سرآغاز هجرت به عنوان مبدأ تاریخ

پرسش :

از چه زمانى ، هجرت پيامبر اسلام (ص) به عنوان مبدأ تاريخ تعيين شد؟



پاسخ :

در سال هاى نخستين بعثت پيامبر اسلام ، آنچه براى مسلمانان به عنوان تاريخ مطرح بود ، «رفتن به خانه اَرقَم» بود ، كه فلان حادثه پيش از رفتن به خانه ارقم بوده يا بعد از آن .[۱]پس از شكل گيرى جامعه اسلامى در مدينه ، هجرت پيامبر خدا به اين شهر ـ كه مبدأ تأسيس دولت اسلامى و گسترش اسلام در جهان شد ـ به عنوان مبدأ تاريخ اسلام ، مورد توافق جامعه اسلامى قرار گرفت ؛ امّا درباره اين كه دقيقا از چه زمانى ، هجرت به عنوان مبدأ تاريخ تعيين شد ، دو نظريه وجود دارد :

۱ . پيامبر اسلام ، پايه گذار تاريخ هجرى است

نظريه اوّل ، اين است كه پيامبر(ص) در همان آغاز ورود به مدينه ، شخصا دستور تعيين تاريخ را از هجرت ، صادر كرد . قرائنى ، اين نظريه را تأييد مى كنند ، از جمله آنچه طبرى نقل كرده است كه :

پيامبر(ص) چون به مدينه آمد ـ و آمدنش در ماه ربيع اوّل بود ـ ، دستور به تعيين تاريخ داد .[۲]

محقّق معاصر ، سيّد جعفر مرتضى عاملى ، اين نظريه را برگزيده است .[۳]

۲ . خليفه دوم ، پايه گذار تاريخ هجرى است

نظريه ديگر ، اين است كه در سال هفدهم هجرى ، خليفه دوم تصميم گرفت كه مَبدأى براى تاريخ قرار دهد . پيشنهادهاى مختلفى مطرح شد . برخى تاريخ روم ،[۴]برخى تاريخ فارس ،[۵]برخى تولّد پيامبر(ص) ،[۶]برخى بعثت ،[۷]و برخى وفات ايشان[۸]را پيشنهاد كردند ؛ امّا امام على(ع) هجرت را پيشنهاد كرد و همين ، پذيرفته شد . سعيد بن مسيّب مى گويد : عمر گفت : از كِى تاريخ بنويسيم؟ و مهاجران را گِرد آورد .

على(ع) به او فرمود : «از روزى كه پيامبر(ص) به مدينه هجرت كرد» . پس همان ، مبدأ تاريخ قرار داده شد .

آقاى رسول جعفريان ، ميان نظريه اوّل و دوم ، به گونه اى جمع كرده كه به نظر ، درست مى رسد . او مى گويد :

آنچه از مجموع مسائلى كه در اين زمينه نقل شده ، به دست مى آيد ، اين است كه هجرت ، به عنوان يك تحوّل مهم در دوره حيات رسول خدا ، مبدأ رخدادها به شمار مى آمده است ؛ امّا با وفات رسول خدا و پيدايش رخدادهاى ديگر ، احتمالاً از اهمّيت آن كاسته شده و يا حتّى به فراموشى سپرده شده بود . روايتى از ابن عبّاس ، بر همين دلالت مى كند . او مى گويد : «هنگامى كه نبىّ اكرم به مدينه پاى گذاشت ، تاريخى در آن سامان وجود نداشت . مردم ، يكى دو ماهى پس از ورود ايشان ، تاريخى را [كه قاعدتا بايد همان هجرت باشد] به كار مى بردند . اين تاريخ ، تا زمان وفات رسول خدا ادامه يافت و پس از آن ، قطع شد و در ايّام خلافت ابو بكر و چهار سالِ نخست خلافت عمر ، تاريخى وجود نداشت . سپس تاريخ هجرى وضع شد» . بدين ترتيب ، مى توان ميان هر دو نظر ، توافقى به وجود آورد ؛ بدين معنا كه مبدأ شدن هجرت در دوره حيات رسول خدا ، به طور طبيعى و يا به دستور پيامبر خدا صورت گرفت و اين ، به تبعِ همان قاعده پيشين بود كه رخدادى مهم ، مبدأ تاريخ قرار مى گرفت ؛ امّا بعد از رحلت رسول اكرم ، به فراموشى سپرده شد و چند سال بعد از آن ، با توجّه به نيازى كه به يك مبدأ احساس مى شد ، به پيشنهاد امام على(ع) [كه حسّاسيت خاصّى بر روى پيروى از شيوه رسول اكرم داشت ]احيا شد . به علاوه و شايد متأسّفانه ، مبدأ سال ـ كه قاعدتا بايد از ربيع اوّل (ماه هجرت) مى بود ـ به محرّم تبديل شد .[۹]


[۱]. ر. ك : تاريخ المدينة : ج ۳ ص ۹۵۴، البداية والنهاية : ج ۵ ص ۳۴۹ .

[۲]تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۳۸۸ .

[۳]. ر. ك : الصحيح من سيرة النبىّ الأعظم صلى الله عليه و آله : ج ۴ ص ۱۸۶ ـ ۲۰۲ .

[۴]. تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۳۸۹ .

[۵]. تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۳۸۹ .

[۶]. كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۳۱۰ ح ۲۹۵۵۶ .

[۷]. كنز العمّال : ج۱۰ ص۳۱۰ ح۲۹۵۵۶ .

[۸]. كنز العمّال : ج۱۰ ص۳۱۰ ح۲۹۵۵۶ .

[۹]. تاريخ سياسى اسلام: ج ۱ ص ۳۷۵ (سيره رسول خدا) .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت