انتظار فَرَج امام عصر عليه السلام‏

انتظار فَرَج امام عصر عليه السلام‏

اميد به آينده‏ اى روشن و نيكو و يا «انتظار فرج» ، يكى از مفاهيم پُرتكرار در احاديث است. اين مفهوم، به گونه‏ هاى متفاوت، در آيات و احاديث آمده است:...

اميد به آينده اى روشن و نيكو و يا «انتظار فرج» ، يكى از مفاهيم پُرتكرار در احاديث است. اين مفهوم، به گونه هاى متفاوت زير، در آيات و احاديث آمده است:

۱. «انتظار فرج» گاه به گونه مطلق و براى دميدن روح اميد در مردم و القاى روحيه پايدارى و صبر در برابر مشكلات در همه زمينه ها به كار رفته است.
آيه شريف :«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛[۱]به درستى كه با دشوارى، آسانى است» و احاديثى همچون :«اِنتِظارُ الفَرَجِ بِالصَّبرِ عِبادَةٌ ؛[۲]انتظار فَرَج با شكيبايى ، عبادت است» و يا «أفضَلُ العِبادَةِ انتِظارُ الفَرَجِ؛[۳]برترين عبادت، انتظار فرج است» ، به اين مفهوم اشاره دارند.

زاويه ديد اين احاديث، به انتظار فَرَجامام عصر عليه السلاممنحصر نيست؛ بلكه تمام رفتارهاى انسان در حوزه هاى گوناگون را شامل مى شود. زندگى، همراه با مشكلات و سختى هاست و به صبر و پايدارى همراه با اميد به آينده اى روشن نياز دارد تا شادابى و نشاطِ روح و روان را سبب شود.

قاضى تنوخى (م ۳۸۴ ق) با استفاده از آيات، احاديث، حكايات و اشعار زيبا، كتابى با عنوان الفرج بعد الشدّة نگاشته كه دست مايه نويسندگان و شاعران پس از خود قرار گرفته است.اميد به گشايش اوضاع نابه سامان مردمان بويژه مسلمانان و شيعيان با ظهور امام عصر عليه السلام، يكى از مصاديق روشن قاعده كلّى «انتظار فرج» است، همچنان كه گاه معصومان عليهم السلام ، حديث نبوىِ توصيه به انتظار فَرَج را بر انتظار قيام مهدوى، تطبيق كرده اند.

جناب عبد العظيم حسنى مى گويد: خدمت امام جواد عليه السلام رسيدم تا از ايشان بپرسم كه : آيا قائم، همان مهدى است يا غير اوست؟ قبل از سؤال من، امام جواد عليه السلام فرمود:

أفضَلُ أعمالِ شيعَتِنا انتِظارُ الفَرَجِ. [۴]

برترين عمل شيعيان ما ، انتظار فرج است .

۲. گونه دوم مفهوم «انتظار فرج» كه به گونه خالص به نقل از اهل بيت عليهم السلام گزارش و در جوامع حديثى شيعى جمع آورى شده، به انتظار انقلاب مهدوى اشاره دارد و فضايل منتظران را برشمرده است. اين دسته از احاديث، با عبارات متفاوتى، اين مفهوم را بيان كرده اند:

الف - «منتظر لهذا الأمر»، همانند حديث :«مَن ماتَ مُنتَظِراً لِهذَا الأَمرِ كانَ كَمَن كانَ مَعَ القائِمِ فى فُسطاطِهِ؛[۵]
هر كس در حال انتظار اين امر بميرد، مانند كسى است كه همراه قائم و در خيمه اوست».

ب - «انتظار قائمنا»، همانند احاديث عرضه دين، كه انتظار قيام امام مهدى عليه السلامرا يكى از اركان باور صحيح، دانسته است.[۶]

ج - «توقّع الفرج»، مانند احاديثى كه به فضيلت اعتقاد به حجّت الهى و توقّع فَرَج با ظهور ايشان تأكيد كرده اند.[۷]

د - «المنتظرين لظهوره» ، همانند حديث«إنَّ أهلَ زَمانِ غَيبَتِهِ القائِلينَ بِإِمامَتِهِ وَ المُنتَظِرينَ لِظُهورِهِ أفضَلُ مِن أهلِ كُلِّ زَمانٍ؛[۸]
آنان كه در روزگار غيبت او، امامتش را باور داشته و ظهورش را منتظر باشند، از مردم هر روزگار ديگرى برترند».

