9 / 2 ـ 3
شرط توحيد
۹۹۰.الأمالى، طوسىـ به نقل از امام صادق عليه السلام از پدرش ، از جابر بن عبد اللّه انصارى ـ :باديه نشينى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! آيا بهشت ، بهايى دارد؟
فرمود : «آرى» .
گفت : بهايش چيست؟
فرمود : «كلمه لا إله إلّا اللّه كه بنده صالح، آن را از روى اخلاص بگويد» .
گفت : اخلاصِ آن چيست؟
فرمود : «عمل كردن به آنچه براى آن فرستاده شده ام و دوست داشتن اهل بيت من» .
گفت : دوست داشتن اهل بيت شما، از حقوق اين كلمه است؟
فرمود : «آرى ؛ دوست داشتن آنان ، بزرگ ترين حقّ آن است» .
۹۹۱.امام على عليه السلام :لا إله إلّا اللّه ، شروطى دارد كه من و فرزندانم از جمله شروط آن هستيم .
۹۹۲.التوحيدـ به نقل از اسحاق بن راهويه ـ :هنگامى كه امام رضا عليه السلام به نيشابور رسيد و خواست كه آن جا را به قصد رفتن به نزد مأمون ترك گويد ، راويان حديث ، گِردش را گرفتند و گفتند : اى پسر پيامبر خدا! از پيش ما مى روى و برايمان حديثى كه از محضرتان فيضى ببريم ، نمى گويى؟!
امام عليه السلام كه در كجاوه نشسته بود ، سرش را بيرون آورد و فرمود : «از پدرم موسى بن جعفر شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم جعفر بن محمّد شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم محمّد بن على شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم على بن الحسين شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم حسين بن على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم امير مؤمنان على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : از جبرئيل شنيدم كه مى فرمايد : از خداوند عز و جل شنيدم كه مى فرمايد : [كلمه] لا إله إلّا اللّه ، حصار من است و هر كس وارد حصار من شود ، از عذابم در امان است » .
چون شتر به راه افتاد ، امام عليه السلام با صداى بلند به ما فرمود : «امّا اين ، شرط هايى دارد و من، از شرط هاى آن هستم» .