877
ماه خدا ج2

1 / 3

سيره امام سجّاد در آخرين شب آن

۷۶۴.امام صادق عليه السلام:چون ماه رمضان وارد مى شد ، امام على بن الحسين عليهماالسلامغلام و كنيز خود را تنبيه نمى كرد و اگر غلام و كنيز ، خطا و نافرمانى مى كردند ، پيش خود مى نوشت: «فلان غلام و فلان كنيز در فلان روز و فلان وقت ، گناه كرد» و او را تنبيه نمى كرد و تنبيه آنان را نگه مى داشت ، تا آن كه آخرين شب ماه رمضان مى شد. [ پس ،] همه را صدا مى كرد و دور خودش جمع مى نمود. سپس آن نوشته را بيرون مى آورد و مى فرمود: «فلانى! چنين و چنان كردى و من تو را تنبيه نكردم. آيا به ياد دارى؟».
مى گفت: آرى ، اى پسر پيامبر خدا!
تا آن كه به آخرين نفر مى رسيد و از همه اعتراف مى گرفت. سپس ميان آنان مى ايستاد و به آنان مى فرمود: «با صداى بلند بگوييد: اى على بن الحسين! خداوند ، همه كارهايت را زير نظر داشته است ، آن گونه كه تو كارهاى ما را زير نظر داشته اى. نزد او نوشته اى است كه به حق بر تو گواهى مى دهد و هيچ كار كوچك و بزرگى را كه كرده اى ، فروگذار نمى كند و همه را حسابرسى مى كند و هر كارى را كه كرده اى ، نزد او حاضر مى يابى ، همان گونه كه ما هر چه را كرده ايم، نزد تو حاضر يافتيم. پس ، عفو كن و درگذر ، همچنان كه تو از خداى بزرگ ، انتظار عفو دارى و دوست دارى كه آن فرمان روا از تو درگذرد. پس ، از ما درگذر تا او را بخشاينده بيابى كه او به تو مهربان و آمرزنده است و پروردگارت به كسى ستم نمى كند. همان گونه كه نزد تو نوشته اى است كه بر ضدّ ما به حق گواهى مى دهد و هر كار ريز و درشتى را كه انجام داده ايم ، بر شمرده است. پس ، اى على بن الحسين! به يادآور خوارى ايستادنت را در برابر پروردگارت ، آن داور دادگر كه به اندازه سنگينىِ خردلى به كسى ظلم نمى كند و آن را روز قيامت مى آورد و خداوند به عنوان حسابگر و گواه ، كافى است. پس ، عفو كن و در گذر تا خداى فرمان روا هم از تو در گذرد و ببخشايد؛ چرا كه خودِ او مى فرمايد: « و بايد عفو كنند و گذشت نمايند. آيا دوست نداريد كه خداوندْ شما را بيامرزد؟» ».
امام سجّاد عليه السلام اين سخنان را درباره خود بلند مى گفت و به آن غلامان تلقين مى كرد. آنان نيز همراه وى هم صدا مى شدند ، در حالى كه وى ميان آنان ايستاده بود و گريه و زارى مى كرد و مى گفت:
«خدايا! ما را دستور داده اى كه از هر كه بر ما ستم كرده ، درگذريم. ما به خودمان ستم كرده ايم. ما از آن كه بر ما ستم كرده ، گذشتيم ، آن گونه كه تو فرمان دادى. پس ، تو هم از ما در گذر كه تو به بخشايش ، سزاوارتر از ما و فرمانبرانى. تو ما را فرمان دادى كه درخواست كننده اى را از درِ خود نرانيم. اينك ، ما به درگاه تو آمده ايم و سائلانى بينواييم و در آستان تو ، به خاك افتاده ايم و خواستار بخشش و احسان و عطاى توييم. پس با عطاى خود بر ما منّت بگذار و محروممان مكن ، كه تو بر اين ، از ما و فرمانبران ، سزاوارترى!
خدايا! تو بزرگوارى ، پس مرا گرامى بدار ـ ؛ چون از خواهندگان درگاه تو ام ـ ، و احسان خويش را عطا مى كنى ، پس مرا هم به بهره مندان از احسانت بياميز ، اى بزرگوار!».
سپس رو به آنان مى كرد و مى فرمود: «من شما را بخشيدم. آيا شما هم از من و از بدرفتارى من با خودتان درگذشتيد؟ من مالك بدى هستم. فرومايه و ستمگرم. برده مالكى هستم كه بزرگوار و بخشنده و دادگر و نيكوكار و اهل احسان است».
مى گفتند: سرورا! از تو درگذشتيم. تو بدى نكرده اى!
پس به آنان مى فرمود: «بگوييد: خدايا! از على بن الحسين درگذر ، آن گونه كه او از ما گذشت. او را از آتشْ آزاد كنْ ، آن گونه كه ما را از بردگى رهانيد».
آنان نيز چنين مى گفتند .
پس مى فرمود: «خدايا ، اى پروردگار جهانيان! اجابت كن. برويد ، شما را بخشودم و آزادتان كردم ، به اميد آن كه [ خداوند] از من درگذرد و آزادم كند». پس ، آنان را آزاد مى كرد.
روز عيد فطر كه مى شد ، به آنان جايزه مى داد كه [آبروى] آنان را نگه دارد و از آنچه در دست مردم است ، بى نيازشان كند... .