ه - «المنتظر لأمرنا»، همچون حديث:«المُنتَظِرُ لِأَمرِنا كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبيلِ اللَّهِ؛[۹]
منتظر امر ما، مانند كسى است كه در راه خدا در خون خود غلتيده است».

و -«منتظرون لدولة الحقّ».[۱۰]

ز -«المنتظر للثانى عشر».[۱۱]

توجّه بدين نكته نيز شايسته است كه يكى از القاب امام مهدى عليه السلام، «منتظَر» است كه برگرفته از حالت انتظار دوستان و شيعيان اهل بيت عليهم السلام براى ظهور اوست.

صقر بن ابى دلف، آن گاه كه از امام رضا عليه السلام در باره چرايىِ ملقّب شدن امام مهدى عليه السلام به «منتظَر» مى پرسد، پاسخ امام را چنين مى شنود:

لِأَنَّ لَهُ غَيبَةً يَكثُرُ أيّامُها ، وَ يَطولُ أمَدُها ، فَيَنتَظِرُ خُروجَهُ المُخلِصونَ ، وَ يُنكِرُهُ المُرتابونَ. [۱۲]

زيرا او غيبتى دارد كه روزگارش به درازا مى كشد و مدّتش طولانى است و مخلصان، خروجش را انتظار مى كشند و شكداران، آن را انكار مى كنند.

در باره مجموعه احاديث پُربسامد انتظار فرج و انتظار فرج امام مهدى عليه السلام، نكاتى قابل توجّه است:

يك. انتظار، حالتى است كه شخص، چشم به راه چيزى يا روى دادن اتّفاقى است و به انجام گرفتن كارى، اميد دارد.[۱۳]

حالت انتظار فرج در معناى عامّ خود، اميد به آينده بهتر و گشايش و رهايى از سختى است. نارضايتى از وضع موجود و اميد به آينده روشن تر، درون مايه اصلى «انتظار فرج» است. پايدارى شخص منتظر در وضعيت موجود و صبر بر سختى ها نيز لازمه اميد به فردايى بهتر است.

گاه از حالت انتظار فرج، با عنوان «توقّع فرج» ياد شده است كه همان درون مايه و لوازم انتظار را در خود دارد.[۱۴]

دو. حالت اميد به آينده و چشم به راه آينده اى بهتر بودن، از آموزه هاى اصيل قرآنى و حديثى است. آيه اى همچون«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»به اين معنا اشاره دارد و صبر و پايدارى در وضعيت موجود را براى رسيدن به آينده اى بهتر، توصيه مى كند.

از منظر آموزه هاى دينى، حالت انتظار فرج و گذر از وضعيت نابه سامان و اميد به آينده بهتر، هميشه و براى همه افراد، مطلوب و شايسته است.

همان گونه كه در بخش پيشين اشاره شد، اميد به گشايش فردى و عمومى با ظهور ولىّ عصر عليه السلام، بالاترين و والاترين حالت انتظار و مصداق تامّ احاديثِ توصيه به انتظار است.

سه . احاديثى كه در فضيلت انتظار و منتظران وارد شده اند، جايگاهى بسيار والا براى آن تصوير كرده اند ، چندان كه شخص منتظر را از «اولياء اللَّه» شمرده[۱۵]و او را از برترين مردمان دانسته اند[۱۶]كه مخلص حقيقى[۱۷]است و همانند كسى است كه همراه پيامبر صلى اللّه عليه و آله نبرد كرده[۱۸]و يا در جنگ دشوار بدر، همراه ايشان بوده است،[۱۹]يا همچون كسى است كه در خيمه قائم عليه السلام حضور دارد[۲۰]و همراه ايشان نبرد مى كند[۲۱]و حتّى همانند كسى كه در ركاب پيامبر صلى اللّه عليه و آله به شهادت رسيده است .[۲۲]

روشن است كه اين ويژگى ها و توصيفات، شايسته انسان هاى خاصّى است كه از مراحل عادى و معمولى مردمان، عبور كرده اند و در افقى متعالى، سِير مى كنند.

نمى توان اين امتيازات والا را در مورد اشخاصى تصوّر كرد كه اگر چه از وضعيت فعلى رضايت ندارند و به آينده اى بهتر در سايه حكومت عدل گستر جهانى امام مهدى عليه السلام اميد دارند، ولى هيچ تلاش و كوششى در مسير رسيدن به آن مدينه فاضله انجام نمى دهند.

