رئیس دانشگاه قرآن و حدیث ضمن اشاره به اهمیت بررسی سیره پیامبر(ص)، به ذکر مصادیقی از آن پرداخت و گفت: حضرت رسول اکرم رفتارشان مودبانه بود و هنجارهای عمومی جامعه را رعایت میکردند. ایشان پرگو نبودند و به استقبال و بدرقه افراد میرفتند.
نشست علمی «مبانی سیره نبوی بر پایه کتابسیره پیامبر خاتم (ص)» ظهر امروز اول اسفندماه با سخنرانیحجتالاسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی، رئیس دانشگاه قرآن و حدیث در مدرسه علمیه کریمه اهل بیت(ع) قم برگزار شد که گزیده آن در ادامه میآید؛
رئیس دانشگاه قرآن و حدیث ضمن اشاره به اهمیت بررسی سیره پیامبر(ص)، به ذکر مصادیقی از آن پرداخت و گفت: حضرت رسول اکرم رفتارشان مودبانه بود و هنجارهای عمومی جامعه را رعایت می کردند. ایشان پرگو نبودند و به استقبال و بدرقه افراد میرفتند.
سیره به معنای عملی است که یا تکرار شده است یا در شرایط مشابه تکرار خواهد شد. ما میخواهیم ببینیم این رفتارهای پیامبر(ص) بر چه مبنایی شکل گرفته است، نه اینکه مثلا حضرت یکبار با کسی سخنی گفته است یا یکبار در جایی آرمیدهاند. در کتاب سیره پیامبر خاتم که تالیفآیت الله ریشهریو ترجمه این جانب است، این رفتارها در هفت جلد گزارش شده است. این رفتارها بیهوده در تاریخ نقل نشده است. علما اینها را نقل کردند تا آیه قرآن محقق شود: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً(۱)».
ما برای الگوگیری میخواهیم این رفتارها را بشناسیم. آیتالله ریشهری از این الگوها دوازده اصل و مبنا را استخراج کردند یعنی دیدند در بسیاری از رفتارهای پیامبر(ص) این امور دیده میشود. من دوازده تا را میشمارم؛
اول: هماهنگی با عقل و فطرت، یعنی همه رفتارهای پیامبر(ص) عاقلانه و خردمندانه بوده است. دوم: حقمداری، هیچ گاه رفتار پیامبر(ص) تجاوز از حق نبوده است. سوم: عدالت و دادگستری، چهارم: نیکوکاری و زیبایی و احسان، پنجم: ادب و هنجارگرایی، ششم: سادهزیستی، هفتم: میانهروی و اعتدال، هشتم: آسانگیری، نهم نظم، دهم: استواری و اتقان کار، یازدهم: مداومت و استمرار، و دوازدهم: بیتکلفی.
مورد اول هماهنگی با عقل بود. هیچ وقت خدا پیامبری را برنمیانگیزد مگر اینکه عقلش کامل باشد. در مورد نیکوکاری و احسان نیز عرض کنم اساسا هر کاری که درست انجام بدهید از نظر عربی به آن احسان گفته میشود. «لایحسن الصلوه»، یعنی درست نماز نمیخواند. هر کاری درست انجام شود حسن و نیکو است. هیچ گزارشی نداریم حضرت در کارهای شخصی و اجتماعی طوری کاری انجام داده باشد که دیگران به ایشان اشکال گرفته باشند.
ادب در سیره حضرت
مورد بعد ادب است. حضرت هنگام خنده قهقهه نمیزدند، حضرت پرگو نبودند. وقتی کسی میآمد حضرت به استقبالش میرفت و بعد او را بدرقه می نمود. حضرت هیچ موقع بلند عطسه نمیکرد یا اگر خوارکی بدبویی مانند سیر میخوردند میان مردم نمی آمدند تا آنان اذیت شنوند. . حضرت مویشان را بیش از حد بلند یا بیش از حد کوتاه نمیکردند. برخی مردم میگویند موی حضرت آنقدر بلند بود که حضرت فرق باز میکرد ولی امام صادق(ع) فرمودند این سیره نیست و فقط یکبار برای انجام عمره قضا پس از وعده الهی در صلح حدیبیه انجام شده است. پس موی حضرت معمولی بوده است. لباس حضرت معمولی بود. اگر در مجلسی همه راجع به موضوعی سخن می گفتند، حضرت هم در باره همان موضوع سخن می گفتند. گاهی اوقات حضرت با اصحاب خودشان به تفریح میرفتند. اگر میخواهید بفهمید پیامبر(ص) چقدر همشکل با مردم بودند به این نقل توجه کنید؛ اصحاب به حضرت گفتند مردم و عرب هایی که از بیرون میآیند شما را نمیشناسند، ما یک صندلی بگذاریم که بر روی آن و بالاتر از ما بنشینید تا مردمی که میآیند شما را بشناسند. این نشان میدهد اولا مجلس حضرت دایره شکل بوده و بالا و پایین نداشته است، ثانیا لباس پیامبر اکرم ص مانند بقیه بوده و تفاوتی نداشته است.
