265
مَنهَجُ اليقين

[ فضيلت خاموشى و سكوت ]

و در فضيلت صَمْت ، در محلّ خود ، احاديث بسيار ۱ ، وارد شده . از آن جمله ، كلينى رضى الله عنه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرد كه فرمود كه : حضرت لقمان عليه السلام پسر خود را وصيّت نمود كه : يا بُنَىَّ ! اگر گمان كنى كه سخن گفتن ، نقره است ، پس به تحقيق كه ساكت بودن ، طلاست . ۲
و از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرد كه فرمود : زبان خود را نگاه داريد ۳ كه نگاه داشتن زبان ، تصدقّى است كه به خود كرده ايد ۴ . بعد از آن فرمود كه : هيچ بنده اى حقيقت ايمان را نمى شناسد تا وقتى كه زبان خود را محافظت كند . ۵
و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه حضرت مسيح عليه السلام مى فرمود كه : سخنْ بسيار مگوييد به غير از ذكر الهى ؛ زيرا كه جمعى كه بسيار مى گويند ، دل هاى ايشان ، صاحب قساوت است ، امّا نمى دانند . ۶
و از حضرت سيّد السّاجدين عليه السلام روايت كرده كه فرمود : زبان آدمى ، هر صباحْ به ساير جوارح خطاب مى كند كه : چگونه صباح كرده ايد ؟ ايشان مى گويند : صباح ما به خير است ، اگر تو ما را بگذارى . و مى گويند : به جهت رضاى الهى بر ما ترحّم كن . و او را به خدا قسم مى دهند و مى گويند : ثواب و عِقاب ما ، تابعِ كرده هاى توست . ۷
و از آن حضرت ، روايت كرده كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه : خداى تعالى ، زبان را عذابى مى كند كه هيچ يك از جوارح را نمى كند. پس زبان مى گويد : خداوندا ! مرا عذابى كردى كه ساير جوارح را نكردى. خداى تعالى مى فرمايد كه : از تو ، يك كلمه اى سر زد كه به مشارق و مغارب رسيد و به سبب آن ، خون مردم به حرام ريخته شد و مال مردم ، به حرامى غارت شد . ۸
و برقى رحمه الله در كتاب محاسن و ابن بابويه رضى الله عنه در امالى و ثواب الأعمال ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ، از آباى كِرام خود ، از حضرت امير المؤمنين ـ سلام اللّه عليهم أجمعين ـ روايت كرده اند كه فرمود : تمام خير و خوبى ، در سه چيزْ جمع است. نظر و سكوت و تكلّم. پس هر نظرى كه در او عبرت گرفتن نيست ، سهو است ، و هر سكوتى كه در او فكرى نيست ، غفلت است ، و هر سخن گفتنى كه در او ذكرى ۹ نيست ، لغو است. پس خوشا حال كسى كه نظرش عبرت باشد و ساكت شدنش ، فكرت باشد و سخنش ، ذكر الهى باشد و بر گناه خود گِريد و مردم از شرّ او ايمن باشند . ۱۰
و در امالى ، از حضرت موسى جعفر ، از آباى كِرام[خود] عليهم السلام ، از حضرت امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت به مردى مى گذشت كه سخنان زياد مى گفت. پس بر سر او ايستاد و فرمود كه : اى مرد ! به تحقيق كه تو املاى نوشته به سوى خداوند خود بر حافظين مى كنى ؛ يعنى آنچه تو مى گويى ، ايشان مى نويسند و بر جناب اقدس الهى عرض مى نمايند. پس تكلّم به چيزى بكن كه به كارت ۱۱ آيد و بگذار آنچه را كه به كارت ۱۲ نمى آيد . ۱۳
و در خصال ، از حضرت امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده كه فرمود : هيچ چيز سزاوارتر از زبان نيست به آن كه در زندان ، بسيار بمانَد . ۱۴
و در خصال و ثواب الأعمال ، به سند مرفوع ، روايت كرده كه : زمانى خواهد آمد كه عافيت در آن زمان ، ده جزء باشد : نُه جزء در گوشه گرفتن از مردم و و يك جزء در سكوت . ۱۵
و در خصال ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه از پدر خود عليه السلام روايت فرمود كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه : سه چيز ، موجب نجات است : يكى ، آن كه زبان خود را نگاه دارى ؛ ديگر ، آن كه بر گناه خود بگِريى ؛ ديگر آن كه از خانه خود بيرون نيايى . ۱۶
و احاديث در فضيلت صَمْت ، بسيار واقع شده و به آنچه مذكور شد ، در اين مقام ، اكتفا مى كنيم .

1.. الف : - «بسيار» .

2.. همان ، ج ۲ ، ص ۱۱۴ ، ح ۶ .

3.. ب و ج : «نگاه دار» .

4.. ب : «كرده اى» .

5.. همان ، ص ۱۱۴ ، ح ۷ .

6.. همان جا ، ح ۱۱ .

7.. همان ، ص ۱۱۵ ، ح ۱۳ .

8.. همان جا ، ح ۱۶ .

9.. ب : «ذكر» .

10.. الأمالى ، صدوق ، ص ۸۰ ، ح ۴۷ ؛ المحاسن ، ج ۱ ، ص ۵ ، ح ۱۰ ؛ ثواب الأعمال ، ص ۱۷۷ و ۱۷۸ .

11.. الف : «كار» .

12.. الف : «كار» .

13.. الأمالى ، صدوق ، ص ۸۵ ، ح ۵۳ .

14.. الخصال ، ص ۱۴ و ۱۵ ، ح ۵۱ .

15.. الخصال ، ص ۴۳۷ ، ح ۲۴ ؛ ثواب الأعمال ، ص ۱۷۸ .

16.. الخصال ، ص ۸۵ ، ح ۱۳ .


مَنهَجُ اليقين
264

[ فضيلت خاموشى و موارد سخن گفتن ]

وَعَلَيْكُمْ بِالصَّمْتِ اِلَا فِيمَا يَنْفَعُكُمُ اللّه ُ بِهِ مِنْ أمْرِ آخِرَتِكُمْ وَ يَأْجُرُكُمْ عَلَيْهِ .
يعنى : بر شما باد سكوت و سخن نگفتن ، مگر در چيزى كه از براى شما نافع باشد از امور آخرت . و خداى تعالى ، شما را بر آن سخن گفتن ، ثواب و اجر ، عطا فرمايد .
و در اين كلام ، امر به دو چيزْ واقع شده : يكى سكوت ، و يكى سخن گفتن ، امّا هر يك در محلّ خود ؛ و محلّ سكوت را بيان فرمود كه آن جايى است كه فايده اى اُخروى بر سخن گفتنْ مترتّب نباشد .
و از اين جا محلّ كلام نيز ظاهر مى شود و ابتدا نمودن به امر به سكوت و امر به كلام را در سياق استثنا بيان نمودن مى تواند بود كه بنا بر اين ۱ باشد كه اكثر طبايع ، به تكلّمْ راغب تر مى باشند از سكوت ، و مفاسد كلام ، غالبا زياده بر مفاسد سكوت است ، و مى تواند بود كه از جهت شدّت تقيّه و خوف از مخالفان يا از هر دو جهت باشد .
و از جمله مواضع سكوت ، جايى است كه محلّ تقيّه و خوف بوده باشد و در باب تقيّه ، بعضى كلماتْ مذكور شد . و چون اكثر اوقات ، اظهار تشيّع و مذهب حق در پيش مخالفان ، از خوف ضررْ خالى نيست ، در چند حديث ، نهى از دعوت مردم به دين حق وارد شده ، چنانچه محمّد بن يعقوب كلينى رضى الله عنه روايت كرده كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام به بعضى از اصحاب خود مى فرمود كه : شما را با مردم ، چه كار است ؟ دست بداريد از مردم و كسى را به امر خود (يعنى تشيّع) دعوت مكنيد ، و واللّه كه اگر اهل آسمان و زمين جمع شوند بر آن كه اضلال نمايند بنده اى را كه خداى تعالى هدايت او را خواسته باشد ، نمى توانند كرد ! دست از مردم بداريد و مگوييد : «فلان كس ، برادر من است» و «فلان ، پسر عمّ من است» و «فلان ، همسايه من است» ؛ زيرا كه اگر ۲ خداى ، خير بنده را كه خواسته باشد ، روح او را پاكيزه مى كند . پس هر خوبى اى را كه مى شنود ، قبول مى كند و هر بدى اى [ را ] كه مى شنود ، انكار مى كند و بعد از از آن ، خداى تعالى ، كلمه اى در دل او مى اندازد كه جامع امر او باشد ۳ و به اين مضمون ، چند حديثْ روايت نموده .
و ظاهر قواعد و عمومات ، آن است كه در جايى كه خوف ضرر نباشد و ممكن باشد كه آن شخص قبولِ حق نمايد ، دعوت بايد نمود و ادلّه حق و براهين ، به جهت او ثابت ۴ بايد كرد .

1.. ب و ج : «آن» .

2.. الف : - «اگر» .

3.. الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۶۵ ، ح ۱ .

4.. ب و ج : «اقامت» .

  • نام منبع :
    مَنهَجُ اليقين
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 284541
صفحه از 527
پرینت  ارسال به