احادیث داستانی آمادگی برای مرگ

وقتی رسول خدا(ص) قبری را مشاهده کرد بسیار گریست.

مسند ابن حنبل عن البراء بن عازب:

بَینَما نَحنُ مَعَ رَسولِ اللّهِ(ص) إذ بَصُرَ بِجَماعَةٍ فَقالَ: عَلامَ اجتَمَعَ عَلَیهِ هؤُلاءِ؟ قیلَ: عَلی قَبرٍ یحفِرونَهُ، قالَ: فَفَزِعَ رَسولُ اللّهِ(ص) فَبَدَرَ بَینَ یدَی أصحابِهِ مُسرِعا حَتَّی انتَهی إلَی القَبرِ، فَجَثا عَلَیهِ، قالَ: فَاستَقبَلتُهُ مِن بَینِ یدَیهِ لِأَنظُرَ ما یصنَعُ، فَبَکی حَتّی بَلَّ الثَری مِن دُموعِهِ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَینا قالَ:

أی إخوانی! لِمِثلِ الیومِ فَأَعِدّوا.[۱]

مسند ابن حنبل ـ به نقل از براء بن عازب ـ:

با پیامبر خدا(ص) بودیم که چشمش به جماعتی افتاد. فرمود: «اینان بر چه گرد آمده اند؟».

گفته شد: بر گوری که می کنند.

پیامبر خدا(ص) هراسان شد و پیشاپیش یارانش شتافت تا به قبر رسید و در کنار آن، زانو زد. من رو به روی ایشان ایستادم تا ببینم چه می کند. دیدم چندان گریست که زمین از اشک هایش، تر شد. آن گاه رو به ما کرد و فرمود: «ای برادران من! خود را برای چنین روزی آماده کنید».


[۱]. مسند ابن حنبل: ج ۶ ص ۴۲۷ ح ۱۸۶۲۴، سنن ابن ماجة: ج ۲ ص ۱۴۰۳ ح ۴۱۹۵ نحوه، کنز العمّال: ج ۱۵ ص ۵۴۴ ح ۴۲۱۰۳؛ مسکن الفؤاد: ص ۹۷، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۴، ص ۱۱۶.