453 - عوامل نفوذ در دل‌ها (۳)

وَ [أَبْدِلْنِي] مِن رَدِّ المُلابِسينَ كَرَمَ العِشرَة.[۱]

صحبت در این فراز و فرازهای مشابه قبل از آن بود که نقطه مشترک همه آنها دعا برای جلب محبت مردم و خوشرفتاری دیگران با انسان بود. گفتیم در کنار دعا اقدامات عملی هم لازم است که در روایات به آنها اشاره شده است.

از جمله این روایات، روایتی از امام باقر (علیه السّلام) بود که در جلسه قبل بخشی از آن را خواندیم. این روایت در ارتباط با رهنمودهایی است که پدر بزرگوار ایشان، امام زین العابدین (علیه السّلام) به شخصی به نام «محمد بن شهاب زُهری» داشته‌اند.

در بخش نخست اجمالاً این موارد از اسباب جلب محبت دیگران نسبت به انسان دانسته شد:

یک) مراقبت از زبان؛

دو) اجتناب از خودپسندی؛

سه) اجتناب از سخنی که برای دیگران قابل قبول نباشد، سخنی که هضمش برای دیگران سخت است؛

چهار) به کارگیری عقل و خردمندی در برخورد با دیگران که جامع‌ترین توصیه بود.

در ادامه روایت امام (علیه السّلام) به این نکته اشاره می‌کنند که چگونه عمل کنیم تا به مقتضای عقل رفتار کرده باشیم. می‌فرمایند:

يا زُهرِيُّ، أما عَلَيكَ أن تَجعَلَ المُسلِمينَ مِنكَ بِمَنزِلَةِ أهلِ بَيتِكَ؛ فَتَجعَلَ كَبيرَهُم بِمَنزِلَةِ والِدِكَ، و تَجعَلَ صَغيرَهُم بِمَنزِلَةِ وَلَدِكَ، و تَجعَلَ تِربَكَ مِنهُم بِمَنزِلَةِ أخيكَ! فَأَيُّ هؤُلاءِ تُحِبُّ أن تَظلِمَ؟! و أيُّ هؤُلاءِ تُحِبُّ أن تَدعُوَ عَلَيهِ؟! و أيُّ هؤُلاءِ تُحِبُّ أن تَهتِكَ سِترَهُ؟!

اى زهرى! چه اشكالى دارد كه مسلمانان را چون خانواده‌ات بشمارى و بزرگشان را به منزله پدر بدانى و كوچكشان را به منزله فرزندت و همسالت را به منزله برادرت؟ حال به كدام يك از اينان دوست دارى ستم كنى؟ كدام يك از اينان را دوست دارى نفرين كنى؟ آبروى كدام يك از اينان را دوست دارى بريزى؟

یعنی همان‌طور که با خانوداه‌ات با ملاطفت رفتار می‌کنی با همه افراد مسلمان چنین رفتار کن و آنها را مثل اعضای خانواده خودت بدان.

سپس حضرت چگونگی رفتار انسان در برابر وسوسه‌های شیطان را آموزش می‌دهند و می‌فرمایند:

فَإِن عَرَضَ لَكَ إبليسُ لَعَنَهُ اللّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضلًا عَلى أحَدٍ مِن أهلِ القِبلَةِ، فَانظُر؛ إن كانَ أكبَرَ مِنكَ فَقُل: قَد سَبَقَني إلَى الإيمانِ وَ العَمَلِ الصّالِحِ فَهُوَ خَيرٌ مِنّي، و إن كانَ أصغَرَ مِنكَ فَقُل: سَبَقتُهُ إلَى المَعاصي وَ الذُّنوبِ فَهُوَ خَيرٌ مِنّي، و إن كانَ تِربَكَ فَقُل: أنَا عَلى يَقينٍ مِن ذَنبي و في شَكٍّ مِن أمرِهِ فَما لي أدَعُ يَقيني لِشَكّي.

