رشد وارونه اسناد - صفحه 53

یکی از محترم‌ترین علمای حدیث و در عین حال سرسخت‌ترین ایشان در قرن چهارم هجری علی بن عمر دارقطنی بغدادی (م 385 ق) است. او دو کتاب در موضوع «علل» تألیف کرد که یکی از آن‌ها در باره مجموعه احادیثی است که او از استادش ابراهیم بن حسین کرَجی (م حدود 370 ق) دریافت [و تلقی] کرد و دیگری در خصوص محتوای صحیحین است ۱. این کتاب اخیر، یعنی کتاب التتبُّع بحث‌انگیز نبوده و به عنوان محملی جهت پیشبرد آرای فقهی، عبادی یا عقیدتی دارقطنی به ضررِ بخاری و مسلم عمل نکرد. بلکه این اثر، نقدی تخصصی بود که دارقطنی در آن اصطلاح‌شناسی خاص خود را از تحول حدیث با اصطلاح‌شناسی [آن] دو عالم، کنار هم گذاشت؛ [همان دو عالمی] که او آن‌ها را عمیقاً مورد بررسی و به وضوح مورد تحسین قرار می‌داد.۲ از این رو کتاب التتبُّع گزارشی جذّاب از عالمی به دست می‌دهد که رشد وارونه اسانید برای برخی احادیث را یک قرن پس از کسب تأیید کارشناسان بزرگ حدیث، یعنی بخاری و مسلم، مورد بحث قرار می‌دهد.
دارقطنی نیز همچون آقایان رازی [ابو زُرعه و ابو حاتم الرازی] نسبت به زیادت تجویزی متن، بسیار بدگمان بود. اگر یک نسخه مرفوع [از] یک گزارش حدیثی با نسخه موقوف همان گزارش هم‌زیستی می‌داشت، دارقطنی نسخه نبوی را نمی‌پذیرفت، مگر این که حمایت اکثریت گزارشگران آن حدیث را در پی می‌داشت، یا با خبرویت غالب نقادان ماهری همچون اعمش تصدیق می‌شد ۳. دارقطنی از میان 217 گزارش حدیثی که در صحیحین مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد، پانزده نمونه زیادت تجویزی نامناسب متن را ذکر می‌کند که در آن‌ها اسانید به پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] چسبانده شده است. مثلاً در مورد گزارش منفرد مسلم از یک حدیث که در آن پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] توضیح می‌دهند که خداوند به مؤمنان تصویری از [چهره] خود را در روز قیامت عطا خواهد کرد، بدون این که حاجبی در میان باشد، دارقطنی استدلال می‌کند که این حدیث در واقع کلمات عبد الرحمن بن أبی لیلای تابعی (م 82 ق) است.۴ در رسیدن به این

1.تاریخ بغداد، ج۶، ص۵۶ _ ۵۷

2.. «نقد حدیث فقهی اولیه»، ص۱۶ به بعد. کتاب العلل اثر بخاری متأسفانه مفقود شده است. نشانه‌های اندکی از موضع او نسبت به زیادت تجویزی متن را می‌توان از آثار باقی مانده از او ذره ذره گردآوری نمود. او می‌گوید روایتی که عبارتی را در متن یک حدیث می‌افزاید (در اصل یعنی زیادت در متن)، مجاز است اگر این زیادت را بتوان اثبات کرد (إذا ثبتَ). او از روایات ضد و نقیض، هیچ ذکری به میان نمی‌آورد (کتاب رفع الیدین فی الصلاة، بخاری، ص۱۳۱ _ ۱۳۲).

3.«نقد حدیث فقهی اولیه»، ص۳۱ _ ۳۳

4.. کتاب الإلزامات و التتبع، علی بن عمر دارقطنی، تحقیق: مقبل بن هادی الوادِعی، مدینه: المکتبة السَلفیّة، [۱۹۷۸م]، ص۲۶۶ _ ۲۶۷. این حدیث در صحیح مسلم، کتاب الإیمان، باب إثبات رؤیة المؤمنین فی الآخرة رَبَّهم، موجود است. گزارش حدیثی چنین است: وقتی بهشتیان وارد بهشت می‌شوند، خدای متعال می‌فرماید: «آیا چیز دیگری هم می‌خواهید تا به شما عطا کنم؟» و آن‌ها پاسخ می‌دهند: «آیا روی ما را سفید نکرده‌ای [چهرۀ ما را گرامی نداشته‌ای]؟ آیا ما را به بهشت وارد نکرده‌ای و از آتش دوزخ نجات نداده‌ای؟» سپس خداوند پرده از چهره‌اش بر می‌دارد و به بهشتیان چیزی اعطا نمی‌شود که محبوب‌تر از نگاه گردن به پروردگارشان باشد که با عزّت و جلال است.

صفحه از 80