سوزان اسپکتورسکی و هارالد موتسکی، چارچوب شاختی را با عنایت به تکیه بیش از حد شاخت به حرف شافعی تعدیل کرده است. در نیمه نخست قرن سوم هجری، ابن حنبل (م 241 ق) و عبد الرزاق صنعانی (م 211 ق) به اعتماد بر آرای فقهی صحابه در صورت فقدان حدیث نبوی استمرار بخشیدند.۱ با این همه ملچرت قبول دارد که یکی از تحولات متمایزکننده کلی فقه در قرن سوم این بود که «احادیث روایت شده از پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] باعث شد تا روایات منقول از صحابه و مقامات متأخر، تحت الشعاع قرار گیرد» ۲.
طبق چارچوب شاختی، دور شدن از سنّت شخصیتهای بی شمار صلاحیت داری همچون صحابه پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] و تابعین خود پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] خود را در رشد وارونه اسانید نشان داد. استدلال شاخت، ساده و روشن بود. کتابهایی به تعبیر او مکاتب فقهی «کهن» همچون موطأ مالک که تا به امروز باقی ماندهاند، روایات معتبرشان از شخصیتهای متأخرتر بسیار بیشتر از روایات از شخص پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] است.۳ مع الوصف، نمیتوان انکار کرد که جوامع تألیف شده بعد از شافعی، مانند صحاح ستّه (شش کتاب مربوط به شریعت) و سنن دارقطنی (م 385 ق)، بر احادیث نبوی متمرکز شده بودند (ریشههای فقه محمّدی، ص4). از این گذشته، این جوامع غالباً روایاتی منسوب به پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] را در بر داشتند که مؤلفان جوامع حدیثی پیشین آنها را به صحابه یا تابعین نسبت داده بودند. ممکن است یک خبر در موطأ به یک صحابی نسبت داده شود در حالی که یک نسل بعد شافعی همان خبر را از طریق اِسناد مرسل معیوب ( که در آن بین پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] و شخصی که از
1.. «فقهای محدّث و تدوین فقه اسلامی»، کریستوفر ملچرت، نشریه حقوق و جامعه اسلامی، سال ۸، ش۳ (۲۰۰۱)، ص۴۰۱؛ نیز ر.ک: «احمد بن حنبل»، سوزان ای اسپکتورسکی، نشریه جامعه شرقی امریکا، شماره ۱۰۲ (۱۹۸۲)، ص۴۶۱ _ ۴۶۵؛ «مصنف عبد الرزاق صنعانی به عنوان منبعی از حدیث موثّق در قرن اول هجری»، هارالد موتسکی، نشریه مطالعات شرق نزدیک، شماره ۵۰ (۱۹۹۱)، ص۱ _ ۲۱.
Christopher Melchert, “The Traditionist-Jurisprudents and the Framing of Islamic Law,” Islamic Law and Society ۸, no. ۳ (۲۰۰۱): ۴۰۱.
Susan A. Spectorsky, “Aḥmad Ibn Ḥanbal’s Fiqh,” Journal of the American Oriental
Society ۱۰۲ (۱۹۸۲): ۴۶۱-۵; Harald Motzki, “The Muṣannaf of ‘Abd al-Razzāq al-Ṣan‘ānī as a Source of Authentic Aḥādīth of the First Century A.H,” Journal of Near Eastern Studies ۵۰ (۱۹۹۱): ۱-۲۱.
2.فقهای محدّث و تدوین فقه اسلامی، ملچرت، ص۳۹۹
3.. ریشههای فقه محمّدی، ص۲۲. مثلاً چاپ انتقادی یحیی بن یحیی اللیثی از موطأ مالک، مشتمل بر ۱۷۲۰ روایت است که ۶۱۳ مورد آن سخن صحابه و ۲۸۵ مورد آن سخن تابعین و ۶۱ مورد آن فاقد اِسناد است؛ «حدیث، ادبیات یک: تحول علم الحدیث»، محمد عبد الرئوف، تاریخ کیمبریج از ادبیات عرب: ادبیات عرب تا پایان عصر اموی، تحقیق: ای. اف. ال. بیستن و دیگران، لندن: انتشارات دانشگاه کیمبریج، ۱۹۸۳، ص۲۷۳.
Schacht, Origins of Muhammadan Jurisprudence, ۲۲. Yaḥyā b. Yaḥyā al-Laythī’s recension of the Muwaṭṭa’; Muhammad Abd al-Rauf, “Ḥadīth Literature-I: the Development of the Science of Ḥadīth,” in The Cambridge History of Arabic Literature: Arabic Literature until the End of the Umayyad Period, eds. A.F.L Beeston et al. (London: Cambridge University Press, ۱۹۸۳), ۲۷۳.