مروان بن حکم

مروان بن حکم

چهره فتنه انگیز و از برپاکنندگان جنگ جمل

مروان بن حَکم ، چهره مرموز ، فتنه انگیز و فرصت طلبى بود که تمایل بسیارى به ایجاد فتنه ها و درگیرى ها داشت. وى نمونه عینى نفوذیان در یک نهضت است که نه با روح جریان ، همگونى دارند و نه به ارزش هاى آن باور دارند و نه با اسوه هاى آن ، همراه اند . این گونه کسان ، بیشترین ضررها را به آن جریان فکرى و سیاسى که در آن رشد مى کنند ، وارد مى سازند. مروان ، با نفوذ بسیارى که در عثمان داشت ، و تمایل بى اندازه اش به سلطنت و سرانجام ، بى اعتقادى اش به فرهنگ اسلامى ، نقش [ تخریبى ]مهمّى در تحوّلات جامعه اسلامى بازى کرده است. نقش او در شعله ورسازى دوباره آتش قهر شورشیان علیه عثمان و شتاب گرفتن درگیرى هاى اطراف دارالخلافه نیز تأمّل برانگیز است.

مروان ، از خاندان اُموى و پسر عموى عثمان بود که در مکه یا طائف متولّد شد ؛ لیکن چون پیامبر خدا ، پدر او حَکم بن ابى العاص را به طائف تبعید کرده بود ، او نیز به همراه پدرش در طائف بود و لذا پیامبر خدا را ندید.

دلیل تبعید حکم بن ابى العاص به طائف ، نگاه کردن او به داخل خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و یا به سخره گرفتن اعمال و رفتار ایشان بود.

پیامبر صلى الله علیه و آله ، یک بار ، حَکم را نفرین کرده و فرموده بود :

واى بر امّت من از دست نسل این مرد!

هنگامى که عثمان به خلافت رسید ، عمو و پسر عموى خود (حَکم و مروان) را به مدینه بازگرداند و اکرام بسیار کرد ، اموال زیادى به آنان داد و به مروانْ فرصت داد تا در تمام شئون خلافت ، دخالت کند. مروان ، مُنشى خلیفه ، ولى در واقع ، گرداننده اصلى کار حکومت بود.

اعتماد عثمان به مروان و اطاعت بى چون و چرا از او ، بى گمان در قتل عثمان ، نقش مهمى داشت . مروان ، افزون بر آن که جوان و خام بود ، از آداب معاشرت اسلامى نیز بهره اى نداشت ؛ زیرا از آغاز زندگى ، خارج از مدینه و به عنوان تبعیدى و مطرود پیامبر صلى الله علیه و آله زندگى کرده بود .

او با ضربتى که بر پشت گردن او خورده بود ، زخمى شده بود و تا آخر عمر را با گردنى کج و خمیده گذراند و چون گردنى باریک داشت ، او را «خَیطُ الباطل (ریسمان باطل)» مى نامیدند. او پس از کشته شدن عثمان به مکه گریخت و به شورشیان جمل ملحق شد.

مروان در جنگ جمل ، فرمانده سوارگان سمت راست سپاه بود .[۱]او در این جنگ ، نقشى مزوّرانه داشت و در بحبوحه جنگ ، طلحه را کشت ؛ چون او را قاتل عثمان مى دانست . او در همین جنگ ، مجروح شد ؛ ولى امام على علیه السلام او را عفو کرد. وى سپس به معاویه ملحق شد و در جنگ صِفّینْ شرکت کرد.

مروان پس از شهادت امام على علیه السلام در سال ۴۲ هجرى از سوى معاویه حاکم مدینه شد. او مانع به خاک سپارىِ امام حسن علیه السلام در کنار جدّش پیامبر خدا گردید.

او بعد از یزید بن معاویه به خلافت رسید ؛ لیکن نُه یا دَه ماه بیشتر حکومت نکرد و این سخن امام على علیه السلام که مدّت زمان حکومت او را به «لعقةُ الکلبِ أنفَه (به اندازه اى که سگ ، دماغش را مى لیسد)» تشبیه کرده بود، تحقّق یافت . پس از او فرزندانش خلافت را در دست گرفتند و بدین سان ، سلسله مروانیانْ بنیاد نهاده شد که در ناهنجار جلوه دادن معارف اسلام و سقوط جامعه اسلامى ، نقش بسیار بد و خبیثانه اى داشتند.

مروان در سال ۶۵ هجرى کشته شد.


[۱]ر . ك : ص ۵۳۳ (مروان بن حكم) .