ماه خدا ج2
876

1 / 3

سيرةُ الإمامِ زَينِ العابدينَ في آخَرِ لَيلَةٍ مِنهُ

۷۶۴.الإمام الصادق عليه السلام :كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ لا يَضرِبُ عَبدا لَهُ ولا أمَةً ، وكانَ إذا أذنَبَ العَبدُ وَالأَمَةُ يَكتُبُ عِندَهُ أذنَبَ فُلانٌ ، أذنَبَت فُلانَةُ يَومَ كَذا وكَذا ، ولَم يُعاقِبهُ فَيَجتَمِعُ عَلَيهِمُ الأَدَبُ ، حَتّى إذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ دَعاهُم وجَمَعَهُم حَولَهُ ، ثُمَّ أظهَرَ الكِتابَ ثُمَّ قَالَ : «يا فُلانُ ، فَعَلتَ كَذا وكَذا ولَم اُؤَدِّبكَ أتَذكُرُ ذلِكَ؟»
فَيَقولُ : بَلى ، يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، حَتّى يَأتِيَ عَلى آخِرِهِم ويُقَرِّرَهُم جَميعا .
ثُمَّ يَقومُ وَسَطَهُم ويَقولُ لَهُم : «اِرفَعوا أصواتَكُم وقولوا : يا عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ، إنَّ رَبَّكَ قَد أحصى عَلَيكَ كُلَّ ما عَمِلتَ ، كَما أحصَيتَ عَلَينا كُلَّ ما عَمِلنا ، وَلَدَيهِ كِتابٌ يَنطِقُ عَلَيكَ بِالحَقِّ ، لا يُغادِرُ صَغيرَةً ولا كَبيرَةً مِمّا أتَيتَ إلاّ أحصاها ، وتَجِدُ كُلَّ ما عَمِلتَ لَدَيهِ حاضِرا ، كَما وَجَدنا كُلَّ ما عَمِلنا لَدَيك حاضِرا ، فَاعفُ وَاصفَح كَما تَرجو مِنَ المَليكِ العَفوَ ، وكَما تُحِبُّ أن يَعفُوَ المَليكُ عَنكَ ، فَاعفُ عَنّا تَجِدهُ عَفُوّا ، وبِكَ رَحيما ، ولَكَ غَفورا ، ولا يَظلِمُ رَبُّك أحَدا ، كَما لَدَيكَ كِتابٌ يَنطِقُ عَلَينا بِالحَقِّ ، لا يُغادِرُ صَغيرَةً ولا كَبيرَةً مِمّا أتَيناها إلاّ أحصاها . فَاذكُر يا عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ، ذُلَّ مَقامِكَ بَينَ يَدَي رَبِّكَ الحَكَمِ العَدلِ الَّذي لا يَظلِمُ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ ، ويَأتي بِها يَومَ القِيامَةِ ، وكَفى بِاللّهِ حَسيبا وشَهيدا ، فَاعفُ وَاصفَح يَعفو ۱ عَنكَ المَليكُ ويَصفَحُ ؛ فَإِنَّهُ يَقولُ : « وَ لْيَعْفُواْ وَلْيَصْفَحُواْ أَلاَ تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ »۲ » .