اگر هم ابليس كه نفرين خدا بر او باد در تو اين پندار را پديد آورد كه تو بر يكى از اهل قبله برترى دارى، [اندكى درنگ كن و] بنگر. اگر آن شخص، بزرگ‌تر از تو بود، [با خودت‌] بگو: پيش از من ايمان آورده و به عمل صالح پرداخته است. پس بهتر از من است. اگر كوچك‌تر از تو بود، بگو: من پيش از او به گناهان و معصيت‌ها روى آوردم. پس او بهتر از من است و اگر همسالت بود، بگو: من نسبت به گناه خود، يقين دارم و درباره او تنها شك دارم. پس چرا يقينم را بر اثر شك خود، رها كنم؟.

در ادامه امام سجاد (علیه السّلام) چگونگی برخورد با رفتارهای مختلف مردم را آموزش می‌دهند و می‌فرمایند:

و إن رَأَيتَ المُسلِمينَ يُعَظِّمونَكَ و يُوَقِّرونَكَ و يُبَجِّلونَكَ فَقُل: هذا فَضلٌ أخَذوا بِهِ، و إن رَأَيتَ مِنهُم جَفاءً وَ انقِباضا عَنكَ فَقُل: هذا ذَنبٌ أحدَثتُهُ.

اگر ديدى مسلمانان به تو حرمت مى‌نهند، بزرگت مى‌شمارند و گرامى‌ات مى‌دارند، بگو: اين فضيلتى است كه آنان به چنگ آورده‌اند [نه اینکه من استحقاق آن را داشته باشم] و اگر از آنان درشتى و رويگردانى از خودت را ديدى، بگو: اين به سبب گناهى است كه از من سر زده است.

بعد حضرت، نتیجه چنین برخوردی را بیان می‌کنند، می‌فرمایند:

فَإِنَّكَ إذا فَعَلتَ ذلِكَ سَهُلَ عَلَيكَ عَيشُكَ، و كَثُرَ أصدِقاؤُكَ، و قَلَّ أعداؤُكَ، و فَرِحتَ بِما يَكونُ مِن بِرِّهِم، و لَم تَأسَف على ما يَكونُ مِن جَفائِهِم.

در واقع، اگر تو چنين كنى، زندگى‌ات آسان مى‌شود، دوستانت فراوان مى‌گردند، دشمنانت اندك مى‌شوند و از نيكى مردم، شادمان مى‌گردى و از درشتى و جفايشان اندوهگين نمى‌شوى.

در پایان نیز گرامی‌ترین مردم نزد آنها و نیز برخی از صفات اهل دنیا را اینگونه بیان می‌کنند:

وَ اعلَم أنَّ أكرَمَ النّاسِ عَلَى النّاسِ مَن كانَ خَيرُهُ عَلَيهِم فائِضا، و كانَ عَنهُم مُستَغنِيا مُتَعَفِّفا. و أكرَمَ النّاسِ بَعدَهُ عَلَيهِم مَن كانَ مُتَعَفِّفا و إن كانَ إلَيهِم مُحتاجا؛ فَإِنَّما أهلُ الدُّنيا يَتَعَقَّبونَ الأَموالَ، فَمَن لَم يَزدَحِمهُم فيما يَتَعَقَّبونَهُ كَرُمَ عَلَيهِم، و مَن لَم يَزدَحِمهُم فيها و مَكَّنَهُم مِن‌ بَعضِها كانَ أعَزَّ و أكرَمَ.[۲]

اين را بدان كه گرامى‌ترينِ مردم نزد آنان، كسى است كه خيرش به آنان برسد و خود از آنان بى‌نياز باشد و از درخواست چيزى خوددارى كند. پس از او، گرامى‌ترينِ مردم نزدشان، كسى است كه از درخواست كردن‌خوددارى كند، گرچه بدانها نيازمند باشد. در حقيقت، اهل دنيا اموال خود را به شدّت حفظ مى‌كنند و هركه مزاحم آنچه نگهش مى‌دارند، نشود، نزدشان گرامى است و اگر مزاحم اموالشان نشود و حتّى بدانان چيزى از اموالش ببخشد، عزيزتر و گرامى‌تر خواهد بود.


[۲]تنبيه الخواطر، ورّام بن ابی فارس، ج۲، ص۹۳.

  • 453 - عوامل نفوذ در دل‌ها (۳) (دانلود)