مَصقَلَه از ياران امام على عليه السلام و جانشين ابن عبّاس و فرماندار اردشيرْ خُرّه[۱]بود[۲]و از اين رو ، كارگزار غير مستقيم امام عليه السلام محسوب مى شد .
به سال ۳۸ هجرى هنگامى كه مِعقِل بن قيس ، شورشيان مرتدّ بنى ناجيه را شكست داد و آنها را به اسارت گرفت ، مصقله ، اسيران را خريد و آزاد كرد ؛ امّا نتوانست قيمت آنها را به بيت المال بپردازد .
افزون بر اين ، او به بيت المال ، چنگ انداخت و اموالى به خويشانش بخشيد و از برخى بدهى هاى آنان ، گذشت نمود .
على عليه السلام او را فراخواند ، او را بر تصرّفات نامشروعش در بيت المال مسلمانان و اِتلاف بيت المال ، سرزنش كرد و از او خواست كه آنچه را برداشته ، به بيت المال بازگردانَد . اين ماجرا بر مصقله گران آمد . او بخشش هاى عثمان را ديده بود و گمان نمى كرد كه على عليه السلام بدين سان در بيت المال ، سختگيرى كند . او انتظار بخشش داشت و چون به آرزويش نرسيد ، فرار كرد و به معاويه پيوست . على عليه السلام درباره او فرمود : «كارى چون سروران نمود و فرارش چون بندگان بود!» .[۳]
او در خلافت معاويه ، در برخى امور حكومتى شركت جُست و چون معاويه آهنگ قتل حُجْر بن عدى كرد ، عليه حُجْر ، گواهى داد .
[۱]اَردشيرْ خُرَّه ، از بهترين ايالت هاى ايران بود كه اردشير بابكان ، آن را بنا نهاد . شيراز و ميمند و كازرون ، از جمله شهرهاى آن اند (مجمع البلدان: ج ۱ ص ۱۴۶) .
[۲]در نهج البلاغة : نامه ۴۳ چنين آمده است : «او كارگزار امام در اردشير خرّه بود» .
[۳]در تاريخ الطبرى (ج ۵ ص ۱۳۰) آمده است : «كارى چون كارِ آزادگان و فرارى چون فرارِ بندگان كرد» .