مورد بعد سادهزیستی است. نقل است که حضرت شبها روی حصیر میخوابید، روی الاغ بدون پالان سوار میشد، البته حضرت اسب و شتر هم داشت ولی گاه نیز با همان الاغ رفتوآمد میکرد. حضرت خودش شیر میدوشید و فرمودند من پنج کار را تا آخر عمر رها نمیکنم یکی سوار الاغ بیپالان شدن است، یکی بازی با کودکان است، یکی غذا خوردن با بردگان و .... مسجد پیامبر(ص) سقف نداشت. هوای مکه و مدینه بسیار گرم و شرجی است و اگر شما مدتی روی شن داغ بمانید پای تان تاول میزند ولی با این وجود مسجد حضرت تا مدتها سقف نداشت. غذای حضرت بسیار ساده بود. در طول زندگی به جز یک موقعیت خاص جنگی، نگهبان و حاجب نداشت. گاهی اوقات حضرت را نمییافتند میدیدند کودکی یا زنی از ایشان کمک خواسته اند و ایشان برای کمک به او رفته اند.
اصل هفتم میانهروی است. میانهروی یعنی اعتدال، یعنی حضرت در هیچ امری تندروی نمیکردند حتی در قرآن خواندن افراط و تفریط نداشتند. گاهی اوقات نماز را طول میدادند، گاهی اوقات طول نمیدادند. یک میانهروی هم که قرآن نسبت به آن تذکر داده است دو ر امر بخشش است:«وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا؛(۲)و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرتزده بر جاى مانى».
حدیث، مادر همه علوم اسلامی است
مسعودی با توجه به تدوین دروس و سرفصل های سطح سه رشته، تصویب آن را در شورای سیاست گذاری حوزه خواهران اعلام نمود و خواستار شرکت و ورود طلاب خواهر به این عرصه مغفول مانده شد. او افزود:
من در ادامه میخواهم درباره اهمیت حدیث صحبت کنم. ما تا کنون در حوزه خواهران رشته حدیث نداشتیم. این یک عیب بزرگ برای حوزه خواهران است. ما نه تنها حدیث حفظ نیستیم بلکه نمیدانیم به کجا مراجعه کنیم و حدیث را به دست بیاورم و سپس آن را درست معنا کنیم. معنا کردن حدیث کار سادهای نیست. ما با حدیث چنان بیگانه هستیم که کتابهای اصلی حدیث را نمیشناسیم. شاید بگویید علم حدیث چه فایدهای برای ما دارد؟ مقام معظم رهبری میفرمایند حدیث مادر همه علوم اسلامی یا بیشتر آنها است. دقت بفرمایید اگر حدیث را از علم اخلاق بیرون بکشند همان اخلاق یونانی میشود. اگر از فقه و تفسیر و کلام و عقاید حدیث را جدا کنند چه می ماند ؟ حتی در زندگی خودمان؛ مگر دوست نداریم روابطمان با خانواده و دوستان ، خوب و اسلامی باشد؟ این در کجا آموخته میشود؟ در علم کلام؟ در علم تفسیر؟ خیر، در علوم حدیث و اخلاق حدیثی. پس روایات، علوم زیرساختی و علوم کاربردی و مهارتی ما را تشکیل میدهد. تا کنون حوزه خواهران در این زمینه عقبماندگی داشته و نیاز به جبران دارد که الحمد لله با کمک معاونت آموزش و مسئولان ارشد ، در حال پیگیری کار برای راه اندازه سطح سه رشته حدیث حوزه خواهران از مهرماه ۱۴۰۲ هستیم .
۱)سوره احزاب، آیه۲۱
۲)سورة الإسراء: آیه ٢٩