۴۱۸.محمد بن يحيى روايت كرده است از احمد بن محمد بن عيسى، از حسين بن سعيد، از بعضى از اصحاب ما، از عبيد بن زراره كه گفت: حديث كرد مرا حمزة بن حمران و گفت كه: از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال كردم از استطاعت و توانايى بندگان و آن حضرت مرا جواب نفرمود، بعد از آن در نوبت ديگر كه بر آن حضرت داخل شدم، عرض كردم كه: خدا امور تو را به اصلاح آورد، در دل من از استطاعت چيزى واقع شده كه آن را از دل من بيرون نمى كند، مگر چيزى كه آن را از تو بشنوم. حضرت فرمود كه:«آنچه در دل تو است، تو را ضرر نمى رساند».
عرض كردم كه: خدا تو را به اصلاح آورد، من مى گويم كه: خداى تبارك و تعالى بندگان را تكليف نفرموده به چيزى كه نتوانند آن را به جا آورند، و ايشان را تكليف نفرموده مگر آنچه را كه طاقت و توانايى دارند. و مى گويم كه ايشان چيزى از آن را نمى كنند، مگر به اراده و مشيت و قضا و قدر خدا. حمزه مى گويد كه: بعد از آن كه من اعتقاد خويش را عرض كردم، حضرت فرمود كه: «اين، دين خدا است كه من و پدران من بر آنيم» يا مثل اين را فرمود.