در جهل آدمي همين بس که آنچه را نهي کرده (يا از آن نهي شده) مرتکب شود.
در هر دو حديث مي توان فعل (نهي) را معلوم و مجهول خواند. در صورت معلوم خواندن، مي توان مؤيدات زير را براي آن يافت:
کَفي بِالْمَرْءِ جَهْلاً أنْ ينْکِرَ عَلَي النّاسِ ما يأتِي مِثْلَهُ. 1 کَفي بِکَ جَهْلاً أنْ تَنْهي عَمّا تَرْکَبُ. 2
بنابراين، اگر ترکيب اعراب يک روايت را کامل و درست بيابيم، به معناي ظاهري آن رسيده ايم. همانگونه که در درس «خانواده حديث» خواهيد ديد، راهحل اساسي فهم و تعيين اعراب درست، يافتن احاديث مشابه است؛ احاديثي که يکي از احتمالات را براي ما تعيين کند و آن را نزديک به واقع نشان دهد. در اين ميان، آيههاي قرآن، که زمينه حقيقي صدور رواياتاند، بسيار به کار ميآيند و شروح کتب روايي در موارد بسياري، اين دو کار را به انجام رساندهاند.
ترکيبات اصطلاحي
علم صرف، لغت و نحو تا حدودي معاني واژه ها و جملات احاديث را روشن مي سازند و حتي گاه معاني اصطلاحي يک واژه را نشان مي دهند؛ اما اين کافي نيست. در هر زبان، ترکيبهايي از چند واژه وجود دارند که لزوماً معناي ترکيب، از حاصل جمع معاني مفردات آن به دست نميآيد براي نمونه، معناي «دستفروش» با حاصل جمع معناي «دست» به اضافه معناي «فروش» يکسان نيست. به زبان رياضي «دستفروش» ? معناي «دست» + معناي «فروش». ترکيبها گاه بدون تبعيت از علم لغت و نحو، معناي ديگري را افاده ميکنند که گاه بسيار ديرياب است. آنچه کار را مشکل مي کند، اشاره نکردن کتابهاي لغت به معاني ترکيبها