براى تبيين بهتر احاديثِ ياد شده، مى گوييم: انتظار فرج، دو ركن اساسى دارد:

الف - نارضايتى از وضعيت موجود؛

ب - اميد به گشايش در زمان آينده.

چگونگى تعامل با اين دو عنصر سلبى و ايجابى، چهره هاى متفاوت انتظار را پديد مى آورد:

۱. انتظار غير مسئولانه:

در اين حالت، شخص منتظر اگر چه به وضعيت موجود، معترض است، ولى بدون هيچ گونه تلاش و كوششى، تنها چشم به راه آينده بهتر است.

وضعيت موجود، او را سرخورده و منزوى كرده است و او با دورى گزيدن از روال عمومى جامعه و حوادث سياسى و اجتماعى، اعتراض خويش را از وضعيت موجود، اعلام مى كند.

او تنها در پى آن است كه خود و يا نزديكانش، تحت تأثير وضعيت موجود قرار نگيرند؛ ولى تلاش در راه نجات ديگران را وظيفه خويش نمى داند.

مطابق اين ديدگاه، اصلاح جامعه قبل از ظهور مهدى عليه السلام اقدامى بيهوده و بى نتيجه است و وظيفه ما تنها آن است كه چشم به راه موعود و منجى باشيم تا او بيايد و نابه سامانى ها را سامان دهد.

۲. انتظار مسئولانه:

شخص منتظر مسئول، حالتى سازنده، فعّال، پويا و تأثيرگذار دارد، وضعيت موجود را بر نمى تابد و تلاش مى كند تا زمينه هاى اجتماعى و فرهنگى براى ظهور امام عليه السلام را آماده كند. او نه تنها از منظر ويژگى هاى فردى، خود را شخصى آماده براى عصر ظهور تربيت مى كند، بلكه از منظر دانش و مهارت هاى ادارى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى نيز آمادگى كامل ورود فرد و جامعه به عصر ظهور را در پيشديد خود دارد و توانايى اداره جامعه مهدوى را داراست.

جامعه مهدوى ، جامعه اى پويا، آماده، گوش به فرمان و شايسته آرمان مهدوى است. از اين رو، پديد آوردن زمينه و آمادگى هاى اجتماعى، تشكيلاتى و فرهنگى نيز مى بايد مورد توجّه باشد.

انتظار فرج مسئولانه، به معناى باور داشتن به اهداف جامعه مهدوى است. منتظر مسئول، در محدوده قدرت و عمل خويش، تلاش در برپايى جامعه اى مطابق با معيارهاى مهدوى را وظيفه خويش مى داند.

تكامل انسان و جامعه، كوشش در مسير بازسازى جامعه بر اساس قسط و عدل، و مبارزه با ظلم و بى عدالتى، از جمله نمودهاى انتظار مسئولانه اند.با اين همه، منتظرِ مسئول مى داند كه عدالت فراگير و جهانى، تنها در سايه دولت مهدوى پديد مى آيد . از اين رو، آماده سازى زمينه هاى ورود به آن دوره را وظيفه خود مى شمرد.

امام صادق عليه السلام به اين انتظار مسئولانه اشاره نموده و فرموده است:

لِيُعِدَّنَّ أحَدُكُم لِخُروجِ القائِمِ وَ لَو سَهماً.[۲۳]

هر يك از شما بايد خود را براى خروج قائم آماده كند، هر چند با فراهم آوردن تيرى باشد.

امام زين العابدين عليه السلام نيز ضمن برشمردن فضايل منتظران، به مسئوليت آنها اشاره نموده و فرموده است:

اُولئِكَ المُخلِصونَ حَقّاً وَ شيعَتُنا صِدقاً ، وَ الدُّعاةُ إلى  دينِ اللَّهِ عزّ و جل سِرّاً وَ جَهراً . [۲۴]

آنان مخلصان حقيقى، شيعيان راستين ما و دعوتگران به دين خدا در پيدا و نهان هستند.

