دوران فترت و استمرار امامت

پرسش :

اگر امامت در همه زمان ها باید استمرار داشته باشد، با دوران فترت چه باید کرد؟



پاسخ :

مهم ترين دليلى كه در برابر ادلّهاستمرار امامتقابل بررسى است ، نصوصى هستند كه بر دوران فترت ميان بعثت انبياى الهى دلالت دارند . «فترت» ، در اصل ، به معناى سكون و آرامش است و بدين جهت ، فاصله ميان دو جنبش، دو نهضت و دو كوشش نيز فترت ناميده مى شود . قرآن كريم نيز دوران ميان نبوّت عيسى عليه السلام و نبوّت خاتم پيامبران را دوران «فترت رُسُل» ناميده است . اين دوران ، حدود ششصد سال طول كشيده است .[۱]

برخى از روايات تصريح مى كنند افرادى كه در دوران فترت زندگى كرده اند ، مستضعف شمرده مى شوند و در قيامت ، مورد مؤاخذه قرار نخواهند گرفت.[۲]بنا بر اين ، اين شبهه پيش مى آيد كه در دوران فترت، امامت و هدايت الهى استمرار نيافته است.

پاسخ اين شبهه ، آن است كه قرآن و احاديث اسلامى ، فاصله ميان مسيح و خاتم پيامبران را دوران «فترت رُسُل» ناميده اند ، نه «فترت امام و حجّت» . بنا بر اين ، نصوصى (آيات و احاديثى) كه بر ثبوت دوران فترت دلالت دارند ، استمرار امامت و هدايت الهى در همه اعصار را نفى نمى كنند و بنا بر اين ، معارض نصوصى كه بر استمرار امامت دلالت دارند ، محسوب نمى شوند .

افزون بر اين ، بر اساس آنچه در قرآن بدان اشاره شده ،[۳]ميان مسيح عليه السلام و خاتم پيامبران ، حدّ اقل، سه پيامبر مبعوث گرديده اند . نيز طبق روايات متعدّد ، همه انبياى الهى ، وصى داشته اند[۴]كه در دوران فَترت رسل ، هدايت ظاهرى و يا باطنىِ[۵]جويندگان حق ، به آنها سپرده مى شد و آخرين حجّت الهى پيش از بعثت خاتم پيامبران ، خالد بن سنان عبسى[۶]بوده كه پيامبر خدا با دختر او ملاقات كرده است و در حديثى ، امام صادق عليه السلام مى فرمايد :

إنَّهُ كانَ بَينَ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله وَ عيسى عليه السلام وَ لَم يَكُن بَينَهُما فَترَةٌ .[۷]

او (خالد)، ميان پيامبر خدا و عيسى عليه السلام مى زيسته و ميان آن دو ، فترتى نبوده است .

بنا بر اين ، دوران «فَترت رُسُل» ، با استمرار امامت و هدايت باطنىِ الهى به وسيله امام غايب و يا امام ظاهرى كه مردم به وى دسترس ندارند ، منافاتى ندارد، چنان كه در برخى از روايات ، دوران فاصله ميان از دنيا رفتن يك امام تا ثابت شدن امامتِ امامِ پس از او ، دوران فترت ناميده شده است .[۸]امام صادق عليه السلام نيز دوران غيبت امام عصر عليه السلام را دوران «فترت ائمّه» مى نامد :

الَّذى يَملَؤها عَدلاً كَما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا ، لَعَلى فَترَةٍ مِنَ الأَئِمَةِ يَأتى كَما أنَّ النَّبِىَّ بُعِثَ عَلى فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ .[۹]

همو كه زمين را پر از داد مى كند ـ چنان كه پُر از بيداد شده است ـ ، پس از دوره فترت امامان خواهد آمد ، همان گونه كه پيامبر خدا نيز پس از دوره فترت [پيامبران ]، برانگيخته شد .

تذكّر

حديثى از امام صادق عليه السلام روايت شده كه به ظاهر ، وجود هر گونه حجّت را در دوران فترت ، نفى مى كند . در اين روايت، محمّد بن على حلبى نقل مى كند كه:

قُلتُ لَهُ: كانَتِ الدُّنيا قَطُّ مُنذُ كانَت وَ لَيسَ فِي الأَرضِ حُجَّةٌ ؟ قالَ : قَد كانَتِ الأَرضُ وَ لَيسَ فيها رَسولٌ وَ لا نَبِىٌّ وَ لا حُجَّةٌ وَ ذلِكَ بَينَ آدَمَ وَ نُوحٍ فِى الفِترَةِ وَ لَو سَأَلتَ هؤُلاءِ عَن هذا لَقالوا : لَن تَخلُوَ الأَرضُ مِنَ الحُجَّةِ وَ كذّبوا . إنَّما ذلِكَ شَى ءٌ بَدا للّهِِ عز و جل فيهِ ، «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ» وَ قَد كانَ بَينَ عيسى وَ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام فَترَةٌ مِنَ الزَّمانِ وَ لَم يَكُن فِى الأَرضِ نَبِىٌّ وَ لا رَسولٌ وَ لا عالِمٌ ، فَبَعَثَ اللّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله بَشيرا وَ نَذيرا وَ داعِيا إِليهَ .[۱۰]

