عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به حوادث صدر اسلام و مراجعه حضرت زهرا(س) به منزل مهاجرین و انصار، اظهار کرد: آیا اگر حقی از زنی ضایع شد حق ندارد از آن دفاع کند، البته آن حضرت به همراه همسر و فرزندانشان این کار را کردند و نوعی اتمام حجت برای همه افراد در طول تاریخ است.
حجتالاسلام والمسلمین رضا محمدی شاهرودی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۶ آذر در سلسله برنامههای «از فاطمیه تا فاطمیه»، که از سوی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه و با هدف پاسخ به شبهات فاطمیه در حال برگزاری است، اظهار کرد: احتجاجات حضرت زهرا(س) باید در تاریخ بماند تا کسانی نگویند که ما از حقیقت بیخبر بودیم.
متن سخنان وی به شرح زیر است؛
نه تنها در زمان زندگی حضرت زهرا(س) افراد زیادی ایشان را نشناختند و خیلی از کارهایی را که در مواجهه با ایشان انجام دادند به سبب نبود معرفت بود، بلکه هنوز آنطور که باید دختر گرامی پیامبر اسلام(ص) شناخته نشده است. در نقل آمده است:«سُمِّیتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخلْقَ فطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»؛ همانا فاطمه فاطمه نامیده شد؛ چراکه خلق از شناخت و معرفت او بریده شدهاند. چرا به ایشان فاطمه گفته شده است چون مردم از پی بردن به کنه عظمت ایشان بازداشته شدهاند و بسیاری از شبهات به دلیل نشناختن این کوثر نبوی و لیلهالقدر الهی است.
اتمام حجت با مردم نسبت به واقعه غدیر و خلافت علی(ع)
سؤال میکنند که آیا رفتن آن حضرت زهرا(س) به منزل انصار و مهاجرین و هشدار و انذار آنان نسبت به ولایت امیرالمؤمنین(ع) صحت دارد و اگر دارد آیا چنین کاری در شأن یک بانو آن هم در جایگاه حضرت زهرا(س) که برخوردار از مقام عصمتاند، بوده است؟ در پاسخ باید به چند نکته توجه کنیم؛ اولا اینکه هر علمی برای خود یک روش تحقیق دارد و وقتی قرار است در حوادث تاریخی تحقیق و قضاوت کنیم حق نداریم آن را براساس مباحث کلامی و عقلی و تحلیلهای بیاساس و سست وارد شویم، بلکه تاریخ روش خود را دارد. باید سند یک گزارش تاریخی و انگیزه و علت نقل آن بررسی شود و حتی نقل در تاریخ تحلیلی هم مبنا است و بر مبنای نقل، مسئلهای را نقل میکند.
وقتی چیزی را براساس تاریخ تحلیلی بررسی میکنیم مبنای آن نقل است و نه عقل و سازگاری یا ناسازگاری چیزی با عقل و فلسفه و کبری و صغری چیدن. بنابراین افرادی که چنین چیزی را مطرح میکند روششناسی و متدلوژی علوم و از جمله علم تاریخ را بلد نیستند و هر علمی مبنا و روش و غایت دارد.
همچنین آیا مطالبه و دفاع از حق با شأن انسان ناسازگار است؟ خدا و همه انبیاء و ائمه(ع) از حق دفاع میکردند و اگر فاطمه زهرا(س) بخواهند از حق دفاع کنند و ابزاری به کار بگیرند از جمله مراجعه به خانه انصار و مهاجرین آیا با شان ناسازگار است؟ مگر ایشان در مسجد مدینه سخنرانی نکردند؛ هرچند قبلاً دستور دادند که پردهای آویخته شود و جلبابشان تا زیر پا میرسید و با رعایت همه شئونات این کار را کردند؛ در مسجد مدینه با همه سخن گفتند، ولی وقتی به منزل انصار و مهاجران رفتند با یک نفر صحبت کردند یا مگر حضرت در جنگ احد حضور نداشتند و زخم پای پیامبر(ص) را درمان نکردند یا مگر در جنگ احزاب در پشت جبهه برای پیامبر(ص) نان و غذا نبردند؟ این جواب نقضی ما به این افراد است که چه اشکالی دارد و کجا دون شأن است.
ضمن اینکه باید با انصار و مهاجرین اتمام حجت میشد تا فردا نگویند ما فراموش کرده بودیم و چرا زودتر به ما نگفتید و حق گرفتنی است و شما حق خود را مطالبه نکردید. در برخی نقلها وجود دارد که دهها نفر به حضرت قول دادند که وارد صحنه حمایت از علی(ع) شوند و حضرت هم به آنان فرمودند که سرتراشیده و شمشیر به دست به فلان منطقه بیایید، ولی در تاریخ بیش از چند نفر که اجابت کردند چیزی ذکر نشده است.
