تبيينِ چگونگىِ غذا خوردن پيامبر(ص)

تبيينِ چگونگىِ غذا خوردن پيامبر(ص)

غذا خوردن پيامبر(ص) نيز نمونه بارز فروتنى و رعايت ادب و هنجارهاى اجتماعى بوده است . پيامبر اكرم، دعوت به غذا خوردن، حتّى به خوراكى ساده و اندك را به آسانى مى پذيرفتند و روى زمين، مانند بردگان مى نشستند و همانند آنان غذا مى خوردند و هيچ گاه به هنگام غذا خوردن، مانند مستكبران و فرمان روايان به تخت و پشتى تكيه نمى زدند...

فروتنى[۱]و خاكسارى در پيشگاه الهى، از نمايان ترين رفتارهاى پيامبر خدا(ص) بوده است . نمونه هاى رفتار متواضعانه و مؤدّبانه پيامبر(ص) فراوان اند، مانند : نشستن حلقه وار با ياران خويش، نشستن بر زمين همانند بردگان، استفاده از مركب ارزان قيمت، سلام كردن به كودكان و افراد كوچك تر از خود و بسيارى از رفتارهاى ديگر .

غذا خوردن پيامبر(ص) نيز نمونه بارز فروتنى و رعايت ادب و هنجارهاى اجتماعى بوده است . پيامبر اكرم، دعوت به غذا خوردن، حتّى به خوراكى ساده و اندك را به آسانى مى پذيرفتند[۲]و روى زمين، مانند بردگان مى نشستند و همانند آنان غذا مى خوردند[۳]و هيچ گاه به هنگام غذا خوردن، مانند مستكبران و فرمان روايان به تخت و پشتى تكيه نمى زدند .[۴]ايشان اين شيوه نشستن و تكيه نزدن را با همه خستگى هاى جسمى و روحى حاصل از كار سنگين رسالت و امارت، در همه حال از جشن و مهمانى گرفته تا ميدان رزم و خانه ادامه دادند و بر اين كار، چنان مداومت ورزيدند كه امام صادق عليه السلام ناتوانى خود را از انجام چنين كارى اعلام مى نمايد .[۵]

پيامبر(ص) همچنين از خوردن غذاهايى كه به طور معمول بر سر سفره عموم مردم نبودند، اجتناب مى ورزيدند، هرچند كه براى آسانگيرى بر امّت خويش، آن را حرام نمى كردند .[۶]همچنين به عادت مردمان آن روزگار، ايشان با سه انگشت غذا مى خوردند و چونان متكبّران فخر فروش، با دو انگشت غذا ميل نمى نمودند. احاديث متعدّدى خوردن با سه انگشت را شيوه پيامبر خدا(ص) و امام صادق عليه السلام دانسته و به آن سفارش كرده اند .[۷]

گفتنى است كه برخى گزارش ها، غذا خوردن با چهار انگشت را نيز به پيامبر اكرم نسبت داده اند .[۸]اين، بِدان معناست كه پيامبر(ص) به صورت معمول و متعارفِ روزگار خود و مانند مردمان عادى غذا مى خورده اند و به تناسب نياز و بدون كمترين فخر و ناز، از هر تعداد انگشتان كه لازم بوده، استفاده مى كرده اند . مى توان چنين تصوّر كرد كه پيامبر خدا(ص) نان را با چهار يا پنج انگشت دست، تكّه و لقمه مى كرده و سبزى را با تعداد انگشتان كمترى بر مى داشته اند و تنها استثنا، همان شيوه دو انگشتى مختص به جبّاران و متكبّران بوده است . بر اين پايه، حديثى كه خوردن با سه انگشت را توصيه كرده و آن را سيره پيامبر(ص) خوانده، در مقام بيان كمترين تعداد انگشتان مورد استفاده در غذا خوردن است،[۹]همان گونه كه از دنباله حديث هويداست ؛ زيرا خوردن با دو انگشت را شيوه جبّاران دانسته است . اين حديث با توجّه به سند معتبرش پذيرفتنى مى نمايد و نشان مى دهد كه در صدر اسلام و محيط آن روز جزيرة العرب، اين گونه خوردن، ويژه جبّاران بوده است . غذا خوردن با دو انگشت، در حديثِ نقل شده در مكارم الأخلاق نيز شيوه اى نادرست و شيطانى معرّفى شده است كه مى تواند ناظر به همين شيوه غذا خوردن جبّاران به عنوان شيطان هايى در لباس انسان باشد .[۱۰]

بر پايه آنچه گفته شد، روح حاكم بر رفتار پيامبر اكرم(ص) در چگونگى غذا خوردن، فروتنى و اظهار بندگى است، همان گونه كه هنجارگرايى و رعايت آداب اجتماعى، اصل ديگرى است كه در غذا خوردن پيامبر(ص) به چشم مى آيد . مطابق برخى گزارش ها، پيامبر(ص) از خوردن با پنج انگشت نهى فرمود و آن را شيوه صحرانشينان و اعراب بيابانى خوانده اند .[۱۱]

