تأنی (درنگ ورزیدن)

تأنی (درنگ ورزیدن)

واژه «تأنّى» از ريشه «أنى» ، بر چهار معنا دلالت دارد : درنگ ورزيدن ، مدّتى از زمان ، رسيدن به چيزى ، و جايگاهى از جايگاه ها .

تأنّى ، در لغت

واژه «تأنّى» از ريشه «أنى» ، بر چهار معنا دلالت دارد : درنگ ورزيدن ، مدّتى از زمان ، رسيدن به چيزى ، و جايگاهى از جايگاه ها .
ابن فارس مى گويد :
الهَمزَةُ وَ النّونُ وَ ما بَعدَهُما مِن المُعتَلِّ . لَهُ اُصولٌ أربَعَةٌ : البُط ءُ وَ ما أشبَهَهُ مِنَ الحِلمِ وَ غَيرِهِ ، وَ ساعَةٌ مِنَ الزَّمانِ ، وَ إدراكُ الشَّى ءِ ، وَ ظَرفٌ مِنَ الظُّروفِ .. معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۱۴۱ مادّه «ءنى» .
همزه و نون و حرف علّه، چهار اصل معنايى دارند: كندى و شبيهِ آن (مانند بردبارى و امثال آن) ، مدّتى از زمان، به دست آوردن چيزى و ظرف .
در اين جا «تأنّى» به معناى اوّل است .
خليل بن احمد فراهيدى در اين باره گفته است :
الأَنى مِنَ الأَناةِ وَ التُّؤَدَةِ ... وَ يُقالُ : إنَّهُ لَذو أناةٍ ، إذا كانَ لا يَعجَلُ فِى الاُمورِ ، أى : تَأَنّى ، فَهُوَ آنٍ ، أى مُتَأَنٍّ ... وَ الأَناةُ الحِلمُ ، وَ الفِعلُ : أنِىَ وَ تَأَنّى ، وَ استَأنى ، أى تَثَبَّتَ ... وَ يُقالُ للِمُتَمَكِّثِ فِى الأَمرِ ، المُتَأَنّى ، و فِى الحَديثِ «آذَيتَ و آنَيتَ» أى أخَّرتَ المُجى ءَ وَ أبطَأتَ .. ترتيب كتاب العين : ص ۵۸ .أنى از «أناة» و «تؤدة» است .. .. گفته مى شود : فلانى «ذو أناة» است . يعنى شتابى در انجام كارها ندارد ؛ يعنى درنگ مى كند . پس او، درنگ كننده است ، يعنى آرام است ... و «أناة» به معناى بردبارى است. فعل آن ، «أنِىَ ، تأنّى و استأنى» مى آيد، يعنى ثبات يافت... و به كسى كه در كارى درنگ مى كند، متأنّى گفته مى شود . در حديث آمده است: «آذيتَ و آنيتَ» يعنى «آمدن را به تأخير انداختى و كند كردى» .
بنا بر اين ، واژه هاى «تأنّى» ، «تُؤدَة» ، «تثبّت» ، «تمكُّث» و «أناة» در لغت عرب ، همگى در مقابل «عجله كردن» و به معناى درنگ ورزيدن در كارها هستند .


تأنّى ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم ، كلمه «تأنّى» به كار نرفته است ؛ ولى نيكو بودن اين خصلت از نگاه اين كتاب آسمانى را از نكوهشِ مكرّرِ واژه مقابل آن ، يعنى «عجله» مى توان دريافت . در احاديث اهل بيت عليهم السلام ، درنگ كردن در گفتار و كردار ، با تعبيرهاى مختلفى مانند : «تأنّى» ، «تثبّت» ، «تؤده» و «أناة» ـ كه همگى واژه هاى مقابل «عجله» هستند ـ بويژه در موضوعات مهم ، مورد توصيه و تأكيد قرار گرفته است . اين احاديث را بدين سان مى توان جمع بندى كرد :


