قرن پنجم هجری هم تعداد بی شماری از گزارشها را با اسانید کامل گسترش داده است؛ خطیب بغدادی (م 463 ق) در کتاب معروفش، تاریخ بغداد گهگاه احادیث صحابه را همراه قرائتهای نبوی مشابه آنها فراهم میآورَد.۱
«رشد وارونه اسانید»، یک معضل شناختهشده بود. نقادان حدیث در قرن سوم و چهارم هجری میدانستند که راویان یا عالمان خاصی این گزارشهای غیر نبوی را تا [حضرت] محمد[ صلی الله علیه و آله ] ارتقا میدادند. به نقل ترمذی (م 279 ق) از نقاد پیشین و مورد احترام حدیث [یعنی] شُعبة بن حَجّاج (م 160 ق) او یک راوی را «رَفاعِ» (مکرر ارتقادهنده) گزارشهای موقوف تا پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] خوانده است ۲. ابن عدی (م 365 ق) مؤلف یکی از کتابها در موضوع راویان ضعیف، تذکر میدهد که شخصی به نام ابو علی حسن بن علی بن شَبیب المعمری (م 295 ق) عادتش این بود که احادیث موقوف را تا پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] ارتقا میداد و چیزهایی به متن احادیث میافزود (رَفَعَ أَحادیث هیَ موقوفة و زادَ فی المتون أشیاءَ لیسَ [کذا] منها). ابن عدی از یک نقاد متقدمتر نقل میکند که گفته رَفع گزارشهای موقوف تا پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] بخصوص در میان راویان بغداد شایع بود.۳ حاکم نیشابوری (م 405 ق) در
1.. به عنوان نمونه ر.ک: تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ ق، ۱۴ جلد، ج۲، ص۴۴۶: لا تشتروا السَّمَک َفی الماءِ فإنَّهُ غَرَر؛ ج۵، ص۱۴: لَمّا ماتَ النبیُّ زُرَّ علیهِ؛ [ج ۵،] ص۳۸: إِنَّ اللهَ لایقبِضُ العلمَ انتزاعاً ینتزِعُهُ منَ العُلماء؛ ج۶، ص۲۸۲: مَن سَمِعَ النداءَ و لایُجِب ... ؛ ج۷، ص۱۰: لیسَ علی المرأةِ إِحرامٌ إلا فی وَجهِها؛ ج۸، ص۲۰۹: إِن نَقَدتَ الناسَ نَقَدوکَ ... ؛ ج۹، ص۱۶: عملُ الأبرار من الرجال الخِیاطة ... ؛ ج۹، ص۶۹: مَن نَسِیَ الصلاةَ و لَم یَذکُرها إِلا وَ هُوَ معَ الإِمام ... ؛ ج۹، ص۹۴: مَرَّ رجُلٌ مِمَّن قبلَکم بِجَمجَمَ ... ؛ ج۹، ص۲۵۲: الکرسیُّ موضعُ قدمِه و العرشُ لایقدَّرُ قَدرُها؛ ج۹، ص۳۰۲: لاتَأخُذوا الحدیثَ إِلا عَّمن تُجیزوا شَهادَتَه؛ ج۹، ص۳۲۹: إنَّ اللهَ تعالی عندَ لسانِ کلِّ قائلٍ فلیَتَّقِ اللهَ عبدٌ وَ لَینظُر ماذا یَقول؛ ج۹، ص۴۳۳: لایَدخُلُ الجنَّةََ القَتاتُ.
این نقلها [یا استشهادها] عبارات آغازین فهرست جامعی از گزارشهای حدیث موقوف یا مرفوع موجود در ۹ جلد از ۱۴ جلد کتاب تاریخ بغداد است که من تا کنون خواندهام. یک منتخب حدیثی حتی متأخرتر با اسانید کامل تا شخص پیامبر، کتاب شرح السنّة اثر ابومسعود حسین بن محمد بَغَوی (م ۵۱۴ ق) است که آن هم شامل تعدادی از گزارشهای مشابه موقوف برای احادیث نبوی است. [البته] این کتاب پژوهش بیشتری را میطلبد.
2.جامع الترمذی، کتاب العلم، باب ما جاء فی الأخذ بالسنّة و اجتناب البدعة
3.. تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۸۳. استشهاد خطیب [بغدادی] از ابن عدی حاکی از یک «زیادت» نسبت به طریق ابن عدی به حسن بن شبیب مُکتِب بغدادی نامی است که [او] وی را به عنوان کسی وصف میکند که اسانید منفصل (و ناقص) را به اسانید متصل مبدّل میسازد؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ابو احمد عبد الله بن عدی، بیروت: دار الفکر، ۱۴۰۵ ق، ۷ جلد، ج۲، ص۲۴۲. شعبه و ابن حنبل نیز عبد المالک بن ابی سلیمان (م ۱۴۵ ق) را به خاطر این که احادیث مروی از عطاء بن رَباح (تابعی) را به پیامبرصلی الله علیه و آله ارتقا میداد (میچسباند)، مورد انتقاد قرار میدادند (تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۳۹۴).