با توجّه به اين دو اصل و نيز حكمت توصيه و منع هاى روايت شده در باره شيوه غذا خوردن، مى توانيم تكيه دادن در حال غذا خوردن بر روى صندلى يا تخت و يا زمين، و نيز غذا خوردن با دو انگشت را در صورتى ناپسند بدانيم كه از آنها، تكبّر و فخر و نازفروشى و همانندى با متكبّران فهميده شود، يا به غذا ـ كه يكى از نعمت هاى پُرارزش الهى به شمار مى آيد ـ بى حرمتى يا بى اعتنايى صورت پذيرد، يا هنجارهاى مقبول اجتماع، ناديده گرفته شود و يا موجب فاصله گرفتن از سطح زندگى متعارف مردم و يافتن روحيّه اشرافى گرى و مصرف گرايى گردد .

اين، بِدان معناست كه شيوه غذا خوردن، بر پايه اصول حاكمى مانند : فروتنى، هنجارگرايى، دورى از اسراف و ... تعريف مى شود و تأثير فرهنگ هاى ويژه و مقتضيات مكان و زمان را در آن نمى توان ناديده گرفت . از اين رو امرى نسبى و تغييرپذير محسوب مى شود و شكل تعبّدى خاصّى ندارد .

بر اين اساس مى توان در روزگارى كه جبّاران و ديگر شيطان هاى انسان نما با دو انگشت غذا نمى خورند و يا عموم مردم اعم از فقير و غنى، از شربت و فالوده و ديگر خوراكى ها و نوشيدنى ها بهره مندند، خوردن با دو انگشت را ناپسند ندانست و يا خود را از نوشيدن شربتى خاص محروم نكرد .

بر همين پايه مى توان خوردن فالوده و برخى شربت ها را در روزگار كنونى، نشانه رفاه زدگى و اسراف ندانست؛ امّا بايد پذيرفت كه پيامبر اكرم(ص) از خوردن نوشيدنى شير و عسل و يا فالوده خوددارى ورزيد، هر چند آن را حرام ننموده است .[۱۲]همچنين مى توان چرايى استمرار اين كار را تا روزگار امام على عليه السلام كه ادامه عصر تنگ دستى مسلمانان بوده است، دريافت . نيز با همين ديدگاه مى توان گزارش غريب و منفرد غزالى را در باره خوردن پيامبر(ص) از فالوده اى كه عثمان بن عفّان براى ايشان آورده بود، نپذيرفت ؛[۱۳]گزارشى كه محتمل است براى توجيه گرايش عثمان به اشرافى گرى و اسراف، ساخته شده باشد و با احاديث متعدّد و مورد اعتمادى كه در كتاب هاى مشهور حديثى نقل شده اند، تعارض دارد .

در عوض و بر اساس نگريستن به مصداق ها در پرتو اصول حاكم، مى توان همچنان شيوه هايى را كه در روزگار معاصر، ويژه متكبّران است و يا به اسراف مى انجامد و يا هنجارهاى مقبول اجتماعى را مى شكند، ناپسند خواند . براى نمونه در روزگار كنونى، چيدن غذاهاى گران و رنگارنگ و بيش از حدّ نياز بر سر ميز و سپس دور ريختن بخش زيادى از آنها، ويژه متموّلان متكبّر و اسرافكار است و نمى توان آن را مجاز و مورد پسند دين دانست .

توجّه به اصل هاى حاكم بر سيره نبوى مانند : هنجارگرايى، فروتنى و نيز توجّه به اصل استوار دورى از اسراف ـ كه در مدخل كتاب گذشت ـ، مى تواند همزمان، معنا و مقصود احاديث نبوى در باره ليسيدن ظرف غذا و نيز انگشتان را پس از خوردن غذا و نيز موضع امروزين ما را در برابر آنها روشن كند ؛ احاديثى كه در منابع معتبرى نقل شده و وجه روشنى دارند .[۱۴]شيوه متعارف آن روزگار، خوردن با انگشتان بوده و مقدارى هرچند اندك از غذا به آن مى چسبيده است . پيامبر اكرم(ص) بدون هيچ تكبّر و نازى، از هدررفت اين مقدار كمِ غذا نيز جلوگيرى و از آن استفاده مى نموده اند ؛ امّا اكنون كه بسيارى از غذاها با قاشق خورده مى شوند و تنها اندكى از چربى و يا چيزهايى ديگر ممكن است با دست تماس يابد، موضوع ليسيدن انگشتان، خود به خود، منتفى مى شود، مگر آن كه فوايد طبّى و يا آثار ديگرى براى آن كشف و ثابت شود .

