تحلیلی درباره سیر تاریخی عزاداری امام حسین علیه السلام - صفحه 13

خوردن غذاهاى لذيذ ، امساك كنند ۱ و حادثه غم آگين و شگفت كربلا را درذهن ، مجسّم نمايند ۲ و هر چند به تنهايى ، به ياد آن روز باشند و عزادارى كنند . ۳
به راستى ، آيا اين همه ، فراتر از يادآورى يك داستان غم انگيز نيست ؟ عاشورا در سيره امامان عليهم السلام ، به دوش كشيدن يك فرهنگ است . عاشورا ، يك مكتب است ، نه صرفا حادثه اى غم انگيز و اسفبار .

ج ـ توسعه عزادارى (روزگار امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام )

روزگار امام كاظم عليه السلام ، روزگارى شايان توجّه و به لحاظ سياسى و فرهنگى ، بسيار تأمّل برانگيز است ؛ چرا كه روزگارى است كه شيعه در آستانه يك خيزش همگانى است . از اين رو ، آموزه هاى امام كاظم عليه السلام ، تنبّه آفرين اند .
امام كاظم عليه السلام ، جامعه شيعى را يكسر ، به درگيرى با باطل فرا خوانده و ستيز با باطل را گسترانده و بى تفاوت بودن در برابر باطل را نكوهيده است ۴ و عاشورا را فرهنگِ در افتادن با باطل دانسته است و چونان سَلَف صالح خود ، مرثيه سرايان را به سُرايش رثا در باره اين واقعه ، تشويق كرده است . ۵

1.ر.ك : ص ۱۳ (فصل سوّم / پرهيز از كامجويى).

2.برگرفته از عبارت : «صورتت را به جانب مرقد حسين عليه السلام مى چرخانى و كشته شدن ايشان و همراهانش را و نيز فرزندان وخانواده ايشان را در ذهنت مجسّم مى كنى و بر ايشان درود و تحيّت نثار مى كنى و بر كشندگانش لعن مى فرستى و از كارشان اعلام برائت مى كنى» كه در ادامه حديث قبل ، از عبد اللّه بن سنان ، نقل شده است .

3.ر . ك : همان حديثى كه ازعبد اللّه بن سنان در پاورقى هاى قبلى ، نقل شد .

4.امام كاظم۷ به فضل بن يونس فرمود : «أبلغ خيراً ، وقل خيراً ولا تكن إمعة . جقال:ج قلت : وما الأمعة؟ قال : لا تقل : أنامع الناس ، وأنا كواحد من الناس . إن رسول اللّه صلى الله عليه و آله قال : يا أيها الناس إنما هما نجدان : نجد خير ، ونجد شرّ ، فلا يكن نجد الشرّ أحبّ إليكم من نجد الخير» . «خير برسان ، سخن خير بگو و بارى به هر جهت مباش» . گفتم : بارى به هر جهت بودن چيست ؟ فرمود : «مگو : من هم مثل مردم و يكى از آنهايم . پيامبر خدا ـ كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد ـ فرمود : اى مردم ! دو راه ، وجود دارد: راه خوب و راه بد . راه بد ، برايتان از راه خوب ، دوست داشتنى تر نباشد!» (تحف العقول : ص ۴۱۳) .

5.المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۳۱۹ .

صفحه از 49