انگاره‌هاي خاورشناسان و احاديث توحيد - صفحه 243

خدا صلي الله عليه و آله به سبب تعصّب و حسادت آنان است و سنّت نبوي از اين مطالب تهي است و رسول خدا نياز نداشته تا انديشه توحيدي‏اش را از يهود يا ديگران اقتباس کند، با‌ وجودي که نصوص ايشان، سرشار از شرک به خدا و منزّه‏نداستن انبياست. سپس مي‌پرسد كه آيا يهوديان جزيرة العرب، قبل و بعد از اسلام، توحيدشان يک‌سان بوده است؟
براي پاسخ به اين پرسش، انديشه توحيدي را در دين يهود با توجّه به مستندات نصوص يهوديت، خدشه‎دار و گاهي اثبات کرده است، بي ‏آن که بازه زمان را دخالت دهد. محورهاي اصلي مقاله عبارت ‎اند از: آغازه استشراق؛ نمونه‏هايي از اتّهام‌هاي مستشرقان در باره احاديث توحيد؛ مظاهر شرک و منزّه ‏نبودن انبيا در يهود و ديدگاه اسلام در اين باره؛ رد افترائات مستشرقان در خصوص احاديث توحيد؛ بررسي تطبيقي مظاهر شرك در يهود و اسلام؛ نتيجه‏گيري.

ارزيابي كلي

استفاده از آيات، روايات و گاهي تاريخ در مقام دلايل نقلي ـ تاريخي، براي اثبات انديشه توحيدي حضرت محمد صلي الله عليه و آله قابل توجه است؛ ولي بهتر آن بود که همراه اين ادله، از دلايل عقلي نيز استفاده مي‏شد. بيشتر منابع وي،‏ منابع دست اول و بسيار مهم و معتبر اهل سنّت است و در خصوص گزاره‏هاي ساير مذاهب نيز، در تمام موارد، مستندسازي کرده ‏است‏ و حتي يک مورد بدون سند مشاهده نمي‏‏شود؛ البته در جاي خود، در باره منابع رجالي به بحث مي‏پردازيم. برخي اشکالات مستشرقان بر دين اسلام را مطرح کرده،‏ در حالي‎که حتي به صورت جزيي، پاسخي به آن‌ها نداده‏ است؛ مانند‏ نهي از سحر در دين اسلام به اقتباس از آيين يهود‏. نگاه نويسنده، بي‎طرفانه و از هر ‎گونه تعصّب مذهبي، پراکنده‏گويي و تناقض، به دور است.

آغازه استشراق و اهداف آن

عزيه طه، فتح آندلس را آغاز شرق‎شناسي غربيان مي‏‏داند و هدف اصلي آنان را از آموزش لغت عرب و نصوص قرآن و سنّت، از بين‏ بردن اسلام و مقابله با آن بيان مي‏‏کند. او معتقد است، برخي از مستشرقان يهودي و مسيحي، با نام معرفي اسلام، معلومات اشتباه و اوهام خود را با معارف اسلامي در هم آميخته و به اسم اسلام معرّفي کرده‏اند‏. از مقاله وي چنين به نظر مي‏رسد که نگاهي بدبينانه به فعاليت‎ها‎ي علمي خاورشناسان دارد.

صفحه از 255