گزیده سخنان امام جواد عليه السلام

گزیده سخنان امام جواد عليه السلام

گزیده سخنان امام جواد عليه السلام،
برگرفته از کتاب «چشم تماشا (ترجمه کتاب نزهة الناظر و تنبیه الخاطر)»

وَمِن كَلامِ الإمامِ الجَوادِ أبي جَعفَرٍ مُحمَّدِ بنِ عَليّ الرِّضا عليهما السّلام

از سخنان امام جواد عليه السّلام ۱

۴۴۹.كَيفَ يَضيعُ مَنِ اللّهُ كافِلُهُ ؟ ! وَكَيفَ يَنجو مَنِ اللّهُ طالِبُهُ ؟ ! ۲

۴۴۹.آن كه در تكفّل خداوند است چگونه تباه شود و آن كه خداوند در پى اوست چگونه رهايى يابد؟!

۴۵۰.مَنِ انقَطَعَ إلى غَيرِ اللّهِ وَكَلَهُ اللّهُ إلَيهِ. ۳

۴۵۰.آن كه به غيرخدا روى آورد، خداوند به همو واگذارش كند.

۴۵۱.مَن عَمِلَ عَلى غَيرِ عِلمٍ أفسَدَ أكثَرَ مِمّا يُصلِحُ. ۴

۴۵۱.كسى كه ناآگاهانه عمل مى كند، بيش از به سامان آوردن تباه مى كند.

۴۵۲.القَصدُ إلَى اللّهِ تَعالى بِالقُلوبِ أبلَغُ مِن إتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمالِ. ۵

۴۵۲.با دل ها آهنگ خدا كردن، رساتر از زحمت دادن اعضا با اعمال است.

۴۵۳.مَن أطاعَ هَواهُ أعطى عَدُوَّهُ مُناهُ. ۶

۴۵۳.آن كه از هوسش پيروى كند، آرزوى دشمنش را برآورد.

۴۵۴.مَنِ استَغنى كَرُمَ عَلى أهلِهِ. فَقيلَ لَهُ: وعَلى غَيرِ أهلِهِ؟ فَقالَ: لا، إلّا أن يكونَ يُجدي عَلَيهِم نَفعاً، ثُمَّ قالَ للَّذي قالَ لَهُ: مِن أينَ قُلتَ؟ قالَ: لأنّ رجلاً قالَ في مجلِسِ بَعضِ الصادِقينَ: إنّ الناسَ يُكرِمونَ الغَنِيَّ وإن كانوا لا ينتفعون بِغناهُ! فَقالَ: ذلِكَ لأنّ معشوقَهُم عنده. ۷

۴۵۴.هر كس توانگر شود نزد خاندانش گرامى مى شود. به حضرتش گفته شد: و بر غير خاندانش ؟ فرمود: نه، مگر آن كه سودى به آنها برساند. سپس در پاسخ كسى كه گفت: از كجا مى گويى؟ فرمود: چون مردى در مجلس يكى از راستگويان ۸ گفت: مردم، توانگر را گرامى مى دارند، اگر چه از ثروت او بهره اى نبرند، و او فرمود: اين از آن روست كه محبوبشان «ثروت و مال» نزد اوست.

۴۵۵.مَن هَجَرَ المُداراةَ قارَنَهُ المَكروهُ. ومَن لَم يَعرِف المَوارِدَ أعيَتهُ المَصادِرُ. وإِنّما تَكونُ الشَهواتُ مِن ضَعفِ القَلبِ. ومَنِ انقادَ إلَى الطُّمَأنينَةِ قَبلَ الخِبرَةِ فَقَد عَرَّضَ نَفسَهُ لِلهَلَكةِ، وَلِلعاقِبةِ المُتعِبةِ. ۹

۴۵۵.آن كه مدارا و نرمش را وانهد، سختى همراهش شود و آن كه محلّ ورود را نشناسد، در بيرون آمدن به زحمت افتد و هوسها زاييده ضعف قلب است وآن كه پيش از آزمودن اطمينان كند، بى گمان خود را در معرض هلاكت و فرجامى سخت قرار داده است.

۴۵۶.قَد عاداكَ مَن سَتَرَ عَنكَ الرُّشدَ اتِّباعاً لِما تَهواهُ، ومَن عَتَبَ مِن غَيرِ ارتِيابٍ أُعتِبَ مِن غَيرِ استِعتابٍ. ۱۰

۴۵۶.آن كه از سر همراهى با هواى تو، راه هدايتت را از تو پوشيده بدارد، دشمن توست و آن كه بدون شكّ بردن، سرزنش كند، بى درخواست ببخشد.