در اینجا اتمام حجت شد و دیگر کسی نمیتوانست بگوید که حق با شما بود ولی شما دیر آمدید و خودتان نخواستید که بیعتی صورت بگیرد لذا تاریخ کاملا روشن است و از آن دو نکته واضح فهمیده میشود؛ اول اینکه حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) برای احقاق حق به منزل انصار و مهاجرین رفتند و این موضوع را هیچ کسی نمیتواند منکر شود و در اینکه این چهار بزرگوار از مصادیق آیه تطهیر هستند هم کسی شک ندارد گرچه ممکن است برخی بگویند این آیه صرفا برای آنان نیست ولی نمیتواند این را زیر سؤال ببرد که این چهار تن از مصادیق بارز و غیرقابل تردید این آیه هستند؛ چنین شخصیتهایی گفتهاند حق با ولایت علی(ع) است و اکنون حق ضایع شده و آنچه مدنظر پیامبر(ص) بود محقق نشده است.
بنابراین کسانی که به دنبال حق هستند باید بدانند که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) حقی از اهل بیت(ع) ضایع شد و آنچه خداوند و پیامبر برای آینده بشر طراحی کرده بودند رخ نداد و کسانی بر این حق صحه گذاشتند که براساس نص صریح آیه شریفه تطهیر هیچ رجس و دروغ و ناپاکی در وجود آنان نیست. بنابراین در طول تاریخ عذری برای افراد باقی نماند که بگویند چرا خاندان علی(ع) و پیامبر(ص) نسبت به این حق مطالبه نکردند و اگر کرده بودند از ایشان به عنوان معصومین قبول داشتیم و تبعیت میکردیم.
حضرت زهرا(س) وضع موجود را تأیید نکردند. ضمن اینکه حضرت زهرا(س) تنها به در منزل انصاری و مهاجرین نرفتند که برخی بگویند در شان یک زن نبوده است تنها در دل شب این کار را بکند؛ ایشان به همراه حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) این کار را کردند تا تردیدی در اتمام حجت باقی نماند. همچنین، این مورد باید در تاریخ ماندگار شود تا هر کسی تکلیف خود را بداند و اینکه حق و باطل در هم نیامیزد و کار تاریخ این است که نسلهای بعد ببینند و عبرت بگیرند.«وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»﴿۱۷۹﴾ یا«قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبلُۚ كَقُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبلُۚ كَانَ أَكثَرُهُم مُّشرِكِينَ.»
آیا شایسته نیست زنی از حقش دفاع کند؟
آیا اگر حقی از زنی ضایع شد حق ندارد از آن دفاع کند؛ در این ماجرا حق خودشان و همسرشان و حق الهی غصب شد و فدک را که پیامبر(ص) با دستور خداوند به ایشان داد گرفتند و آیا ایشان باید سکوت میکرد؟ بنابراین باید این دفاع میبود و در تاریخ ثبت میشد. وقتی حضرت خواستند جلوی بردن شوهرشان را با زور به مسجد بگیرند از این افراد کتک خوردند و آیا این ضایع شدن حق نیست؟ این روایات صرفاً برای شیعه نیست و روایات متعدد اهل سنت هم آن را بیان کرده است.
برخلاف فرض شبهه که حضرت تنها به خانه انصار و مهاجرین رفتند، ایشان چهار نفری به منزل انصار رفتند و فرمودند که شما به پدرم قول دادید و با علی بیعت کردید و اینکه من دختر پیامبر(ص) هستم... و این وقایع برای اتمام حجت لازم بود و امروز هم هر کسی دنبال حق باشد مطلب برایش روشن میشود؛ امروز اندیشمندان و نویسندگانی داریم که شیعه نیستند، ولی حقیقت بر آنها مکشوف شده است و بر آن صحه گذاشتهاند و نمونه آن را در برخی اندیشمندان مصری اهل سنت شاهدیم.
بیداری دیرهنگام از خواب غفلت
انصار ۵۰ سال بعد از خواب بیدار شدند، ولی حضرت همان روز اول به اینها گفت که چرا شما غدیر را فراموش کردید و گفتند کار مهمی نیست و وقتی ۵۰ سال بعد امام حسین(ع) به شهادت رسیدند، متوجه برخی از ابعاد این ماجرا شدند.
عبدالله بن حنظله غسیلالملائکه به شام رفت تا ببیند در پایتخت کشور اسلامی چه خبر است که میگویند امام حسین(ع) را به شهادت رساندهاند یا واقعه حره، محصول غفلت انصار در ۵۰ سال قبل بود و چقدر خسارت دادند و ثمری هم نداشت. در این ماجرا جنایتی نبود که نشد، سه شبانهروز همه چیز را بر سپاهیان خود حلال کرد و چقدر افراد بیگناه را کشتند و چقدر به زنان تجاوز کردند و این هم نتیجه غفلتشان بود. لذا باید قضاوتی عادلانه و منصفانه و منطبق بر حق و حقیقت داشته باشیم.
قرآن کریم فرموده است:«لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا»؛ خدا دوست نمیدارد که کسی به گفتار زشت (به عیب خلق) صدا بلند کند، مگر آنکه ظلمی به او رسیده باشد. همانا که خدا شنوا و داناست.