696 - الهام تقوی(۱)

بسم الله الرحمن الرحیم

الهام تقوی(۱)

اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى [۱]

در جلسات پیشین گذشت که «زبان گشودن به هدایت» به عنوان مقدمه برای سه امر مهم دیگر بیان شده است که اولین آن، «الهام تقوی» است. اگر کسی بتواند زبان خود را کنترل و اصلاح نماید خدای متعال به او تقوی را الهام می‌کند.

اولین نکته این است که «الهام تقوی» یعنی چه؟ گاهی چیزهایی به قلب انسان القاء می‌شود که فرد را به انجام کاری یا ترک کاری تشویق می‌کند. این حالت وقتی نسبت به کارهای خوب اتفاق افتد الهام نامیده می‌شود و وقتی نسبت به کارهای بد اتفاق افتد وسوسه نامیده می‌شود.

الهام یکی از اقسام وحی به معنای اعم است؛ روشن است که وحی معنایی اخص و متداول دارد که ارتباط خدای متعال با پیامبران را شکل می‌دهد و معنای وسیعتری نیز دارد که شامل الهام مورد بحث ما نیز می‌گردد. در قرآن شریف، در موارد متعددی سخن از وحی رفته است در حالیکه مراد از آن الهام است. مانند ماجرای تولد حضرت موسی که خدای متعال به مادر وی الهام می‌کند که وی را شیر دهد و هنگامی که بر جان وی ترسید او را در صندوقچه‌ای قرار داده و به رود نیل بسپارد بی هیچ ترس و واهمه‌ای:

وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّ مُوسى‌ أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي‌ وَ لا تَحْزَني‌ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ [۲]

«و به مادر موسى وحى (الهام) كرديم كه: او را شير ده، و چون بر او بيمناك شدى، او را در نيل بينداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو باز مى‌گردانيم و از [زمره‌] پيمبرانش قرار مى‌دهيم»

از این الهام الهی، به وحی تعبیر شده است. در فراز مورد بحث، سخن از این است که پس از اصلاح زبان، از خدا می‌خواهیم تقوی را به قلب ما الهام کند؛ یعنی حالتی برای قلب پیش آید که به انجام واجبات و ترک محرمات کشیده شود. همین معنا با تعبیر متفاوتی در دعای ابوحمزه ثمالی نیز آمده است:

اللّهُمَّ تُب عَلَيَ حَتّى لا أعصِيَكَ و ألهِمنِي الخَيرَ وَ العَمَلَ بِهِ، و خَشيَتَكَ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ ما أبقَيتَني يا رَبَّ العالَمينَ [۳]

خداوندا! توفيق توبه‌ام ده تا نافرمانى‌ات نكنم، و نيكى و عمل به نيكى را به من الهام كن و خشيت خودت را در شب و روز، تا زنده‌ام، ارزانى‌ام دار، اى پروردگار جهانيان!

در قرآن شریف، مسأله الهام به کار نیک نسبت به عده‌ای از پیامبران بنی اسرائیل آمده است:

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدينَ [۴]

و آنها را پيشوايانى ساختيم كه به امر ما هدايت مى‌كردند، و انجام دادن كارهاى نيك و بر پاى داشتن نماز و دادن زكات را به آنها وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند

اینجا مراد از وحی، وحی اصطلاحی رسالت نیست، این همان حالت قلبی است که انسان را به سمت انجام کارهای پسندیده می‌کشاند.

این توفیق مهمی است که کار خیر به قلب انسان الهام بشود. یعنی حالتی داشته باشد که او را به کار خیر بکشاند.

در این فراز از خدای متعال می‌خواهیم ابتدا زبانمان را به هدایت بگشاید سپس حالتی را در جانمان قرار دهد که ما را به کارهای خیر و ترک کارهای بد بکشاند.


[۱]الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِ‌السَّلامِ)، ص۹۸، الدعاء۲۰.

[۲] قصص/سوره۲۸، آیه۷.

[۳]. .ر.ک: ماه خدا: پژوهشى جامع درباره ماه مبارك رمضان از نگاه قرآن و حديث، ج‌۱، ص۳۹۰

[۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۳.