707 - میانه‌روی (2)

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی میانه‌روی (۲)

و مَتِّعني بِالاقتِصاد‌. [۱]

در تبیین این فراز نورانی اشاره شد که در فرهنگ قرآن و حدیث کلمه «اقتصاد» در دو معنا به کار رفته است: یکی میانه‌روی در هزینه‌های زندگی و دیگری میانه‌روی در همه امور.

معنای نخست، ریشه در چند آیه از آیات قرآن دارد. یکی همان آیه ۶۷ سوره فرقان است که در جلسه قبل قرائت شد. در روایتی که مرحوم کلینی آن را نقل می‌کند امام صادق (علیه‌السلام) این آیه را با تمثیلی زیبا تفسیر نموده است. راوی می‌گوید: امام صادق(علیه‌السلام) این آیه را خواند، سپس مُشتى سنگريزه را در چنگ فشرد و فرمود:

هذَا الإِقتارُ الَّذي ذَكَرَهُ اللّهُ في كِتابِهِ.

اين، همان تنگ گرفتن است كه خداوند در كتابش بيان كرده است.

سپس مُشتى ديگر برگرفت و همه آن را واگشود و فرمود:

هذَا الإِسرافُ.

اين، اسراف است.

پس از آن، مشتى ديگر گرفت و قدرى از آن را گشود و قدرى را بسته نگاه داشت و فرمود:

هذَا القَوامُ. [۲]

اين، راه ميانه است.

مرحوم صدوق نیز نقل می‌کند که شخصی به نام عیاشی می‌گوید: از امام رضا(علیه‌السلام) پرسیدم: هزینه برای خانواده تا چه میزانی رواست؟ در پاسخ فرمود:

بَينَ المَكروهَينِ.

راهى ميان دو روش ناپسند.

گفتم: فدايت شوم! به خدا سوگند كه من آن دو روش ناپسند را نمى‌شناسم.

فرمود:

بَلى يَرحَمُكَ اللّهُ! أما تَعرِفُ أنَّ اللّهَ عز و جل كَرِهَ الإِسرافَ و كَرِهَ الإِقتارَ فَقالَ: ﴿وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً﴾؟! [۳]

چرا؛ مى‌شناسى خدايت رحمت كناد! آيا نمى‌دانى كه خداوند، از اسرافكارى و تنگ‌گيرى، بيزارى جُسته و فرموده است: «آنان كه انفاق مى‌كنند، نه اسراف مى‌ورزند و نه تنگ مى‌گيرند؛ بلكه راهى ميانه در پيش مى‌گيرند».

آیه دیگری که بر این معنا دلالت دارد، این آیه است که خطاب به پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرماید:

﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾. [۴]

و دست خويش به گردنت مبند [و بخل نورز و امساك مكن‌] و آن را يكسره مگشاى [و به گزاف و زياده‌روى، بخشش مكن‌]؛ زيرا [در اين صورت،] نكوهيده و درمانده مى‌نشينى.‌

مرحوم کلینی در شأن نزول این آیه با سندش از امام صادق(علیه‌السلام) چنین نقل می‌نماید:

عَلَّمَ اللّهُ عز و جل نَبِيَّهُ صلى الله عليه و آله كَيفَ يُنفِقُ، و ذلِكَ أنَّهُ كانَت عِندَهُ اوقِيَّةٌ مِنَ الذَّهَبِ، فَكَرِهَ أن يَبيتَ فَتَصَدَّقَ بِها، فَأَصبَحَ و لَيسَ عِندَهُ شَي‌ءٌ، و جاءَهُ مَن يَسأَلُهُ فَلَم يَكُن عِندَهُ ما يُعطيهِ، فَلامَهُ السّائِلُ، وَ اغتَمَّ هُوَ حَيثُ لَم يَكُن عِندَهُ ما يُعطيهِ، و كانَ رَحيما رَقيقا، فَأَدَّبَ اللّهُ تَعالى نَبِيَّهُ صلى الله عليه و آله بِأَمرِهِ فَقالَ: ﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾؛ يَقولُ: إنَّ النّاسَ قَد يَسأَلونَكَ و لا يَعذِرونَكَ، فَإِذا أعطَيتَ جَميعَ ما عِندَكَ مِنَ المالِ كُنتَ قَد حُسِرتَ مِنَ المالِ. [۵]

خداوند عز و جل به پيامبرش(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آموخت كه چگونه انفاق كند و آن، چنين بود: نزد وى قدرى طلا بود و او كراهت داشت كه [با اندوخته طلا] شب را سپرى كند؛ پس آن را صدقه داد. صبحگاهان، در حالى برخاست كه نزد وى چيزى [براى صدقه دادن‌] نبود. نيازخواهى به سراغ وى آمد، امّا پيامبر، چيزى نداشت كه به او ببخشد. آن نيازخواه، به سرزنش وى پرداخت و پيامبر كه رحم‌ورز و دل‌نازك بود، اندوهگين شد كه چرا چيزى براى بخشيدن ندارد! آنگاه خداوند تعالى پيامبرش را با فرمان خويش، چنين تأديب فرمود: «و دست خويش به گردنت مبند و آن را يكسره مگشای؛ زيرا نكوهيده و درمانده مى‌نشينى». [بدين سان، به وى‌] مى‌فرمايد: مردم، گاه از تو چيزى مى‌خواهند و عذرى از تو نمى‌پذيرند؛ پس اگر همه مالى را كه دارى، از پيشْ بخشيده باشى، از مال، تهى‌دست شده‌اى [و توانِ انفاق نخواهى داشت‌].

در باره اعتدال در انفاق، روایات زیادی نیز وارد شده است.[۶]به عنوان نمونه امام صادق(علیه‌السلام) طبق نقل می‌فرماید:

إنَّ القَصدَ أمرٌ يُحِبُّهُ اللّهُ عز و جل، و إنَ‌ السَّرَفَ‌ أمرٌ يُبغِضُهُ اللّهُ، حَتّى طَرحَكَ النَّواةَ؛ فَإِنَّها تَصلُحُ لِلشَّي‌ءِ، و حَتّى صَبَّكَ فَضلَ شَرابِكَ. [۷]

ميانه‌روى، كارى است كه خداوند عز و جل، آن را دوست مى‌دارد، و اسراف را ناخوش مى‌دارد، حتّى دور انداختن هسته [ى ميوه‌] ات را؛ زيرا آن [نيز] به كارى مى‌آيد و حتّى دور ريختن زيادىِ نوشيدنى‌ات را.

در سیره امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) نیز نقل شده که وقتی آب می‌خوردند اگر مقداری آب در لیوان باقی می‌ماند، آن را دور نمی‌ریختند؛ بلکه دستمال یا ظرف تمیزی روی آن قرار می‌دادند و در نوبت بعدی آن را مصرف می‌کردند.


[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِ‌السَّلامِ)، الدعاء ۲۰.

[۲] الكافی، شیخ کلینی (۳۲۹ ق)، ج۷، ص۳۴۵، ح۱.

[۳] الخصال، شیخ صدوق (۳۸۰ ق)، ص۵۴، ح۷۴.

[۴] اسراء/سوره۱۷، آیه۲۹.

[۵] الكافی، شیخ کلینی (۳۲۹ ق)، ج۹، ص۵۱۶، ح۱.

[۶] ر ک: الگوى مصرف از نگاه قرآن و حديث، محمدی ری‌شهری، ص۱۰۴.

[۷] الكافی، شیخ کلینی (۳۲۹ ق)، ج۷، ص۳۳۹، ح۲، ط اسلامیة.

  • 707 - میانه‌روی (2) (دانلود)