از امام صادق عليه السلام پرسيدم : آيا تا به حال ، از وقتى كه دنيا بوده ، پيش آمده كه در زمين ، حجّتى نباشد ؟ فرمود : «[آرى .] پيش آمده كه در زمين ، نه پيامبرى باشد و نه فرستاده اى و نه حجّتى . اين ، در دوره فترتِ ميان آدم عليه السلام و نوح عليه السلام بوده است . حال اگر اين مطلب را از اينان بپرسى ، حتماً خواهند گفت كه زمين ، هرگز از حجّت، خالى نبوده است ؛ ولى دروغ مى گويند . همانا اين ، مطلبى بود كه براى خداوند ، در آن، بَدا حاصل شد . پس پيامبران و بشارت دهندگان و هشدار دهندگانى را برانگيخت ، در حالى كه ميان عيسى عليه السلام و محمّد صلى الله عليه و آله برهه اى از زمان بود كه در آن ، نه پيامبرى در زمين بود و نه فرستاده اى و نه عالِمى . پس خداوند ، محمّد صلى الله عليه و آله را بر انگيخت تا بشارت دهنده و هشدار دهنده و فرا خواننده به سوى خداوند باشد .

در پاسخ به مدلول ظاهرىِ اين روايت ، علّامه مجلسى رحمه الله مى گويد :

شايد مراد [در اين روايت] ، نبودنِ حجّت و عالم ظاهر و پيدا باشد [و نه هيچ حجّت و عالمى ، هر چند پنهان از نظر] ؛ چرا كه اخبار فراوانى بر اين دلالت دارند كه زمين هرگز از حجّت ، خالى نبوده است .[۱۱]

بر فرض كه اين توجيه را نپذيريم، انتساب روايت ياد شده به امام عليه السلام ، ثابت نيست ؛ زيرا دليلى در دست نداريم كه انتساب منبع اين روايت (يعنى كتاب الأصول الستّة عشر) را به مؤلّفان آن ، اثبات كند . افزون بر اين، زيد نَرْسى كه راوى اين حديث است ، توثيق نشده است و بر فرض ، بتوانيم سند روايت را بپذيريم ؛ امّا متن آن نمى تواند با احاديث صحيح و مشهور و مقبولى كه ملاحظه شد ، معارضه كند .


[۱]برخى معتقدند كه فاصله ميان اين دو پيامبر بزرگ ، كمتر از ششصد سال بوده و برخى دوران فترت را بيش از اين مدّت مى دانند. به گفته برخى ، فاصله ميان ولادت عيسى عليه السلام و هجرت پيامبر خدا ، به سال رومى ، ۶۲۱ سال و ۱۹۵ روز است (ر.ك : تفسير ابو الفتوح رازى : ج ۴ ص ۱۵۴ ، پاورقى به قلم علّامه ابو الحسن شَعرانى) .

[۲]الكافى : ج ۳ ص ۲۴۸ ح ۱ ، معانى الأخبار : ص ۴۰۸ ح ۸۶ .

[۳]يس : آيه ۱۴ .

[۴]ر . ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۱ ص ۵۶۷ (بخش سوم / فصل يكم : احاديث وصايت) .

[۵]ر . ك : كمال الدين : ص ۱۶۱ ح ۱۹ ـ ۲۰ ، بحار الأنوار : ج ۱۴ ص ۳۴۷ ح ۶ ـ ۷ .

[۶]در برخى از روايات آمده است كه او پيامبر نبوده ؛ ولى علّامه مجلسى مى گويد : احاديثى كه بر پيامبرىِ او دلالت دارند ، قوى تر و بيشترند (ر.ك : بحار الأنوار : ج۱۴ ص۴۵۱) .

[۷]قصص الأنبياء، راوندى : ص۲۷۷ ح۳۳۴ ، بحار الأنوار : ج۱۴ ص۴۵۰ ح۲ .

[۸]الغيبة ، نعمانى : ص ۱۵۸ ح ۲ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۳۲ ح ۳۷ .

[۹]الغيبة ، نعمانى : ص ۱۸۶ ح ۳۸ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۹ ح ۱۸ .

[۱۰]الاُصول الستّة عشر : ص۱۹۷ ح۱۶۹ ، بحار الأنوار : ج۴ ص۱۲۲ ح۶۸ .

[۱۱]. بحار الأنوار : ج ۴ ص ۱۲۲ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت