357
مَنهَجُ اليقين

[ محافظت بر نمازها ]

وَ عَلَيْكُمْ بِالْمُحَافَظَةِ«عَلَى الصَّلَوَ تِ وَالصَّلَوةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلَّهِ قَانِتِينَ»۱، كَمَا أمَرَ اللّه ُ بِهِ الْمُؤْمِنِينَ فِى كِتابِهِ مِنْ قَبْلِكُم وَ إيَّاكُمْ .
يعنى : بر شما باد به محافظت و نگهدارىِ نمازها و نماز ميانين ! و بِايستيد در بندگى الهى در حال قنوت ، همچنان كه خداى ـ عزَّ و جلَّ ـ ، امر فرموده در كتاب خود ، مؤمنان پيش از شما را و شما را .
و مراد از محافظتِ نمازها ، آن است كه نماز را به آداب و شرايط و ۲ در وقت هاى خود به جا آورند ، و نگذاريد ۳ كه قضا شود و به آخر وقت افتد .
و مراد از صلواتى كه امر به محافظت آن واقع شده ، ممكن است كه جميع نمازهاى واجبى و سنّتى باشد ، و مى تواند بود كه فرائض و نوافل يا فرائض يوميه باشد . و معنى صلات وسطى مذكور مى شود .
و در ۴ فضل و محافظت صلوات ، احاديث بسيار است . از آن جمله ، روايت كرده ابن بابويه رحمه اللهدر فقيه ، از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله ، و كلينى رضى الله عنه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه : نماز ، مثل ستون خيمه است كه وقتى كه بر جا ايستاده است ، طناب ها و ميخ ها و پرده ، نفع دارد و وقتى كه شكست ، طناب و ميخ و پرده ، نفع نمى دهد . ۵
و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده كه : نماز ، مثل ترازوست . پس كسى كه تمام و با شرايط به جا مى آورد ، اجر و ثوابِ تمام مى گيرد . ۶
و ابن بابويه رحمه الله از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود : نماز ، مثل نهرى است كه بر درِ خانه يكى از شما باشد و شبانه روزى ، پنج مرتبه بيرون آيد و در آن نهر ، غسل كند . پس در بدن او بعد از پنج غسل ، چركى باقى نماند . همچنين با نمازِ پنج وقت ، گناهى نمى ماند . ۷
و كلينى و ابن بابويه رضى الله عنه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود ۸ : يك نمازِ فريضه ، بهتر است از بيست حج . و يك حج ، بهتر است از خانه اى كه پُر از طلا باشد و از آن تصدّق كنند تا چيزى نمانَد . ۹
و كلينى رحمه الله از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : وقتى كه كسى به نماز مى ايستد ، رحمت الهى از اطراف آسمان تا اطراف زمين ، بر او نازل مى شود و ملائكه ، دور او را احاطه مى كنند و فرشته او را آواز مى دهد كه : اگر اين مرد كه نماز مى كند ، بداند آنچه در نماز از فضيلت و ثواب هست ، هرگز از نماز فارغ نخواهد شد . ۱۰
و در حديث ديگر ، روايت كرده كه : فرشته ، بر با بالاى سر او ايستاده ، به او مى گويد كه : اى شخصى كه نماز مى كنى ! اگر بدانى كه كيست آن كس كه نظر مرحمت به تو مى كند و با كى ۱۱ مناجات مى كنى و راز خود به او مى گويى ، هرگز ملتفت چيزى نمى شدى و از آن جا كه ايستاده اى ، به جاى ديگر نمى رفتى . ۱۲
و از ابان بن تغلب ، روايت كرده كه گفت : در مشعر الحرام ، نماز شام را در عقبِ حضرت امام جعفر صادق عليه السلام به جاى آوردم و چون فارغ شد ، اقامه گفت و نمازِ خفتن گزارد و در ميان [ نماز ] شام و خفتن ، نافله نكرد . و در سال ديگر با آن حضرت ، نماز كردم . بعد از نماز شام ، چهار ركعت نافله به جاى آورد . بعد از آن ، اقامه گفت و نمازِ خفتن كرد و بعد از نماز ، به جانب من التفات نمود و فرمود : اى ابان ! اين نمازهاى پنجگانه واجبى را كسى كه به جا آورد و وقت هاى آنها را محافظت نمايد ، روز قيامت كه ملاقات الهى مى كند ، او را عهدى ، يعنى پيمانى يا نوشته اى خواهد بود كه به سبب آن ۱۳ عهد ، او را داخل بهشت مى كند . و كسى كه اين نمازها را به وقتِ خود نكند و محافظت آنها را ۱۴ به جاى نياورَد ، كار او با خداى ـ عزَّ و جلَّ ـ است . اگر خواهد ، او را مى آمرزد و اگر خواهد ، عذاب مى كند . ۱۵
و نكردن آن حضرت ، نافله مغرب را در سال اوّل ، مى تواند بود كه بنا بر آن باشد كه وقت نافله ، فوت شده بوده . پس بعد از نماز خفتن ، قضا فرموده باشد و در سال دويّم ، به جهت وسعت وقت ، ادا فرموده باشد ؛ ليكن باقى ماندن وقت نافله تا رسيدن به مشعر الحرام ، خالى از بُعدى نيست و اگر نافله را بعد از ذهاب حُمره مغربى و پيش از نماز خفتن به جا آورده باشند ، دلالت خواهد كرد بر آن كه نافله مرتّبه را در وقت فريضه مى توان كرد ؛ و مى توان بود ۱۶ كه در سال اوّل ، به جهت مانعى يا بيان جواز ، ترك نموده باشد .
و كلينى رضى الله عنه از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : اوّلْ چيزى كه حساب آن را از بنده مى طلبند ، نماز است . پس اگر نمازش را قبول كردند ، ساير اعمال را قبول مى كنند و وقتى كه نماز در اوّلِ وقت بالا مى رود ، به صاحبش بر مى گردد ، سفيد و نورانى ، و مى گويد كه : مرا حفظ و نگاهدارى كردى . پس خداى تعالى ، تو را نگاهدارى كند ! و چون در غير وقت خود ، بى شرايط و ۱۷ آداب ، بالا مى رود ، سياه و تاريك به نزد صاحبش برمى گردد و مى گويد : مرا ضايع كردى . خداى تعالى ، تو را ضايع كند ! ۱۸
و ابن بابويه رحمه الله در فقيه ، اين مضمون را روايت نموده . ۱۹

1.. سوره بقره ، آيه ۲۳۸ .

2.. ج : - «و» .

3.. الف و ب : «به جاى آوريد و نگذاريد» .

4.. ب : + «باب» .

5.. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۲۱۱ ، ح ۶۹۳ ؛ الكافى ، ج ۳ ، ص ۲۶۶ ، ح ۹ .

6.. الكافى ، ج ۳ ، ص ۲۶۷ ، ح ۱۳ .

7.. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۲۱۱ ، ۶۴۰ .

8.. ب : - «فرمود» .

9.. الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۶۵ و ۲۶۶ ، ح ۷ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۲۰۹ ، ح ۶۳۰ .

10.. الكافى ، ج ۳ ، ص ۲۶۵ ، ح ۴ .

11.. ج : «كه» .

12.. همان ، ح ۵ .

13.. الف : «اين» .

14.. الف و ج : - «را» .

15.. همان ، ج ۳ ، ص ۲۶۷ و ۲۶۸ ، ح ۲ .

16.. الف : - «و مى توان بود» .

17.. ب : «و» .

18.. الكافى ، ج ۳ ، ص ۲۶۸ ، ح ۴ .

19.. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۲۰۸ و ۲۰۹ ، ح ۶۲۶ و ۶۲۷ .


مَنهَجُ اليقين
356
  • نام منبع :
    مَنهَجُ اليقين
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 284498
صفحه از 527
پرینت  ارسال به