رشد وارونه اسناد - صفحه 39

با این حال یک اصل مهم از چارچوب شاختی باقی می‌ماند: قطعاً به نظر می‌رسد که اسانید، رو به گذشته [= و به طور وارونه] رشد کرده باشند. یک خبر صحابی که مالک در نیمه قرن دوم هجری در موطأ درج کرده بود، یک قرن بعد به عنوان یک حدیث نبوی در صحیح بخاری سر در آورد. جامعه علمی اسلامی چگونه به این تحول پاسخ می‌دهد؟ آیا این تغییر چشمگیر می‌توانست بی سر و صدا در علم فقه رخ داده و هیچ اثری از خود به جای نگذاشته باشد؟۱
آن گونه که فِرد دانِر در ردّیّه اش بر مکتب تجدیدنظرطلبانه تاریخ نویسی اسلام می‌گوید: این پذیرفتنی نیست که جامعه متشتّت و نامتمرکز پیشین اسلامی توانسته باشد «یک ویرایش انتقادی جامع (توأم با دخل و تصرف) را نسبت به حدیث به عنوان یک کل و تبدیل آن به یک شکل یکدست» تا حدّی ترتیب داده باشد ۲ [آن هم] بدون این که مدرک تاریخی کافی [از خود] به جای گذاشته باشد. به همین قیاس موتسکی تذکر می‌دهد که از جعل احادیث در مقیاس وسیع باید با نظارت همگانی علمای حدیث پیشگیری شده باشد ۳. به عنوان یک نتیجه طبیعی ما می‌توانیم مسلّم بگیریم که رشد وارونه اسانید به شکل بسیار گسترده نمی‌توانسته جلوی چشم‌انداز دانش‌پژوهی اسلامی رخ داده باشد آن هم بدون هیچ فریاد هشداردهنده‌ای.
همان طور که خواهیم دید، این طور نشد. بلکه حرکت از گزارش‌های صحابی و تابعی به سمت و سوی احادیث پیامبر[ صلی الله علیه و آله ]، در مسیر خود انبوهی از گزارش‌های حدیثی غیر نبویِ خارج شده از صحنه و [نیز] یک مناقشه در حال تکوین نسبت به اولویت‌های درست نقد حدیث را از خود به جای گذاشت. عالمان غربی شواهد و مدارک این بحث و جدال را نادیده گرفتند؛ زیرا تا این جا تقریباً به طور فراگیری بر روی گزیده‌های حدیثی بزرگ قرون سوم و چهارم هجری تمرکز کرده‌اند. بسط دامنه تحلیلمان برای این که مجموعه‌های گزارش‌های مخدوش [حدیثی] (از کتب علل) را در بر بگیرد، نشان می‌دهد که برخی از علمای حدیث از رشد وارونه اسانید کاملاً آگاه بودند. دیگر این که جرّ و بحث نسبت به این که کدامیک از قرائت‌های یک گزارش حدیثی از همه دقیق‌تر بوده، قرن‌ها پس از تألیف جوامع شرعی حدیث در قرن سوم [همچنان] ادامه یافت.

1.. به نظر می رسد این همان مدعای جوین‌بال باشد که می‌گوید: «فرآیند دستکاری کردن (doctoring) اخبار صحابی (که متعاقب کار شافعی این اخبار به پیامبر[ص] نسبت داده می‌شد) قرائت‌های اصیل صحابی در کهن‌ترین منابع حدیثی به جای مانده را به عهدۀ ما گذاشت. اما در آثار متأخر مانند جوامع حدیثی مربوط به شریعت این طور نیست. به علاوه خواهیم دید که این اخبار اصیل صحابی واقعاً در منابع بعدی غیر از منابع حدیثی مربوط به شرعیات هم یافت شدند. با این همه، جوین‌بال با تأکید متذکر می‌شود که نقادان مسلمان حدیث راویان خاصی را شناسایی کردند که در بازگرداندن (raising) احادیث صحابی به پیامبر تقصیرکار بوده‌اند». ر. ک. نخستین فقهای اسلام، ص۲۹۹ _ ۳۰۰؛ دائرة المعارف اسلام، مدخل رفع (Raf`)، جوین‌بال، لوح فشرده نسخه ۱.

2.گزارش‌هایی از سر چشمه‌های اسلامی، ص۲۷

3.موتسکی، پژوهشی در تاریخ‌گذاری احادیث اسلامی، ص۲۳۵

صفحه از 80