رشد وارونه اسناد - صفحه 40

ما نمی‌خواهیم بگوییم که نقادان مسلمان حدیث، رشد وارونه اسانید را در همان مقیاسی به رسمیت شناختند که شاخت، جوین‌بال و دیگران توصیف کرده‌اند. علمای مسلمان به پیش‌فرض‌های بلندنظرانه‌تری نسبت به مطالب [و احادیث] منقول قائل بودند. پیکره حدیث آن قدر گسترده است که نگرش ما نسبت به موثّق بودن آن لزوماً بیشتر بر اصول موضوعه جهان‌بینی انتقادی‌مان مبتنی است تا بر واقعیت تجربی.۱ شاخت، جمع‌بندی خود را در مورد رشد وارونه اسانید از میان هزاران حدیث موجود، تنها بر 47 حدیث مبتنی ساخت که به اعتقاد او اعتبار تاریخی محکمه‌پسند کل پیکره حدیث را متزلزل ساخته است ۲. بر عکس، نقادان مسلمان مورد بررسی در این جا مجموعاً 76 مورد از رشد وارونه اسانید را شناسایی می‌کنند. اما از نظر آنان آن دسته از گزارش‌های حدیثی که این نقص را نشان نمی‌دهد، سخنان قابل قبول پیامبر[صلی الله علیه و آله] است.

اصطلاح‌شناسی و رویکرد نقادان حدیث

بررسی طریقه‌ای که طی آن علمای حدیث به رشد وارونه اسانید ره یافتند و آن را ارزیابی کردند، ترجمه مفهومی از اصطلاحات و مفاهیم مطرح را می‌طلبد که توسط این نقادان به کار رفته است. اولاً، ما باید به یاد داشته باشیم که [درست است که] علمای مسلمان گزارش‌های مختلف یک حدیث را نقد می‌کردند، [ولی] آن حدیث نبوی را به عنوان یک کل رد نمی‌کردند؛ و این یک تمایز [یا رُجحان] مهم است در مقایسه با نقد محتوامحور دانش‌پژوهی غربی که اصل همه روایت‌های یک گزارش حدیثی را که مضمون آن از منظر تاریخی _ انتقادی غیر قابل اعتماد است، رد می‌کند. مثلاً یک نقاد حدیث می‌توانست یک نمونه از اِسناد حدیث «إِنَّما الأَعمالُ بِالنیّات» (همانا اعمال انسان با نیات وی تعیین [و ارزش‌گذاری] می‌گردند) را ردّ کند، اما در عین حال بر اعتبار این حدیث از طریق گزارش دیگری [از همین حدیث] صحه بگذارد. ۳ علمای حدیث در قرن سوم هجری و فراتر از گزارش‌هایی منسوب به پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] به عنوان [حدیث] مرفوع (که معنای لفظی‌اش، بالابرده‌شده است) تعبیر می‌کردند، در عین حال از گزارش‌های منسوب به یکی از

1.. برای گفتگو در خصوص این که وظیفۀ اثبات (برای اثبات کردن یا ردّ کردن) اعتبار حدیث نبوی بر عهدۀ کیست، ر. ک: در مواریث اسلام نخستین، دیوید اِس پاوِرز، نشریۀ مطالعات شرق نزدیک، سال ۴۸، شماره ۳ (۱۹۸۹)، ص۱۹۹ _ ۲۰۰. David S. Powers, “On Bequests in Early Islam,” Journal of Near Eastern Studies ۴۸, no. ۳ (۱۹۸۹): ۱۹۹-۲۰۰.

2.ریشه‌های فقه محمّدی، ص۴، ۱۶۹ و ۱۷۵

3.برای مثالی برای این [مطلب] ر.ک: پاورقی شماره ۵۱ برای گزارش [حدیثی] «یجاءُ بالموتِ یَوم القیامَةِ کَأَنَّهُ کَبشٌ أَملَح ...» که به خاطر این که از طریق گزارش شده‌اش به واسطۀ ابو سعید خدری صحابی و نه ابو هریره، موقوف است، نقد شده است.

صفحه از 80