7369

و عَمِّرْني ما كانَ‌ عُمري‌ بِذْلَةً في طاعَتِكَ، فإذا كانَ عُمري مَرتَعاً لِلشَّيطانِ فَاقبِضْني إلَيكَقَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ‌. در این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق می‌فرماید: بارالها! عمر مرا تا زمانی که صَرف طاعت تو شود طولانی کن و هرگاه ...

 3272

وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لَا أَزِيغُ عَنْهَا، وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُكُّ فِيهَا‌. در تبیین این فراز نورانی این سؤال مطرح می‌شود که چگونه انسان می‌تواند به ارزش‌هایی که در این فراز بیان شده، دست پیدا کند؟ یعنی چگونه می‌توان ...

 3012

وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ‌. دل انسان دائماً از نظر معرفتی مضطرب است تا اینکه با ایمان گره بخورد، چرا که در این حالت از هدایت ویژه الهی بهرمند شده است.

 3405

وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ‌. هدایت عام مقدمه ایمان است و هدایت خاص در بالاترین مراتبش مقدمه یقین است.

 3396

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لَا أَزِيغُ عَنْهَا، وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُكُّ فِيهَا‌.[۱] خدایا! بر محمد و آل محمد درود بفرست و مرا از هدایت شایسته‌ای بهره‌مند کن که آن را با هیچ ...

 3525

وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا‌. کسی که احساس شخصیت می‌کند خود را بدهکار ارزش‌های اخلاقی می‌داند.

 16068

وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا‌. احساس کرامت نفس و عزت نفس همان احساس شخصیت و هویت است که مبدأ بسیاری از ارزش‌های اخلاقی است.

 6218

وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا‌. انسان باید همان مقداری که در میان مردم مورد عزّت و احترام واقع می‌شود، در درون خود احساس ذلت کند.

 2799

فرازی دیگر از دعای نورانی مکارم الاخلاق که با درود بر خاندان رسالت آغاز می‌شود، چنین است: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ ...

 3661

وَ اعصِمني مِنَ‌ الفَخر‌. فخر و مباهات به چیزی، گاه به عنوان برتری‌جویی است، مثلاً کسی می‌خواهد بگوید چون نماز شب می‌خوانم و تو نمی‌خوانی، پس من از تو بهتر هستم، و گاه این گونه نیست؛ بلکه مباهات به جهت بیان ارزش‌های خاصی در اسلام است. ...

 2472

وَ اعصِمني مِنَ‌ الفَخر‌. توصیه به اجتناب از افتخار حتی به آنچه فخر و مباهات است

 3055

وَ اعصِمني مِنَ‌ الفَخر‌. اموری که مایه فخر است. امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: بايد به همت‌هاى والا و پايبندى به عهد و پيمان‌ها و كوشش در بخشندگى و بزرگوارى افتخار كرد، نه به استخوان‌هاى پوسيده و خصلت‌هاى پست و نكوهيده.

 2900

و هَب لي مَعالِيَ الأَخلاقِ، وَ اعصِمني مِنَ‌ الفَخر‌. روایاتی که درباره فخر و افتخار کردن رسیده به چهار دسته قابل تقسیم است، دسته اول روایاتی که مطلق افتخار کردن و بالیدن را نکوهش کرده است.

 6355

وَ اعصِمني مِنَ‌ الفَخر‌. تکبر و فخر فروشی ارتباط نزدیکی با هم دارند و هر دو ریشه در احساس حقارت دارند