سخنى درباره انحصارطلبى - صفحه 7

پنج . ارزيابى احاديث «شكيبايى بر استئثار»

در برخى احاديث ، سخنانى به پيامبر خدا نسبت داده شده كه ايشان ضمن پيشگويى وقوع آفت استئثار در امّت اسلامى ، به مردم گوشزد مى كند كه آنان حقّ اعتراض به دولت مردان خودخواه و انحصارطلبِ حاكم را ندارند ؛ بلكه موظّف به شكيبايى و سكوت تا قيامت اند! ۱
نكات قابل تأمّل در نقد و ارزيابى اين احاديث ، بسيار است . از اين رو، ارزيابى كاملِ آنها فرصت ديگرى مى طلبد و ما در اين جا تنها تنها به چند نكته مهم اشاره مى كنيم:

الف ـ تفكيك دين از سياست

بى ترديد ، مقتضاى پذيرفتن احاديثى كه مسلمانان را به شكيبايى بر ظلم و بى عدالتى و استئثار زمامداران ، امر مى كنند ، تفكيك دين از سياست است . از اين رو ، محدّثان و فقهايى كه اين احاديث را پذيرفته اند ، فتوا داده اند كه مسلمانان در هيچ شرايطى ، حقّ اعتراض بر زمامداران خود را ندارند و نمى توانند از اطاعت آنان سر باز زنند . به نمونه هايى از اين آرا توجّه كنيد:
محدّث معروف اهل سنّت ، مسلم بن حجّاج نيشابورى ، احاديث مذكور را در چند باب مربوط به «اِمارت» در كتاب خود (صحيح مسلم) ، جمع آورى كرده است . عناوين اين ابواب كه جمع بندى و در واقع ، برداشت و فتواى اوست ، بدين شرح است:
(11) باب الأمر بالصبر عند ظلم الولاة و استئثارهم (باب امر به شكيبايى، هنگام ستم حاكمان و انحصارطلبى شان) ؛
(12) باب فى طاعة الاُمراء و إن منعوا الحقوق (بابى در فرمانبرى از اميران ، هرچند از استيفاى حقوق مردم ، جلوگيرى كنند) ؛
(13) باب وجوب ملازمة جماعة المسلمين عند ظهور الفتن و فى كلّ حال ، و تحريم الخروج على الطاعة و مفارقة الجماعة (باب وجوب همراهى با جماعت مسلمانان ، هنگام آشكار شدن فتنه ها و در هر حالى ، و نيز حرمت خروج بر حاكم و جدا شدن از جماعت مسلمانان) . ۲
بر اساس اين احاديث ، شافعى ، مالك و احمد بن حنبل ، فتوا داده اند كه شكيبايى بر جور حاكم ، واجب است . احمد بن حنبل فتوا داده است كه:
قيام مسلّحانه عليه اُمرا جايز نيست ، هرچند ظالم باشند . ۳
در شرح الموطّأ آمده است كه رأى مالك و جمهور اهل سنّت ، اين است كه :
هر گاه امام ظلم كند ، باز هم اطاعت ، بهتر از خروج است . ۴
باقلانى مى گويد:
جمهورِ اثبات گرايان و اهل حديث گفته اند: امام با اين چيزها [يعنى فسق ، ظلم ، غصب اموال ، تعدّى به جان مردم ، پايمال كردن حقوق و معطّل كردن حدود الهى ]خلع نمى شود ، و قيام عليه او واجب نيست ؛ بلكه واجب است نصيحت كردن او و ترساندنش از عذاب الهى و اطاعت نكردن از او در آن جا كه دعوت به معصيت خدا مى كند . آنان در اين باره، به احاديث فراوان و مشابهى از پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحاب ايشان استدلال كرده اند كه درباره اطاعت از پيشوايان ، هرچند ستم كنند و بيت المال را به انحصار خود درآورند ، وارد شده است . ۵

1.براى ديدن احاديثى كه در اين زمينه نقل شده ، ر . ك : رهبرى در اسلام : ص ۱۳۱ (بخش سوم : دو توطئه خطرناك) .

2.صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۷۴ ـ ۱۴۷۵ .

3.مناقب الإمام أحمد بن حنبل ، ابن جوزى : ص ۱۷۶ ، تاريخ المذاهب الإسلاميّة : ص ۹۰ .

4.تاريخ المذاهب الإسلاميّة : ص ۹۰ .

5.تهميد الأوائل و تلخيص الدلائل ، باقلانى : ص ۴۷۸ . نيز ، ر . ك : شرح صحيح مسلم ، نَوَوى : ج ۱۲ ص ۴۶۶ .

صفحه از 13