قالَ : وهُوَ يُنادي بِذلِكَ عَلى نَفسِهِ ويُلَقِّنُهُم ، وهُم يُنادون مَعَهُ ، وهُوَ واقِفٌ بَينَهُم يَبكي ويَنوحُ ، ويَقولُ :
«رَبِّ إنَّكَ أمَرتَنا أن نَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنا ، فَقَد ظَلَمنا أنفُسَنا ، فَنَحنُ قَد عَفَونا عَمَّن ظَلَمَنا كَما أمَرتَ ، فَاعفُ عَنّا فَإِنَّكَ أولى بِذلِكَ مِنّا ومِنَ المَأمورينَ ، وأَمَرتَنا أن لا نَرُدَّ سائِلاً عَن أبوابِنا ، وقَد أتَيناكَ سُؤّالاً ومَساكينَ ، وقَد أنَخنا بِفِنائِكَ وبِبابِكَ ، نَطلُبُ نائِلَكَ ومَعروفَكَ وعَطاءَكَ ، فَامنُن بِذلِكَ عَلَينا ، ولا تُخَيِّبنا فَإِنَّكَ أولى بِذلِكَ مِنّا ومِنَ المَأمورينَ . إلهي كَرُمتَ فَأَكرِمني ؛ إذ كُنتُ مِن سُؤّالِكَ ، وجُدتَ بِالمَعروفِ فَاخلِطني بِأَهلِ نَوالِكَ يا كَريمُ» .
ثُمُّ يُقبِلُ عَلَيهِم ويَقولُ : «قَد عَفَوتُ عَنكُم ، فَهَل عَفَوتُم عَنّي ومِمّا كانَ مِنّي إلَيكُم مِن سوءِ مَلَكَةٍ؟ فَإِنّي مَليكُ سوءٍ ، لَئِيمٌ ظالِمٌ ، مَملوكٌ لِمَليكٍ كَريمٍ جَوادٍ عادِلٍ مُحسِنٍ مُتَفَضِّلٍ» ، فَيَقولونَ : قَد عَفَونا عَنكَ يا سَيِّدَنا وما أسَأتَ!
فَيَقولُ لَهُم : «قولوا : اللّهُمَّ اعفُ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ كَما عَفا عَنّا ، وأعتِقهُ مِنَ النّارِ كَما أعتَقَ رِقابَنا مِنَ الرِّقِّ» ، فَيَقولونَ ذلِكَ ، فَيَقولُ : «اللّهُمَّ آمينَ يا رَبَّ العالَمين ، اِذهَبوا فَقَد عَفَوتُ عَنكُم ، وأعتَقتُ رِقابَكُم رَجاءً لِلعَفوِ عَنّي وعِتقِ رَقَبَتي» ، فَيُعتِقُهُم . فَإِذا كانَ يَومُ الفِطرِ أجازَهُم بِجَوائِزَ تَصونُهُم وتُغنيهِم عَمّا في أيدِي النّاسِ ... . ۳

1.كذا في المصدر ، والقياس : يَعفُ .

2.النور : ۲۲ .

3.الإقبال : ۱ / ۴۴۳ عن محمّد بن عجلان ، بحار الأنوار : ۹۸ / ۱۸۶ . انظر تمام الحديث من المصدر .

  • نام منبع :
    ماه خدا ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقي، رسول؛ محدثي، جواد
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 44557
صفحه از 1095
پرینت  ارسال به