاريخ وفات ايشان شهرت يافته ، بزرگداشت ياد آن حضرت و تجليل از مقام معنوى آن بزرگوار در روزهاى ياد شده، نيكوست .۱
گفتنى است كه در جلسه 628 مورّخ 26 / 5 / 1389 شوراى انقلاب فرهنگى ، چهارم ربيع الثانى، به عنوان «روز ولادت حضرت عبد العظيم عليه السلام» جهت درج در تقويم رسمى كشور به تصويب رسيد و در تاريخ 18 / 7 / 1389 به آستان مقدّس آن حضرت ابلاغ گرديد .

سه . درك محضر امامان‏

بر اساس آنچه در تاريخ تولّد و وفات حضرت عبد العظيم عليه السلام گذشت ، ايشان دوران حيات پنج امام از امامان اهل بيت عليهم السلام - يعنى امام كاظم عليه السلام تا امام عسكرى عليه السلام - را درك كرده است؛ امّا اين بِدان معنا نيست كه به محضر همه آنها هم رسيده و يا از آنها سخنى نقل كرده است .
آنچه قطعى و مسلّم است، اين است كه ايشان محضر امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام را درك نموده و از آنها احاديث فراوانى نقل كرده كه بخشى از آنها در اين حكمت‏نامه آمده‏اند . همچنين اگر به روايت كتاب الاختصاص منسوب به شيخ مفيد اعتماد كنيم ، حضرت عبد العظيم عليه السلام محضر امام رضا عليه السلام را نيز درك كرده و از ايشان روايت نموده است .۲

1.شايان ذكر است كه با مراجعه به منابع حديثى و تاريخى، مشخّص مى‏گردد كه درباره تاريخ تولد و وفات بسيارى از پيشوايان اسلام، گزارش‏هاى مختلفى وجود دارد و تاريخ دقيق و قطعى آنها مشخّص نيست و بزرگداشت ايّام ولادت و يا وفات آنها بر اساس انتخاب نظر مشهور و يا انتخاب يكى از گزارش‏هاست .

2.ليكن نمى‏توان به اين روايت اعتماد كرد (ر . ك : معجم رجال الحديث : ج ۱۰ ص ۴۹ ش ۶۵۸۰) و بر فرض پذيرش آن، احتمال دارد مقصود از «أبى الحسن»، امام هادى عليه السلام باشد و كلمه «الرّضا» توسط راوى و يا مستنسخ ، افزوده شده باشد .

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/50919/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/100-.html
تعداد بازدید : 36907
صفحه از 339
پرینت  ارسال به