رویکرد مفسران به مواجهه سیاق با روایت در دلالتیابی آیات حوزه زنان (مطالعه موردی سوره نسا)
سال
1399 / شماره پیاپی
98 /
صفحه
56-78
چکیده :
ملاکهایی که مفسران برای دلالتیابی آیات بر میگزینند در هر دوره متفاوت بوده است. در برخی از ادوار تاریخ تفسیر، روایت، تنها ملاک یا مهمترین ملاک مقبول بوده و در برخی از دورهها بافت کلام، بر روایت ترجیح یافته است. گاه نیز مفسران بین این دو قرینه، تعامل ایجاد کردهاند. مفسران بر اساس نوع ملاکی که پذیرفتهاند، درباره آیات حوزه زنان در سوره نساء به نتایج معناداری دست یافتهاند. مقاله حاضر به روش توصیف و تحلیل محتوای تفاسیر، این تعامل را پی گیری نموده است. نتیجه این بررسی نشان داده است که مفسران دوره معاصر در تعامل سیاق با روایت در اکثر موارد، سیاق را بر روایت ترجیح دادهاند. در دلالتیابی آیات حوزه زنان در سوره نساء به طور کلی دو نوع تعامل مشاهده میشود: 1. تعامل مجموعی (عام)، 2. تعامل جزئی (خاص) و تعامل جزئی از بسامد بالاتری برخوردار بوده است.
کلیدواژههای مقاله :سیاق، روایت تفسیری، آیات زنان، سوره نساء