روشن است كه غيبت امام عصر عليه السلام ، سبب كنار نهادن وظايف مسلمانان در امر به معروف و نهى از منكر، مبارزه با ظلم و تلاش در راه گسترش عدالت نخواهد شد.[۲۵]از اين رو مى گوييم:
احاديث مرتبط با انتظار فرج امام عصر عليه السلام، افزون بر دو ركن پيشين (نارضايتى از وضع موجود و اميد به آينده بهتر)، به ركن سوم و مهم ترى نيز اشاره دارند، و آن مسئوليت پذيرى در دوره انتظار و آمادگى روحى - روانى و تجربه اندوزىِ علمى و مهارتى در اين دوره و زمينه سازى براى ظهور امام مهدى عليه السلام و دوره پس از ظهور است. ركن سوم انتظار (مسئوليت پذيرى)، هويت ويژه اى به انتظار مى بخشد و آن را از خمودگى و بى تفاوتى نسبت به آينده، متمايز مى كند.

چهار . برخى از احاديث، حالت انتظار فرج را گونه اى گشايش شمرده اند، مانند:«انتِظارُ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ»[۲۶]يا«اِنتِظارُ الفَرَجِ مِن أعظَمِ الفَرَجِ».[۲۷]اين احاديث، در صدد بيان دو مطلب اند:

۱. احساس اميدوارى و اميد به آينده بهتر، گونه اى گشايش و فراخى است كه روح انسانى را از افسردگى و يأس مى رهاند و شادابى و آرامش را به انسان هديه مى كند.

هدف از انتظار فرج، رها شدن از تنگناهاى روحى و روانى و اميد به آينده اى بهتر است كه بخشى از آسايش و آرامش روحى و روانى را نيز تأمين مى كند. از اين رو، نوعى فرج و گشايش شمرده مى شود و حتّى عنوان «مِن أعظم الفرج (از بزرگ ترين فَرَج ها)» را به دست مى آورَد.

۲. انتظار فرج مسئولانه، بخشى از هدف و آرمان انتظار را تأمين مى كند. هدف از انتظار فرج، آن است كه زمينه لازم براى رشد و تعالى فرد و جامعه پديد آيد و آنان به كمال وجودى خود و سعادت اُخروى، دست يابند. هدف نهايى ظهور - كه ساختن جامعه اى مهدوى است - ، تنها پس از ظهور امام مهدى عليه السلام اتّفاق مى افتد؛ ولى اهداف جزئى تر ظهور - كه تعالى و فوز اُخروى افراد است - ، با حالت انتظار فرج مسئولانه، قابل دستيابى اند ، بدين معنا كه انسانيت انسان، مطابق با معيارهاى الهى شكوفا مى شود و انسان، با تكيه بر گوهر فطرى خويش و با استمداد از عقل و نقل، انسانى در خور عصر مهدوى تربيت مى شود كه به درجه اى از معنويت رسيده و شايستگى سربازىِ امام عصر عليه السلام و شهادت در ركاب ايشان را يافته است.

اگر انتظار فرج مسئولانه، با اين ويژگى ها تحقّق يابد، عنصر تكامل فردىِ شخص منتظر، به فعليت رسيده است. اين انتظار، هدف فرج را محقّق مى كند و حتّى بالاتر از فرج محسوب مى شود؛ زيرا شخص منتظر، با تكيه بر معارفِ در دسترس خود و بدون حضور معصوم عليه السلام به اين درجه از رشد و تعالى دست يافته است كه نشان دهنده تلاش فراوان اوست.

اين معنا، در حديثى از امام صادق عليه السلام نمايان است، آن جا كه در جواب ابو بصير از «زمان فَرَج» فرمود:

يا أبا بَصيرٍ ! وَ أَنتَ مِمَّن يُريدُ الدُّنيا ؟ مَن عَرَفَ هذَا الأَمرَ فَقَد فُرِّجَ عَنهُ لِانتِظارِهِ . [۲۸]

اى ابو بصير! آيا تو هم از دنياخواهان هستى؟! هر كس اين امر (قيام) را بشناسد ، به خاطر انتظار كشيدنش، گشايش سختى او مى شود.

