187
مَنهَجُ اليقين

مَنهَجُ اليقين
186

[ مواردى كه غنا جايز است ]

و امّا آنچه از جمله ۱ افراد غنا [ كه ] بعضى از علما استثنا نموده اند و در بعضى رواياتْ وارد شده ، يكى خوانندگىِ زنان است در عروسى ها ، و چند حديث در كافى و تهذيب در اين باب ، مذكور است ، يكى صحيح و يكى موثّق و يكى مجهول .
و بعضى از علما گفته اند كه : خوانندگى زنان در عروسى ، به سه شرط ، جايز است : يكى آن كه چيزهاى باطل نخوانند ؛ و ديگر آن كه مردان ، آواز ايشان را نشنوند ؛ و ديگر آن كه ساز ننوازند . و بعضى از علما ، آن را نيز حرام مى دانند .
و ديگر از جمله آنچه استثنا نموده اند ، خواندن حُداست در سفر ، از براى راندنِ شتر ، چنانچه از كلام علما كه قبل از اين نقل شد ، ظاهر شد . و اصل حُدا ـ چنانچه در قاموس نقل كرده ـ آن است كه : اعرابى اى در اثناى راه ، غلام خود را زد و انگشتان او را به دندان گرفت . آن غلام ، بر دست خود چسبيده ، مى گفت : «دَىْ ، دَىْ !» و مى خواست بگويد «يا يَدَىَّ !» ، چنانچه كسى در فارسى بگويد : «دستم ، دستم !» . شتران ، به اين نغمه ، رفتن را تند كردند . آن مرد ، غلام را خلعت داد و گفت : اين نغمه را از دست مده . ۲
و در باب جواز حُدا ، به غير دو حديث به نظر اين حقير نرسيده . يكى آن كه ابن بابويه رحمه اللهدر من لايحضره الفقيه ، از سكونى روايت كرده كه او به اِسناد خود از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود : توشه مسافر ، حُداست و شعر ، آنچه مشتمل بر فحش نباشد . ۳
و ديگر ، حديثى است كه سنيّان روايت كرده اند كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله به عبد اللّه بن رواحه گفت : «حَرِّكْ بِالْقَوْمِ !» ؛ يعنى : مردم را به حركت در آور ! پس او شروع به خواندن رَجَز كرد و حُدا را خوب مى خواند و او همراه مردان بود و اَنجَشه ۴ ـ كه از جمله موالى آن حضرت بود ـ ، همراه زنان بود . چون شنيد ، متابعتِ او نمود . پس حضرت فرمود : «رِفْقا بِالْقَواريرِ» ، يعنى : با زنان ، به هموارى سُلوك كن ؛ زيرا كه ايشان ، مثل شيشه اند و تاب اين نوع راه رفتن ندارند . ۵
و به وجهى ديگر نيز تفسير كرده اند و راوى حديث اوّل ، سكونى است و او از جمله [ روات ] عامّه است و توثيق ندارد و از جمله صحابه نيست و معلوم نيست كه از كى ۶ روايت كرده و واسطه تا حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله چه كسانى هستند ۷ . و در طريق ابن بابويه به سكونى ، حسين بن يزيد نوفلى داخل است و او نيز توثيق ندارد و قميّين گفته اند كه او در اواخر عمر ، غالى شد .
مجملاً ، اين حديث ، ضعيف است و حديث دوم ، از احاديث شيعه نيست و اين دو حديث ، اگرچه خاصّ اند ؛ امّا از جهت ضعف و موافقتِ مذهب عامّه ، معارضه با احاديثى كه مذكور شد ، نمى توانند كرد . و احاديث سابقه ، اگرچه مِن حيث السند ، صحيح نيست ؛ امّا صحيح و معتبر در ميان آنها بسيار است و كثرتشان در مرتبه تواتر است و مخالفت با مذهب عامّه دارند و آن نيز از وجوه ترجيح است ـ چنانچه إن شاء اللّه تعالى مذكور مى شود ـ . و لهذا جمعى از علما ، حُدا را نيز تجويز نكرده اند .
و ديگر از جمله افراد غنا ، مرثيه حضرت امام حسين عليه السلام را شيخ على رحمه الله استثنا نموده و مستند ۸ صريح در اين باب ، به نظر نرسيده و شايد مفهوم بعضى اخبار ، فى الجمله ، دلالتى بر اين معنى داشته باشد و به غيرِ او از علما ، قائلى ظاهرا ندارد .

1.. الف : - «جمله» .

2.. القاموس المحيط ، ج ۴، ص ۳۳۰ .

3.. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۲۸۰ ، ح ۲۴۴۷ .

4.. ب : «آن حبشى» .

5.. الشرح الكبير ، ابن قدامه ، ج ۱۲ ، ص ۵۲؛ المجموع ، ج ۲ ، ص ۲۳۰ ؛ مسالك الأفهام ، شهيد ثانى ، ج ۱۴ ، ص ۱۸۱ .

6.. ج : «كه» .

7.. ب و ج : «چه كسان اند» .

8.. ب و ج : «مستندى» .

  • نام منبع :
    مَنهَجُ اليقين
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 294948
صفحه از 527
پرینت  ارسال به