مسند ابن حنبل عن سهل بن أبی حثمة:
کانَت حَبیبَةُ ابنةُ سَهلٍ تَحتَ ثابِتِ بنِ قَیسِ بنِ شَمّاسٍ الأَنصارِی فَکرِهَتهُ، وکان رَجُلاً دَمیما، فَجاءَت إلَی نَّبِی(ص)، فَقالَت: یا رَسولَ اللّهِ، إنّی لَأَراهُ، فَلَولا مَخافَةَ اللّهِ عز و جل لَبَزَقتُ فی وَجهِهِ.
فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): أتَرُدّینَ عَلَیهِ حَدیقَتَهُ الَّتی أصدَقَک؟ قالَت: نَعَم، فَأَرسَلَ إلَیهِ فَرَدَّت عَلَیهِ حَدیقَتَهُ وفَرَّقَ بَینَهُما.
قالَ: فَکانَ ذلِک أوَّلَ خُلعٍ کانَ فِی الإِسلامِ.[۱]
مسند ابن حنبل ـ به نقل از سهل بن ابی حثمه ـ:
حبیبه دختر سهل، همسر ثابت بن قیس بن شمّاس انصاری بود؛ ولی از او خوشش نمی آمد؛ چون ثابت، مردی بدچهره بود. او نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! وقتی چشمم به او می افتد، اگر ترس از خداوند عز و جل نبود، در صورتش تُف می انداختم.
پیامبر خدا(ص) فرمود: «آیا باغی را که مَهر تو کرده است، به او بر می گردانی؟».
حبیبه گفت: آری.
پس پیامبر(ص) در پی شوهرش فرستاد و حبیبه، باغش را به او بر گرداند، و پیامبر(ص)، آن دو را از هم جدا کرد.
این، نخستین طلاق خُلعی بود که در اسلام، رخ داد.
[۱]. مسند ابن حنبل: ج ۵ ص ۴۴۶ ح ۱۶۰۹۵، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۱۱۰.