نسبت عدالت و اخلاق در «نهج البلاغه»
مصطفی دلشاد تهرانی ۱
چکیده
اخلاق در نهجالبلاغه و آموزههای امیر مؤمنان علی علیه السلام فراگیرنده مجموعهای بینشها، ارزشها، گرایشها، روشها، کنشها و گویشها است، که جز با بسامانی آنها در عرصههای مختلف، زندگی به سامانی انسانی و ایمانی نمیرسد. و عدالت در نهجالبلاغه و آموزههای امام علی علیه السلام در پنج معنا استعمال شده است: قراردادن و قرار یافتن هر چیز در جای خودش، انصاف و داد، مساوات، رعایت حقوق و رساندن هر ذی حقّی به حقّش، و اعتدال و میانهروی. این دو امر (اخلاق و عدالت) دو رکن اساسی زندگی انسانی و ایمانی در همه عرصههایند؛ و در نهجالبلاغه و آموزههای امام علی علیه السلام نسبت اخلاق و عدالت، نسبتی ملازم یکدیگر است، و این دو تنگاتنگ و تنیده در هم اند، و نمیتوان اخلاق را بی عدالت، و عدالت را بیاخلاق دید و محقق ساخت. عدالتگرایی امام علی علیه السلام از جنس اخلاقگرایی، و اخلاقگرایی آن حضرت از سنخ عدالتگرایی است. به منظور تبیین این نسبت، به چهار امر اساسی در نهجالبلاغه و آموزههای امیر مؤمنان علی علیه السلام پرداخته شده است: تحقّق برنامه عدالت از مجرای اخلاق، جهتگیری حکومت، پایبندی به اخلاق در پیشبرد برنامه عدالت، و پاسداشت اخلاق در تنگناهای تحقّق عدالت.
کلیدواژهها: اخلاق، عدالت، حقوق، مساوات، اعتدال و میانهروی، حکومت.
مقدمه
1. مفهومشناسی اخلاق
اخلاق جمع «خُلق» و «خُلُق» است. راغب اصفهانی، لغتشناس برجسته، مینویسد:
«خَلق» و «خُلق» در اصل یکیاند، همچون «شَرب» و «شُرب»، با این تفاوت که «خَلق» برای بیان کیفیتها و شکلها و صورتهایی ویژه شده است که به واسطه چشم دیده
1.استادیار دانشکدۀ علوم حدیث.