جامع‏‌نويسان پيش از كليني - صفحه 9

ج . معناى جامع

پيش از معرّفى جامع نويسانِ پيش از كلينى ، از باب مقدّمه ، لازم است كه معناى «جامع» را در لغت و اصطلاح بازگوييم .

يك . جامع در لغت

جامع در زبان عربى ، بر مفاهيمى كه در آنها جامعيت و احاطه اى وجود دارد ، اطلاق مى شود . مسجدى را كه در آن ، نماز جمعه برپا مى گردد ، از لحاظ گردآمدن شمار بيشترى از مردم در آن ، «المسجد الجامع» مى خوانند . سخنى را كه لفظ آن ، اندك و معنايش بسيار باشد ، «الكلام الجامع» ، «جوامع الكلم» و «كلمه جامعه» مى گويند . روز جمعه را هم ـ كه هنگام اجتماع مردم است ـ ، «اليوم الجامع» مى گويند . به ديگ بزرگ هم «قِدرٌ جامعه» گويند .غُلّ (بند و زنجير آهنين) را هم «الجامعه» خوانند ؛ زيرا دستان زندانى را به گردنش مى بندد ۱ و اخيراً دانشگاه را هم از آن جهت كه رشته هاى گوناگون دانش را در بر مى گيرد «جامعه» ناميده اند . ۲

دو . جامع در اصطلاح

جامع (كه جمع آن جوامع است) در اصطلاح ، كتاب حديثى را مى گويند كه در آن، احاديث ، بر اساس موضوعات فقهى ، تنظيم شده باشد . ۳ به عبارت دقيق تر ، جامع در اصطلاح حديث شناسان ، كتابى است كه احاديث و ابواب آن ، تمام يا اهمّ موضوعات دينى را در بر مى گيرد . برخى ، شمار ابواب (يا سرعنوان هاى) اصلى اين موضوعات را هشت عنوان دانسته اند : عقايد ، احكام ، تاريخ و سِيَر ، آداب خوردن و آشاميدن ، تفسير ، فتن و اشراط السّاعه ، شمايل يا باب سفر و نشستن و برخاستن ، مناقب و

1.الصحاح تاج اللغة وصحاح العربيّة ، ماده جمع .

2.المعجم الوسيط ، ماده جمع .

3.معجم مصطلحات الرجال و الدراية ، ص ۵۰ .

صفحه از 46