یا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ! لَا أُلْفِینَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضًا، تَقُولُونَ: قُتِلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ، [قُتِلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنینَ] ! أَلَا لَا تَقْتُلَنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی. انْظُرُوا إِذَا أَنَا مُتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هذِهِ، فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَربَةٍ، وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولاللهِ _ صَلَّىاللهُ عَلَیه وَ آلِهِ _ یقُولُ: «إِیاكُمْ وَالْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُور»۱؛
اى فرزندان عبدالمطّلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفتهاید _ و دستها را بدان آلودهاید _ و بانگ برآوردهاید كه امیر مؤمنان را كشتهاند! [امیر مؤمنان را كشتهاند!]. بدانید كه نباید به قصاص خون من جز قاتلم كشته شود. بنگرید! اگر از این ضربتِ او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبُرید كه من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم كه مىفرمود: «بپرهیزید از مثله كردن، هر چند سگ گزنده باشد».
امام على علیه السلام تا این اندازه در اجراى عدالت اخلاق را پاس مىداشت كه آن دو را با هم مىانگاشت، و هرگز تنگناها او را به دامِ تكفیک این دو نینداخت.
نتیجهگیری
1. مفهوم اخلاق و عدالت نزد امام علی علیه السلام مفهومیگسترده و فراگیر است که بدون روشن شدن آنها، حدّ و مرزهای اخلاق و عدالت تبیین نمیگردد و مسیر دنبال کردن آنها مشخص نمیشود.
2. عدالتی که در اندیشه و سیره امیر مؤمنان علی علیه السلام مطرح است، عدالتی است اخلاقی؛ و اخلاقی که امام علی علیه السلام ارائه کرده است، اخلاقی است عادلانه.
3. برنامه عدالت جز از مجرای اخلاق تحقق نمییابد.
4. حکومت از منظر امام علی علیه السلام و در سیره وی جهتی اصلی دارد و آن عدالت است، عدالتی تنیده در اخلاق.
5. پیشبرد برنامه عدالت جز با پایبندی به اخلاق میسّر نمیشود.
6. پاسداشت اخلاق در تنگناهای تحقق عدالت ضرورت تفکیک ناپذیر آن است.
1.نهج البلاغه، نامه ۴۷؛ و نیز: تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۴۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۹۱