همچنین فولكیه مىنویسد:
مجموع قوانین رفتار كه انسان به واسطه مراعات آن مىتواند به هدفش برسد ۱.
بنا بر این مىتوان به دو نظریه در علم اخلاق _ با وجود اختلافهایى _ راه یافت؛ نظریهاى متمركز بر صفات، و نفى رذایل و اتصاف به فضایل ۲؛ و نظریهاى متمركز بر رفتارها آن گونه كه باید باشد ۳. ولى آن چه در آموزههاى امام على علیه السلام به تبع قرآن كریم مىتوان یافت، فراتر از این دو نظریه است. از مجموعه آموزههاى آن حضرت مىتوان دریافت كه اخلاق، شش امر در هم تنیده اندازه یافته در انسان و هر مجموعه انسانى است كه بدون تكلّف و تصنّع جلوه یابد و بر همه حوزههاى زندگى انسانى حاكم باشد و همه امور انسانى را رنگ بزند و شكل دهد؛ و این شش امر عبارت اند از:
1. بینشها ۴.
2. ارزشها ۵.
3. گرایشها ۶.
4. روشها ۷.
5. كنشها ۸.
6. گویشها ۹.
انسان و جامعه اخلاقمند، انسان و جامعهاى است كه در هر شش امر فوق به سامانى درست رسیده باشد. فعل اخلاقى بدون بسامانىِ بینشها، ارزشها و گرایشها معنا نمىیابد، و از این روست كه توصیههاى اخلاق در جهت اصلاح ویژگىها و كردار اخلاقى، بدون اصلاح موارد یاد شده، راه به جایى نمىبرد، و اصلاحى بنیادى و جامع در اخلاق فردى، اجتماعى در حوزههاى مختلف، آن گونه كه باید معنا نمىیابد ۱۰.
2. مفهومشناسی عدالت
«عدالت» در لغت، اصلى است كه بر حدّ وسط میان افراط و تفریط و راست و مستقیم دلالت مىكند، و بر مبناى این اصل، در معانى متعددى آمده است؛ از جمله: مساوات، استقامت، حكم به حق، همانندى، همسنگى، درستى، میزان بودن و نقیض جور ۱۱.
1.فلسفه اخلاق، ص۱۸
2.ر.ک: مبانی فلسفه اخلاق، ص۷۷ _ ۹۷؛ تاریخ فلسفه اخلاق غرب، ص۹۱
3.ر.ک: مبانی فلسفه اخلاق، ص۱۰۸_ ۱۱۱
4.ر.ک: نهج البلاغه، حکمت ۳۳۴ و ۳۸۵، خطبه ۱۰۳
5.ر.ک: همان، نامه ۳۱، حکمت ۴۶۵، خطبه ۱۹۲ و ۱
6.ر.ک: همان، خطبه ۱۳۳، ۱۸۳، ۱۹۰ و ۱۹۱، حکمت ۳۸۳، ۳۶ و ۴۱۰
7.ر.ک: همان، خطبه ۹۹ و ۸۴، نامه ۳۱، کلام ۶۹
8.ر.ک: همان، کلام ۲۲۴، نامه ۴۷، حکمت ۹۵
9.ر.ک: همان، حکمت ۱۴۸، خطبه ۱۹۲، ۸۴، ۱۹۳، کلام ۲۰۶، نامه ۴۷
10.ر.ک: همان، خطبه ۱۹۲
11.کتاب العین، ج۲، ص۱۱۵۴؛ معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۲۴۶؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۵۵ _ ۶۰