۱ . درنگ ورزيدن ، صفتى الهى

نخستين نكته قابل توجّه در تبيين فضيلت صفت «تأنّى» ، اين است كه اين صفت ، از صفات فعل خداوند حكيم است ، بدين معنا كه آفريدگار جهان مى توانست جهان را در كمتر از يك چشم به هم زدن بيافريند ؛ ليكن حكمت ايجاب مى كرد كه آن را در شش مرحله بيافريند. بنا بر اين، يكى از دلايل حكمت آفرينش تدريجى جهان ، آموزش درنگ ورزى در كارها به آفريده هاست .. ر . ك : ص ۱۳۳ ح ۴ .همچنين خداوند متعال در كيفر دادن تبهكاران عجله نمى كند و فرصت مى دهد ؛ بلكه در اثر عوامل هشيار كننده اى كه در مسير زندگى آنها قرار مى گيرد ، بيدار شوند و از تبهكارى دست بدارند .. ر . ك : ص ۱۳۵ ح ۸ .درسى براى مسئولان سياسى ، فرهنگى و قضايى است كه براى سازندگى جامعه آرمانى در برخورد با تبهكاران ، از خداوند متعال سرمشق بگيرند .


۲ . درنگ ورزيدن ، خوى پيامبران

پيامبران الهى ، سزاوارترين كسانى هستند كه صفات الهى را در افعال خود ، جلوه گر مى سازند تا ديگران نيز از آنان تبعيت نمايند .


۳ . درنگ ورزيدن ، از سپاهيان عقل

يكى از نكات تأمّل برانگيز ، اين است كه «درنگ ورزيدن» ، از سپاهيان عقل ، و نقطه مقابل آن ، «شتاب كردن» ، از سپاهيان جهل شمرده شده است و اين بدان معناست كه انسان براى تأمين منافع مادّى و معنوى خود ، به اين خصلت نيازمند است ، و به همين دليل ، خداوند متعال دوست دارد كه انسان در گفتار و كردار خودش ، درنگ كند تا از منافع و بركات آن برخوردار گردد .


۴ . بركات درنگ ورزيدن

در احاديث اهل بيت عليهم السلام به بركات مختلفى براى خصلت «تأنّى» اشاره شده است كه در فصل سوم خواهد آمد ؛ امّا بى ترديد ، اصلى ترين بركت درنگ ، مصونيت از لغزش هاست .
انسان مى تواند با تمرين «درنگ كردن» و بهره گيرى از تأمّل و تفكّر ، ازلغزش هاى فكرى و عملى خود بكاهد و از اين راه ، آسايش و آرامش زندگى مادّى و معنوى خود را تأمين نمايد . به همين دليل ، علاوه بر توصيه هاى مؤكّدى كه پيشوايان الهى در باره اين خصلت دارند ، عقل و دورانديشى و بلندهمّتى نيز انسان را به ايمان و اين خصلت دعوت مى نمايند .. ر . ك : ص ۱۵۱ (درنگ ورزيدن / فصل دوم : عوامل درنگ ورزيدن) .


۵ . درنگِ نكوهيده

و آخرين نكته ، اين كه : حكمتِ درنگ ورزيدن در كارها ، تأخير در انجام دادن آنها به منظور تشخيص نيك و بد آنها ، و انجام دادن صحيح كارهاى نيك در فرصت مناسب است . بنا بر اين ، در صورتى كه نيكو بودن كارى مشخّص و فرصت براى انجام دادن آن ، مناسب باشد ، درنگ كردن ، نه تنها نيكو نيست ، بلكه نكوهيده است ، چنان كه از امام على عليه السلام روايت شده :
مِنَ الخُرقِ المُعاجَلَةُ قَبلَ الإِمكانِ وَ الأَناةُ بَعدَ الفُرصَةِ .. ر . ك : ص ۱۶۴ ح ۶۹ .
شتاب كردن در كارى پيش از توانايى بر انجام دادن آن، و درنگ نمودن پس از فرصت پيدا كردن ، نشانه نادانى است .
از اين رو ، در احاديث اهل بيت عليهم السلام ، درنگ نكردن در انجام دادن كارهاى نيك ، بويژه حضور در جبهه و جهاد و نماز جماعت و دفن اموات ، توصيه شده است .. ر . ك : ص ۱۶۳ ح ۶۸ .