۴۵۷.راكِبُ الشَّهَواتِ لا تُستَقالُ عَثرَتُهُ. ۱۱

۴۵۷.سوار بر مركب شهوت چون بلغزد، برنخيزد.

۴۵۸.اِتَّئِد ۱۲، تُصِب أو تَكَد. ۱۳

۴۵۸.درنگ و محكم كارى كن تا برسى و يا نزديك گردى.

۴۵۹.الثِّقَةُ بِاللّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ، وَسُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ. ۱۴

۴۵۹.اعتماد به خداوند بهاى هر چيز گران بها و نردبان هر بلندى است.

۴۶۰.إيّاكَ وَمُصاحَبَةَ الشِّرّيرِ ؛ فَإِنَّهُ كَالسَّيفِ المَسلولِ ؛ يَحسُنُ مَنظَرُهُ، وَيَقبُحُ أثَرُهُ. ۱۵

۴۶۰.زنهار از همراهى شرور كه مانند شمشير آخته، سيمايش زيبا و اثرش زشت است.

۴۶۱.الحَوائجُ تُطلَبُ بِالرَّجاءِ، وهِيَ تَنزِلُ بِالقَضاءِ، والعافِيةُ أحسَنُ عَطاءٍ. ۱۶

۴۶۱.حاجت ها به اميد طلبيده و (مطابق) با قضاى الهى برآورده مى شود، و عافيت بهترين عطاى (الهى) است.

۴۶۲.إذا نَزَلَ القَضاءُ ضاقَ الفَضاءُ. ۱۷

۴۶۲.آن گاه كه سرنوشت فرود آيد، مجالى نمى ماند.

۴۶۳.لا تُعادِيَنَّ أحَداً حَتّى تَعرِفَ الَّذي بَينَهُ وبَينَ اللّهِ تعالى ؛ فإن كانَ محسنا لَم يُسلِمهُ إلَيكَ، فَلا تُعادِهِ، وإن كانَ مُسيئا فَإنَّ عِلمَكَ بِهِ يَكفيكَهُ، فَلا تُعادِهِ. ۱۸

۴۶۳.با هيچ كس دشمنى مكن تا آن كه رابطه ميان او و خداى متعال را بدانى، اگر نيكو باشد، خدا او را در اختيار تو نمى نهد، پس با وى دشمنى مكن و اگر بد بود، همين آگاهيت به آن تو را كفايت مى كند، پس با او مستيز.

۴۶۴.لا تَكُن وَليّا للّهِ في العلانيةِ عَدوّا لَهُ في السِّرِّ. ۱۹

۴۶۴.در آشكار دوست خدا و در نهان دشمن او مباش.

۴۶۵.التَّحَفُّظُ عَلى قَدَرِ الخَوفِ، والطَمَعُ عَلى قَدَرِ السَّبيلِ. ۲۰

۴۶۵.پرهيز به اندازه ترس است و طمع هر اندازه كه راه دارد.

۴۶۶.سُوءُ العادةِ كَمينٌ لا يؤمَنُ، وأحسَنُ مِنَ العُجبِ بِالقَولِ أن لا تَقولَ، وكَفى بِالمَرءِ خِيانَةً أن يَكونَ أميناً لِلخَوَنةِ. ۲۱

۴۶۶.عادت زشت، كمينى ناامن است(كه ناگه بر انسان بتازد) و سخن نگفتن بهتر است از شيفته سخن (خويش) گشتن، و در خيانت آدمى همين بس كه امين خيانت كاران باشد.

۴۶۷.عِزُّ المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النّاسِ. ۲۲

۴۶۷.عزّت مؤمن در بى نيازى او از مردم است.

۴۶۸.نِعمةٌ لا تُشكَرُ كَسَيِّئَةٍ لا تُغفَرُ. ۲۳

۴۶۸.نعمتى كه سپاسگزارى نشود چون گناهى است كه آمرزيده نشود.

۴۶۹.لا يَضُرُّكَ سَخَطُ مَن رِضاهُ الجَورُ. ۲۴

۴۶۹.ناخشنودى كسى كه بى عدالتى خشنودش مى كند به تو زيان نرساند.

۴۷۰.مَن لَم يَرضَ مِن أخيهِ بِحُسنِ النِّيَّةِ لَم يَرضَ بِالعَطِيَّةِ. ۲۵

۴۷۰.آن كه از برادرش به خوش نيّتى خشنود نشود، از عطاى او نيز خشنود نگردد.

۴۷۱.الأيّامُ تَهتِكُ لَكَ الأمينَ عَنِ الأشرارِ الكامِنةِ. ۲۶

۴۷۱.روزگار، شرارت هاى نهفته آن كس كه خود را از او ايمن مى ديدى برايت آشكار مى كند.