ملّا صالح مازندرانى در تبيين اين حديث مى نويسد:

امام در پاسخ او فرمود كه و دنيا و زينت آن را مى جويى و به دنبال فرج در دنيا هستى ، و اين ، امرى آسان و كوچك است . فرج اصلى ، همان گشايش اخروى است كه با خلاصى از عذاب ابدى حاصل مى شود و اين فرج ، اكنون براى تو حاصل است ؛ چرا كه تو اين حقيقت را يافته اى و كسى كه اين را بشناسد ، خدا برايش گشايش حاصل نموده ، او در تنگى سينه و وسوسه هاى نفسانى و عذاب آخرت مى رهاند ، و همه اينها به خاطر منتظر فرج بودن اوست ؛ چون اين كار از برترين عبادات است و موجب گشايش حقيقى - كه گشايش اخروى است - ، مى گردد .[۲۹]

مفهوم عبارت «فرج اُخروى» در اين حديث، در سخنان فيض كاشانى و علّامه مجلسى هم آمده است.[۳۰]


[۱] انشراح: آيه ۶.

[۲] ر.ك: ح ۹۰۶ .

[۳] ر.ك: ص ۳۳۰ ح ۹۱۰ .

[۴] ر.ك: ص ۳۳۲ ح ۹۱۹.

[۵] ر.ك: ص ۳۴۴ ح ۹۳۳ .

[۶] ر.ك: ص ۳۳۹ ح ۹۲۹ - ۹۳۱ (از اركان دين است) .

[۷] ر.ك: ح ۸۹۸ و ۸۹۹ و ۹۰۲ و ص ۳۷۵ (فصل دوم / با شكيبايى ، اميد فرج مى رود) .

[۸] ر. ك: ص ۳۴۴ ح ۹۳۵ .

[۹] ر.ك: ص ۳۵۴ ح ۹۴۳ .

[۱۰] ر.ك: ص ۳۶۲ ح ۹۵۲ .

[۱۱] ر.ك: ص ۳۴۶ ح ۹۳۶ .

[۱۲] ر.ك: ص ۳۶۶ ح ۹۵۷ .

[۱۳] ر.ك: لغت نامه دهخدا: ج ۲ ص ۲۹۶۲، فرهنگ سخن.

[۱۴] اين احتمال نيز قابل توجه است كه : انتظار از باب افتعال است و يكى از كاربردهاى اين باب «تلاش براى تحصيل شى ء» است مثلاً اكتساب مترادف كسب نيست بلكه كسى است كه با كوشش و زحمت حاصل گردد . از اين نظر انتظار نيز در معناى لغوى خود «چشم داشت همراه با تلاش» است نه صرفاً چشم داشت بدون مسئوليت و تلاش توقع نيز از باب تفعّل است و سپس از معانى اين باب نيز «تلاش براى تحصيل شى ء» است و توقع فرج نيز به معناى تلاش براى وقوع و تحقق گشايش است . با اين توضيح ، روايت «ليعدّنّ احدكم لخروج القائم و لو سهماً» [ارجاع شود به روايت ] نيز به انتظار مسئولانه اشارت دارد .

[۱۵] ر.ك: ص ۳۴۳ (فصل يكم / از اولياى الهى) .

[۱۶] ر.ك: ص ۳۵۹ (فصل يكم / برتر از افراد هر زمان).

[۱۷] ر.ك: ص ۳۴۴ ح ۹۳۵ و ص ۳۶۶ ح ۹۵۷ .

[۱۸] ر.ك: ص ۳۴۵ (فصل يكم / به سان پيكارگر پيش روى پيامبر خدا) .

[۱۹] ر.ك: ص ۳۵۶ ح ۹۴۵ .

[۲۰] ر.ك: ص ۳۵۵ (مانند كسى كه در خيمه قائم باشد).

[۲۱] ر.ك: ص ۳۵۱ (مانند جنگجوى سپاه قائم).

[۲۲] ر.ك: ص ۳۴۹ (مانند شهيد در ركاب پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله).

[۲۳] ر.ك: ص ۳۵۲ ح ۹۴۲ .

[۲۴] ر.ك: ص ۳۴۴ ح ۹۳۵ .

[۲۵] ر.ك: ج ۶ ص ۱۹ (پژوهشى در باره مهم ترين وظيفه پيروان اهل بيت عليهم السلام در عصر غيبت).

[۲۶] ر.ك: ص ۳۳۵ (انتظار فرج، خود ، فرج است).

[۲۷] ر.ك: ص ۳۳۷ (از بزرگ ترين فرج هاست).

[۲۸] ر.ك: ص ۳۳۶ ح ۹۲۶ .

[۲۹] شرح اصول الكافى ، ملّا صالح مازندرانى: ج ۶ ص ۳۲۴.

[۳۰] الوافى: ج ۲ ص ۴۳۷، مرآة العقول: ج ۴ ص ۱۸۸.