نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 7

هم‌چنین فولكیه مى‏نویسد:
مجموع قوانین رفتار كه انسان به واسطه مراعات آن مى‏تواند به هدفش برسد ۱.
بنا بر این مى‏توان به دو نظریه در علم اخلاق _ با وجود اختلاف‏هایى _ راه یافت؛ نظریه‏اى متمركز بر صفات، و نفى رذایل و اتصاف به فضایل ۲؛ و نظریه‏اى متمركز بر رفتارها آن گونه كه باید باشد ۳. ولى آن چه در آموزه‏هاى امام على علیه السلام به تبع قرآن كریم مى‏توان یافت، فراتر از این دو نظریه است. از مجموعه آموزه‏هاى آن حضرت مى‏توان دریافت كه اخلاق، شش امر در هم تنیده‌ اندازه یافته در انسان و هر مجموعه انسانى است كه بدون تكلّف و تصنّع جلوه یابد و بر همه حوزه‏هاى زندگى انسانى حاكم باشد و همه امور انسانى را رنگ بزند و شكل دهد؛ و این شش امر عبارت اند از:
1. بینش‏ها ۴.
2. ارزش‏ها ۵.
3. گرایش‏ها ۶.
4. روش‏ها ۷.
5. كنش‏ها ۸.
6. گویش‏ها ۹.
انسان و جامعه اخلاق‏مند، انسان و جامعه‏اى است كه در هر شش امر فوق به سامانى درست رسیده باشد. فعل اخلاقى بدون بسامانىِ بینش‏ها، ارزش‏ها و گرایش‏ها معنا نمى‏یابد، و از این روست كه توصیه‏هاى اخلاق در جهت اصلاح ویژگى‏ها و كردار اخلاقى، بدون اصلاح موارد یاد شده، راه به جایى نمى‏برد، و اصلاحى بنیادى و جامع در اخلاق فردى، اجتماعى در حوزه‏هاى مختلف، آن ‏گونه كه باید معنا نمى‏یابد ۱۰.

2. مفهوم‌شناسی عدالت

«عدالت» در لغت، اصلى است كه بر حدّ وسط میان افراط و تفریط و راست و مستقیم دلالت مى‏كند، و بر مبناى این اصل، در معانى متعددى آمده است؛ از جمله: مساوات، استقامت، حكم به حق، همانندى، همسنگى، درستى، میزان بودن و نقیض جور ۱۱.

1.فلسفه اخلاق، ص۱۸

2.ر.ک: مبانی فلسفه اخلاق، ص۷۷ _ ۹۷؛ تاریخ فلسفه اخلاق غرب، ص۹۱

3.ر.ک: مبانی فلسفه اخلاق، ص۱۰۸_ ۱۱۱

4.ر.ک: نهج البلاغه، حکمت ۳۳۴ و ۳۸۵، خطبه ۱۰۳

5.ر.ک: همان، نامه ۳۱، حکمت ۴۶۵، خطبه ۱۹۲ و ۱

6.ر.ک: همان، خطبه ۱۳۳، ۱۸۳، ۱۹۰ و ۱۹۱، حکمت ۳۸۳، ۳۶ و ۴۱۰

7.ر.ک: همان، خطبه ۹۹ و ۸۴، نامه ۳۱، کلام ۶۹

8.ر.ک: همان، کلام ۲۲۴، نامه ۴۷، حکمت ۹۵

9.ر.ک: همان، حکمت ۱۴۸، خطبه ۱۹۲، ۸۴، ۱۹۳، کلام ۲۰۶، نامه ۴۷

10.ر.ک: همان، خطبه ۱۹۲

11.کتاب العین، ج۲، ص۱۱۵۴؛ معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۲۴۶؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۵۵ _ ۶۰

صفحه از 28