79
درسنامه فهم حديث

شاهد مثال ما، کلمه (بَوائِق) است. اگر اين کلمه را مرکب از (ب)، (وائِق) و (ه) بدانيم، به دنبال معناي کلمه (وائق) مي رويم و آن را در (وَيقَ) ۱ يا (وَأَقَ) ۲ و يا (وَوَقَ) ۳ جستجو مي کنيم، حال آنکه هيچ‌ يک از اينها، معناي درست حديث را به ما ارائه نمي دهد؛ اما اگر بدانيم (بوائقه) ، ترکيبي از (بَوائِق) و (ه) است و (بوائق)، جمع مکسّر (بائِقَه) است، به ‌راحتي به دنبال مصدر (بَوَقَ)يا (بَيقَ) مي گرديم و مي يابيم که تنها مصدر (بَوَقَ) وجود دارد و به معناي ظلم، شرّ، غَشْم و غوائل است. ۴
مؤيد اساسي اين معنا، حديث پيش رو است:
عن أبي‌حمزه قال: سَمِعْتُ أَباعبدِاللَّه عليه السلام يقولُ: «اَلْمُؤمِنُ مَنْ آمَنَ جارَهُ بَوائِقَهُ». قُلْتُ: وَ ما بَوائِقُهُ؟ قال: «ظُلْمُهُ و غَشْمُهُ۵».۶
ابوحمزه ‌گويد: شنيدم که امام صادق عليه السلام مي فرمايد: مؤمن کسي است که همسايه اش از (بوائق) او در امان باشد. گفتم: معناي (بوائق) چيست؟ فرمود: ستم و تعدي.

نمونه ديگر دو کلمه (تَتَجَنّي) و (فَتَجَنَّ) در نامه امام علي عليه السلام خطاب به معاويه است که در آن مي فرمايد:
يا معاويه، لَئِن نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَواکَ لَتَجِدَنّي أَبْرأَ النّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمانَ وَ لَتَعْلَمَنَّ أنّي کُنْتُ في عُزْلَه عَنْهُ، إلّا أَنْ تَتَجَنّي، فَتَجَنَّ ما بَدا لَکَ، و السّلام!۷

1.. أبيض؛ تاج العروس، ج ۷، ص ۹۸.

2.. پرنده اي دريايي است؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۷۰؛ العين، ج ۵، ص ۲۳۹.

3.. به معناي شير؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۸۶.

4.. ر. ک: الصحاح، ج ۴، ص ۱۴۵۳؛ النهايه، ج ۱، ص ۱۶۰؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۳۰.

5.. غشم نيز به معناي ظلم و عطف تفسيري بر آن است.

6.. الکافي، ج ۲، ص ۶۶۸.

7.. نهج البلاغه، نامه ۶.


درسنامه فهم حديث
78

حرکت و شکل واژه را نشان مي‌دهد.
امام صادق عليه السلام: إنَّ قَوْماً مِنَ النّاسِ قَلَّتْ مُداراتُهُمْ لِلنَّاسِ فَأُنِفُوا مِنْ قُرَيشٍ، وَايمُ الله ما کانَ بِأَحسابِهِمْ بَأْسٌ، وَ إنَّ قَوْماً مِنْ غَيرِ قُرَيشٍ حَسنّت مُداراتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالبَيتِ الرَّفِيع.۱
علامه مجلسي در مرآه العقول (أنفوا) را از باب اِفعال و به معناي «انتفاء (طرد)» يا از ثلاثي مجرد أنِفَ و مجهول، به معناي «بر دماغ او زدن» و «بيرون کردن» و يا از (الأنَفَه) به معناي «خودداري» گرفته است. وي احتمال تصحيف هم داده و آن را (فَأُلْقُوا) يا (فَنُفُوا) گرفته است. استاد غفاري، مصحّح کتاب، آن را به قرينه (أُلْحِقُوا) مجهول و از باب اِفعال دانسته است که معناي حاصل از آن مقبول تر مي نمايد. ترجمه حديث چنين مي شود:
به خدا سوگند گروهي از مردم هيچ نقصي از نظر حَسَب نداشتند و از قريش بودند، اما با مردم کمتر مدارا کردند، پس از قريش طرد شدند. و گروهي از قريش نبودند، اما چون خوب مدارا کردند به خاندان والا ملحق گشتند.

ب) صرف و يافتن معناي لغت

آشنايي با ساختار کلمه به هنگام جستجو از معناي لغوي آن نيز لازم است؛ زيرا کتب لغت عربي بر اساس حروف اصلي و مادّه کلمه مرتّب شده و تنها در دهه هاي اخير برخي کتابها مانند فرهنگ لاروس بر اساس هيئت کلمه تدوين شده اند. براي مثال، يافتن ماده و حروف اصلي واژه هاي حديثِ «إياکُمْ وَ الْمُشارَّه، فَإنَّها تُورِثُ الْمَعَرَّه وَ تُظْهِرُ الْمُعْوِرَه»، جز با دارا بودن مهارتهاي صرفي ممکن نيست.
اشتباه در تشخيص درست مادّه يک کلمه گاه ما را در يافتن معنا ناکام مي گذارد و به فهمي نادرست مي کشاند؛ مانند اين روايت منقول از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله: «لا إيمانَ لِمَنْ لا يأْمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ».۲

1.. الکافي، ج ۲، ص ۱۱۷.

2.. الکافي، ج ۲، ص ۶۶۶؛ باب حقّ الجوار.

  • نام منبع :
    درسنامه فهم حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 369455
صفحه از 240
پرینت  ارسال به