۴۷۲.ما شَكَرَ اللّهَ أحدٌ على نِعمةٍ أنعمَها عَلَيهِ إلّا استَوجَبَ بِذلِكَ المَزيدَ قَبلَ أن يَظهَرَ عَلى لِسانِهِ. ۲۷

۴۷۲.كسى خدا را بر نعمتى كه به او بخشيده بود سپاس نگزارد، جز آن كه پيش از به زبان آوردن سپاسش نعمتش افزون شد.

۴۷۳.تَعَزَّ عَنِ الشيءِ إذا مُنِعتَه بِقلِّة صُحبَتِهِ إذا اُعطيتَهُ. ۲۸

۴۷۳.چون چيزى را از تو بازداشتند، خود را با كم همراه داشتن آن به گاه اعطايش دلدارى بده.

1.امام محمّد تقى عليه السلام در دهم رجب و يا نيمه رمضان سال ۱۹۵ هجرى در مدينه به دنيا آمد و در آخر ماه ذى قعده سال ۲۲۰ هجرى در سن ۲۵ سالگى در بغداد رحلت كرد و در كاظمين به خاك سپرده شد. لقب حضرت «جواد» و كنيه ايشان «ابو جعفر» بود. امام ۱۷ سال امامت كرد و سخنان و مكاتبات ايشان در «كتب اربعه» موجود است.

2.. الدرّة الباهرة : ص ۳۹، ح ۱۱۱ وفيه «يهرُب» بدل «ينجو» ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۱۵۸.

3.. الدرّة الباهرة : ص ۳۹، ح ۱۱۲ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۱۵۸.

4.. المحاسن : ج ۱ ص ۳۱۴ ح ۶۲۱، تحف العقول : ص ۴۷ كلاهما عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله.

5.. الدرّة الباهرة : ص ۳۹، ح ۱۱۴ ؛ كشف الغمّة : ج ۳ ص ۱۵۸.

6.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰، ح ۱۱۵ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹.

7.. كمال الدين : ص ۵۷۵، نثر الدرّ : ج ۴ ص ۲۱۶ كلاهما من دون إسنادٍ إلى المعصوم وفيهما صدره.

8.به احتمال فراوان ، منظور امام صادق يا باقر عليه السلام است.

9.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰، ح ۱۱۶ إلى ۱۱۸ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹ وليس فيهما «أنّما تكون الشهوات من ضعف القلب».

10.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰ ، ۱۱۹ وفيه ذيله من «مَنْ عتب»، أعلام الدين : ص ۳۰۹ وفيه صدره إلى «تهواه».

11.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰ ، ح ۱۲۰ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹ وفيه «لا تقال» بدل «لا تستقال».

12.. اتّئِد: تَثَبَّت (الصحاح : ج ۲ ص ۵۴۶).

13.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰ ، ح ۱۲۳.

14.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰، ح ۱۲۱ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹.

15.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰، ح ۱۲۲ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹.

16.. أعلام الدين : ص ۳۰۹.

17.. الدرّة الباهرة : ص ۴۰، ح ۱۲۴ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹.

18.. أعلام الدين : ص ۳۰۹.

19.. تاريخ دمشق : ج ۱۰ ص ۴۸۸ من دون إسنادٍ إلى المعصوم ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹.

20.. أعلام الدين : ص ۳۰۹ وفيه صدره.

21.. الدرّة الباهرة : ص ۴۱، ح ۱۲۵ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۲۰ ص ۳۲۱ ح ۶۸۶ في الحكم المنسوبة إلى الإمام عليّ عليه السلام وفيهما ذيله من «وكفى».

22.. تحف العقول : ص ۸۹ عن الإمام عليّ عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص ۶۳ عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «كفّه» بدل «غناه» ؛ دستور معالم الحكم : ص ۲۲ عن الإمام عليّ عليه السلام.

23.. الدرّة الباهرة : ص ۴۱، ح ۱۲۷ ، أعلام الدين : ص ۳۰۹.

24.. الدرّة الباهرة : ص ۴۱، ح ۱۲۸ ، أعلام الدين : ص ۳۰۹.

25.. الدرّة الباهرة : ص ۴۱، ح ۱۲۹ ؛ أعلام الدين : ص ۳۰۹.

26.. من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۳۸۸، تحف العقول : ص ۹۷ كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه.

27.. الكافي : ج ۸ ص ۱۲۸ ح ۹۸، تحف العقول : ص ۳۵۷ كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه.

28.. كنزالفوائد : ج ۲ ص ۳۲ عن الإمام عليّ عليه السلام.