بررسی معناشناختی واژگان متفرد حوزه معنایی طبیعت در بافت کلامی نهج‌البلاغه

نشریه : پژوهشنامه نهج البلاغه

نویسنده : پديدآورنده : حسین چراغی وش
پديدآورنده : حسین فلاحی اصل
پديدآورنده : کبری حیدری

سال / شماره پیاپی / صفحه 83-101

چکیده :

در متن نهج‌البلاغه واژگانی وجود دارد که تنها یک­بار به‌کاررفته است، ازاین‌رو می­توان آن­ها را متفرد نامید، برخی از این واژگان در حوزه ­ی معنایی خود مترادف دارند، ولی هیچ‌یک از این واژگان مترادف، نمی­تواند در محور همنشینی کلام، جایگزین واژه­ی متفرد شود؛ چرا که واژگان متفرد در عین اشتراکات معنایی گاه در بافت کلام بار معنایی و مفهومی منحصربه‌فردی هستند که سایر واژگانِ همان حوزه معنایی این ویژگی را ندارند و گاه استفاده از آرایه ­های ادبی که از میان آن­ها سجع، استعاره و کنایه بیشترین کاربرد را دارد، باعث تمایز واژه ­ی متفرد و به‌­کار رفتن آن در بافت کلام حضرت شده است. در این پژوهش درصدد هستیم با استخراج واژگان متفرد حوزه­ ی معنایی طبیعت، چه از نظر معنا و مفهوم و چه از نظر ادبی که برجستگی بیشتری در بافت جمله دارند، به بررسی معانی آن­ها با توجه به کتب لغت و شروح موجود و مقایسه­ ی هر یک از این واژگان با واژگان مترادف هم حوزه‌اش بپردازیم و با توجه به معانی به‌دست‌آمده، تفاوت و فروق معنایی واژگان متفرد با سایر مترادفات در حوزه معنایی خاصش را در پی بررسی روابط معنایی بین آن‌ها ذکر کنیم. از این رهگذر به‌علت استفاده­ی این واژگان متفرد در بافت کلامی مخصوص خود و گستره­ی مفهومی خاص و منحصر به فرد هر واژه و ابعاد زیبایی‌شناختی کلام حضرت دست می­­یابیم. از دیگر دستاوردهای این پژوهش این است که آشکار می‌شود. واژگان متفرد نسبت به واژگان مترادف هم حوزه­­ی خود، دارای بارمعنایی و مفهومی خاص و متمایزی هستند که آن­ها را با سیاق و بافت کلامی خودشان در بالاترین حد هماهنگی قرار می‌دهد. ما در دستیابی به این اهداف از روش توصیفی تحلیلی بهره می­بریم.

کلیدواژه‌های مقاله :نهج البلاغه؛ معناشناسی؛ روابط معنایی؛ بافت کلام؛ واژگان متفرد؛ ترادف