گفتنى است كه به خوردن ته مانده غذا نيز سفارش شده و نقل گرديده كه پيامبر اكرم(ص) ظرف غذاى خود را نيز مى ليسيده است . نكته جالب توجّه، سخن دليل گونه پيامبر(ص) پس از اين كار است . ايشان مى فرمايد : هر كس چنين كند، گويى به اندازه آنچه ليسيده، صدقه داده است .[۱۵]اگر نگاه آمارى و كلان داشته باشيم، حكمت ژرف نهفته در اين سخن به روشنى هويدا مى شود . اگر هر كس تنها يك لقمه از باقى مانده غذاى خويش را دور نريزد و آن را بخورد، هر روز مى توانيم از اسراف ميليون ها لقمه و هزاران كيلوگرم موادّ غذايى جلوگيرى كنيم . روشن است كه هر فرد با خوردن مدوام ته مانده غذاى خويش، از مقدار غذا در وعده هاى بعدى خود مى كاهد و كم كم به كشيدن غذا به اندازه لازم، خو مى گيرد . اين كار به معناى آزاد شدن حجم عظيمى از موادّ غذايى است كه راه را براى بخشيدن و انفاق و صدقه هموار مى كند .

شايان ذكر است كه چگونگى ليسيدن غذا، تابع هنجارهاى اجتماعى و امورى مانند بهداشت فردى و عمومى است .


[۱]به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .

[۲]ر . ك : الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۳۷۱ .

[۳]ر . ك : ج ۲ ص ۴۷۳ (چگونگى غذا خوردن پيامبر صلى اللّه عليه و آله / فروتنى) .

[۴]ر . ك : ج ۲ ص ۵۰۱ (شبيه شدن به مستكبران و نازپروردگان) .

[۵]ر . ك : ج ۲ ص ۵۰۰ ح ۱۳۵۴ . ممكن است مقصود امام عليه السلام از «نَحنُ لا نَستَطيعُ أن نَفعَل ؛ ما توانايى انجام آن را نداريم» اين باشد كه ما با پادشاهان و خلفاى عبّاسى در رفت و آمد هستيم و نمى توانيم در اين باره با آنان مخالفت كنيم و گونه اى تقيّه بر ما لازم است .

[۶]ر . ك : ج ۲ ص ۴۹۷ ح ۱۳۴۸ ـ ۱۳۵۱ .

[۷]ر . ك : ج ۱ ص ۴۸۵ (چگونگى غذا خوردن پيامبر صلى اللّه عليه و آله / غذا خوردن با سه انگشت) و نيز (كلّيات آداب غذا خوردن) .

[۸]ر . ك : مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۷۰ ح ۸۸ . اين حديث ، خوردن با همه دست را نيز به پيامبر صلى اللّه عليه و آله نسبت مى دهد ؛ امّا با توجّه به ضعف مأخذ و بى سند بودن حديث نمى توان به آن اعتماد نمود . افزون بر اين ، با نهى پيامبر صلى اللّه عليه و آله از خوردن با پنج انگشت ، تعارض دارد . اين نهى در حديثى به نقل از نوادر الاُصول آمده است (ر . ك : ج ۲ ص ۴۸۵ ح ۱۳۳۰) . حديث ياد شده ، اين گونه خوردن را متعلّق به صحرانشينان دانسته است .

[۹]ر . ك : ج ۲ ص ۴۸۵ ح ۱۳۳۱ .

[۱۰]مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۷۰ ح ۸۸ .

[۱۱]ر . ك : ج ۲ ص ۴۸۵ ح ۱۳۳۰ .

[۱۲]ر . ك : ج ۲ ص ۴۹۷ (پرهيزهاى غذايى پيامبر صلى اللّه عليه و آله / خوردن خوراك و نوشيدنى نازپروردگان) .

[۱۳]متن گزارش چنين است : «جاءه عثمانُ بن عفان بفالوذج ، فأكل منه ، و قال : ما هذا يا عَبدَ اللّهِ ؟ قال : بأبى أنت و اُمّى ! نجعلُ السَّمنَ و العسل فى البُرمَة ، و نضعها على النار ، ثمّ نغليه ، ثمّ نأخذ مخّ الحنطة إذا طحنت ، فنقليه على السمن ، و العسل فى البرمة ، ثمّ نسوطه حتّى ينضج فيأتى كما ترى ، فقال رسول اللّه  صلى اللّه عليه و آله : إنَّ هذَا الطَّعامَ طَيِّبٌ ؛ عثمان ، فالوده اى براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله آورد . پيامبر صلى اللّه عليه و آله از آن خورد و فرمود : اى بنده خدا ! اين چيست ؟ گفت : پدر و مادرم فدايت باد ! روغن و عسل را در كاسه سنگى نهاده و آن را روى آتش مى نهيم و آن را مى پزيم . همچنين مغز گندم آرد شده را گرفته و روى روغن و عسل تفت مى دهيم و آن را هم مى زنيم تا به عمل آيد و اين گونه كه مى بينى ، آماده خوردن مى شود . پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : اين خوراكى ، پاكيزه [و گوارا] است» (إحياء علوم الدين : ج ۲ ص ۵۳۱ ، مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۷۰ ح ۸۹) .

[۱۴]ر . ك : ص ۱۹ ح ۱۴۰۷ ـ ۱۴۰۹ .

[۱۵]ر . ك : ص ۱۹ ح ۱۴۰۹ .