بررسد و چشم را بر روی رخدادهای زندگی راوی تضعیف شده ببندد. بنگرید: «أقول: فمن جملة أخطار الطعون علی الأخیار أن یقف الإنسان علی طعن و لم یستوف النظر فی أخبار المطعون علیه کما ذکرناه عن محمدبن سنان رحمة الله علیه»؛۱ وی آنگاه یاد آور میشود چرایی آنکه در کتابهایش گاه از چنین راویان _ که برخی آنها را تضعیف کردهاند _ روایت آورده است در همین نکته پیش گفته نهفته است: «فلا یعجل طاعن فی شیءٍ مما أشرنا إلیه أو یقف من کتبنا علیه فلعلّ لنا عذراً ما اطّلع الطاعن علیه».۲
بنا بر آنچه گذشت توان گفت که از نگاه سیّد تنها تضعیفات رجالیان را نگریستن و چند و چون آن تضعیفات را ندیدن و چرایی آن را بر نرسیدن اندیشهای نارواست. نیز از دید وی ارزیابی جداگانه سند روایت نباید جای «ارزیابی کتابشناختی» را بگیرد.البته اعتماد به کتابها بیش از آنکه به معنای پذیرفتن هر چه در آنها گزارش شده باشد بدان معناست که باید به محکهای ارزیابی حدیث در روزگار امامان علیهم السلام بازگشت و آنها را به کار بست.
«از دست رفتن نشانهها» بهانهای در خور نیست که از راه آن، همه نگاشتههای روزگار امامان را در یک پایه از اعتبار و ارزش پنداریم و تنها به ارزیابی سند روی آوریم یا دیدگان را بر واقعیتهای تاریخی روزگار امامان علیهم السلام و یاران آنان ببندیم و گمان کنیم تنها از راه سنجش سند کار به فرجام آمده است و به ژرفای آموزههای دین رسیدهایم.
3. نجم الدین جعفر بن الحسن، محقق حلّی رحمه الله (۶02 _ ۶7۶ق)
درآمد
جعفر بن الحسن حلی از جمله فقیهان برجسته شیعه در سده هفتم هجری است که به درستی وی را «محقق» نامیدهاند. به نشست درسی وی تک سواران فقه شیعه چون علامه حلی و فاضل آبی در میآمدند و اگر از زندگی وی تنها همین نکته را