أَمَّا قَوْلُكُمْ: أَكُلَّ ذلِكَ كَرَاهِیةُ الْمَوْتِ؟ فَوَ اللهِ مَا أُبَالِی؛ دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَی. وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ شَكًّا فِی أَهْلِ الشَّامِ! فَوَاللهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یوْمًا إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِی بِی وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِی، وَ ذلِكَ أَحَبُّ إِلَی مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا، وَ إِنْكَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا۱؛
امّا گفته شما كه این همه درنگ به خاطر ناخوش داشتن مرگ است، به خدا، پروا ندارم كه من به آستانه مرگ در آیم یا مرگ به سر وقت من آید. امّا گفته شما كه در جنگ با شامیان دو دل ماندهام، به خدا سوگند كه یک روز جنگ را واپس نیفكندهام، جز كه امید داشتم گروهى به سوى من آیند، و به راهِ حق گرایند، و به نور هدایت من راه پیمایند. این مرا خوشتر است تا شامیان را بكُشم و گمراه باشند، هر چند خود گردن گیرنده گناه باشند.
به گفته مولوی:
گفت من تیغ از پى حق مىزنمبنده حقّم نه مأمور تنم
شیر حقّم نیستم شیر هوافعلِ من بر دین من باشد گوا
۲
على علیه السلام در اجراى عدالت جز با اخلاق پیش نرفت. آن هنگام كه امیر مؤمنان به دست ابن ملجم _ شقىترین مردمان ۳ _ ضربت خورد و در آستانه مرگ و شهادت قرار گرفت، در باره قاتل خود سفارش فرمود كه از نظر خوراک و نوشاک به او توجّه نمایند و او را اذیت نكنند؛ و فرمود: «اگر زنده بمانم، خود سزاوارتر از هر كس در باره حقّ خویشم [كه او را ببخشم یا قصاص نمایم]، و اگر مُردم، مبادا او را بیش از یک ضربت بزنید! ۴».
بَلاذُرى نقل كرده است كه آن حضرت در باره قاتل خویش چنین سفارش فرمود:
إِنَّهُ أَسِیرٌ، فَأَحْسِنُوا نَزْلَهُ، وَ أَكْرِمُوا مَثْوَاهُ؛ فَإِنْ بَقِیتُ قَتَلْتُ أَوْ عَفَوْتُ؛ وَ إِنْ مُتُّ فَاقْتُلُوهُ قَتْلَتِی: «لَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»۵؛۶؛
همانا كه او اسیرى است [در دست شما]؛ پس از نظر جا و مكان و اقامت گرامىاش بدارید، و به خوبى مهماننوازى كنید؛ پس اگر زنده ماندم، خود مىدانم كه او را مجازات كنم یا عفو نمایم، و اگر از این ضربت مُردم، او را بدین جرم مجازات نمایید [ولى] «از اندازه درنگذرید، زیرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمىدارد».
پس از این، نمونه اعلاى عدالتِ پیشگانِ اخلاقمدار، آخرین وصایاى خود را پیش از پیوستن به رفیق اعلا، به حسن علیه السلام و حسین علیه السلام فرمود، و در آن، در باره پرهیز از انتقامجویى و ریختن خون كسى جز قاتل تأكید نمود و چنین یادآور شد:
1.نهج البلاغه، خطبه ۵۵
2.مثنوی معنوی، دفتر اوّل، ابیات ۳۷۸۷ _ ۳۷۸۸
3.ر.ک: أنساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۹
4.کشف الغمّة فی معرفة الائمّة، ج۱، ۴۳۳
5.بقره / ۱۹۰
6.أنساب الاشراف، ج۳، ص۲۶۱